اهل بیت(علیهم السلام) در نزد عامهٔ شیعیان و علاقهمندان آنان معمولا شخصیتهاییاند که در عین محبوبیت، مجهولند. علت عمده این مجهولیت فرهنگ غلط بینیازی به مراجعه مستقیم و آشنایی و تامل بی واسطه در معارف و سخنان ایشان و اکتفای به حُب و دوستداری نجاتآفرین است.
این در حالی است که حُب و علاقه بدون شرط معرفت چندان قابل دفاع نیست. به علاوه آنکه این سبک از علاقه برخوردار حداقلی از معرفت دینی و شیعی هم نیست.
از این رو بر شیعیان و علاقهمندان اهل بیت(علیهم السلام) فرض و تکلیف است که برای ارتقای حُبّ و علاقه خود بیش از پیش با سخنان و معارف رسیده از خاندان پیامبر(ص) آشنا شده، در آن تامل کنند و از این رهگذر موجب تحول و ترقی معارف دینی و شیعی خود شوند.
از همین روی به مناسبت شهادت جوادالایٔمه(ع) یازده روایت منقول از آن حضرت را در این گفتار میآوریم. باشد که قدمی در جهت این ارتقای معرفتی باشد.
یک- قال علیه السلام: «عز المؤمن غناء عن الناس» فرمود: «عزت مؤمن در بی نیازی اوست از مردم.»
همچنانکه شاعر هم میگوید:
دو قرص نان اگر از گندم است یا از جو
دو تای جامه گر از کهنه است یا از نو
چهار گوشه دیوار خود به خاطر جمع
که کس نگوید از این جای خیز و آنجا رو
هزار بار نکوتر به نزد دانایان
زیرمملکت کیقباد و کیخسرو!
دو- قال علیه السلام: «لا تکن ولی الله فی العَلایة، وَعَدُوّا له فی السِرِ». فرمود: «مباش ولیّ خدا در آشکار و دشمن خدا در پنهانی.»
این گفتار شریفه شبیه است به فرمایش جدش امیرالمؤمنین ع که فرموده:
لا تسُبَّنَّ إبلیس فی العلانیة، و اَنت صدیقه فی السِر»
در آشکارا به شیطان ناسزا مگو وقتی در پنهان دوست اویی
سوم: قال علیه السلام: «من استَفاد اَخاً فی آلله فقدِ استَفادَ بیتاً فی الجنیة»
استفاده به معنی فایده گرفتن و فایده خواستن و فایده دادن است، یعنی: «هر که استفاده کند برادری را به جهت خداوند تعالی، همانا خانه ای را در بهشت استفاده کرده است.»
چهارم: قال علیه السلام: کَیف یضیعُ مِن الله تعالی کافله؟ وکیف ینجو من الله تعالی طالِبُه؟ و من انقطع إلی غیر الله و کَلَه الله إلیه، و مَن عَمِل علی غیر علم اَفسد أکثر مما یُصلح.
یعنی فرمود: «چگونه ضایع و تلف می شود کسی که خداوند تعالی قبول کننده و پذیرنده تعهد اوست؟ و چگونه نجات می یابد کسی که خداوند در طلب اوست؟ و کسی که خود را از خدا برید و به دیگر چسبانید، خداوند آن را به آن دیگری واگذارد. و کسی که عمل کرد از غیر علم، فاسد و تباه کرده بیشتر از آنچه صلاح کرده است.»
پنجم: قال : «ایاک و مصاحبه الشریر، فإنه کالسیف المَسلول یحسُن منظرُهُ، و یقبح اٰثاره.
فرمود: بپرهیز از رفاقت با آدم بد، به درستی که او به شمشیر کشیده می ماند، منظرش نیکوست و آثارش زشت است».
ششم: قال علیه السلام: «کفی بالمرء بالمرء خیانه ان یکون امیناً للخَوَنه» فرمود: بس است در دغلی و ناراستی مرد آنکه امین خیانتکاران باشد.»
هفتم: روایت شده که شخصی به آن حضرت عرض کرد: مرا وصیت فرما. فرمود: قبول میکنی؟ عرض کرد: آری. فرمود فقر را بالین خود گردان و دست به گردن فقر در آور، و ترک کن شهوات را، و مخالفت کن با هوی و خواهش دل، و بدان که تو همیشه در مرائ و منظر حق تعالی می باشی، پس ببین تو را چگونه می باشی.
هشتم: قال علیه السلام: «المؤمن یحتاج إلی ثلاث خصال: توفیق من الله ، و واعظة من فیه، و قبول من ینصحه»
فرمود: «مؤمن محتاج است به سه خصلت: توفیق از حق تعالی، و واعظی از نفس خود که پیوسته او را موعظه کند، و قبول کند از آنکه او را نصیحت کرد.»
نهم- فرمود: «دشمنی مکن با احدی تا آنکه بشناسی آنچه مابین او و بین خداوند تعالی است، پس اگر نیکوکار و محسن است، واگذار و تسلیم نخواهد کرد او را به سوی تو و اگر بد کار است، همان دانستن تو این را کافی است تو را، پس دشمنی مکن با او (یعنی همان پاداش و عوضی که به مقابل بدی او از حق تعالی به او می رسد تو را برای دشمنی با او بس است).
دهم: قال علیه السلام: «القصد إلی الله تعالی بالقلوب أبلغ مِن اِتعاب الجوارح بالأغمال.
فرمود: آهنگ نمودن دلها به سوی حق تعالی، رساننده تر از به رنج در آوردن اعضا و جوارح به اعمال است.
از حضرت رسول(ص) در باب قلب و مراعات آن حدیث بسیار است. ازجمله اینکه: در آدمی پارۂ گوشتی است که هرگاه آن سالم و صحیح باشد سایر بدن نیز صحیح است، و هرگاه آن بیمار و فاسد باشد سایر بدن بیمار و فاسد است و آن دل آدمی است. و هم روایت است که هرگاه دل پاکیزه است تمام بدن پاکیزه است و هرگاه دل خبیث است تمام بدن هم خبیث است.
روایت منقول از حضرت عبدالعظیم حسنی
یازدهم-(عبدالعظیم حسنی) گفتم به حضرت امام محمد تقی (ع): ای پسر رسول خدا، مرا به حدیثی که از پدران بزرگوارت حدیث گو. فرمود: مرا پدرم از جدّم از پدرانش که امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود: «پیوسته مردم به خیر و خوبی هستند مادامی که تفاوت داشته باشند، پس هرگاه مساوی شدند هلاک شوند. گفتم: زیادتر بگو یابن رسول الله. باز حضرت از پدران خود از امیر المؤمنین نقل کرد که فرمود: «ولو تکاشفتم ما تدافَنتم»، اگر آشکار شود عیب هر یک از شماها بر دیگری همدیگر را دفن نخواهید کرد. گفتم: زیادتر بفرما یابن رسول الله. باز نقل کرد از حضرت امیر المؤمنین ع که فرمود:
إنکم لن تسعوا الناس بأموالکم فسعوهم بِطلاقة الوجه و حسن اللِقاء. به درستی که اموال شما جوابگوی همه مردم را ندارند، پس ایشان را به گشاده رویی و خوش برخورداری برخوردار کنید. همانا شنیدم از رسول خدا که می فرمود:
إنکم لن تسعوا الناس بأموالکم فسعوهم بأخلاقکم.»
جناب عبدالعظیم گفت: گفتم به حضرت جواد(ع) که: زیادتر بفرما یابن رسول الله، فرمود: امیر المؤمنین ع فرمود: «من عتب علی الزمان طالت مَعْتبته»، هر که بر زمان خشم گیرد، خشم او طول خواهد کشید. (یعنی ناملایمات زمانه یکی دو تا نیست که خشم آدم زود برطرف شود بلکه آن بسیار و متجاوز از حد است، لاجرم خشم بر او طولانی خواهد شد.)
به همین معنی امام در جای دیگری میفرماید: «أغض علی القذی و الا لَن تَرضَ اَبدا»
یعنی: چشم بپوش بر خار (کنایه از آنکه از مکاره و رنج و بلای دنیا و ناملایمات از دوستان بی وفا چشم بپوش و تحمل آن کن) و اگر نه هرگز خشنود نشوی(و همیشه به حالت خشم و تلخی زندگی کنی چه آنکه طبیعت دنیا به رنج آمیخته است.) جناب عبدالعظیم گفت: زیادتر بفرما، فرمود که: حضرت امیرالمؤمنین صلی الله علیه وسلم فرمود:
مجالس الأشرار تورثُ شوءَ الظن بالأخیار.» مجالست و همنشینی با اشرار و مردمان بد، سبب بدگمانی به اخبار و مردمان خوب میشود. گفتم: زیادتر بفرما، فرمود که: امیر المؤمنین صلی الله علیه وسلم فرمود:
بیٔس الزاد إلی المعاد العدوان علی العباد.» برای سفر قیامت، ستم کردن بر بندگان خدای بد توشهای است.
نیز از کلمات آن حضرت است: «البغی آخر مُدّه المُلوک»، حکیم فردوسی در این زمینه میسراید:
به رستم چنین گفت دستان(پدر رستم) که کم
کن ای پور بر زیردستان ستم
اگر چه تو را زیردستان بسی است
فلک را در این زیر، دستان بسی است
مکن تا توانی دل خلق ریش
و گر میکُنی میکَنی بیخ خویش
مکن تا توانی ستم بر کسی
ستمگر به گیتی نماند بسی؟
عبدالعظیم میگوید: زیادتر بفرما یابن رسول الله، فرمود که: حضرت امیرالمؤمنین ع فرموده: قیمة کُلّ امْرئ ما یحسِنُه»، قیمت هر مردی و مرتبه هر شخصی همان چیزی است که نیکو می دارد. اعم از هنر و علم و عرفان.در این حدیث غرض تحریص و ترغیب به کسب کمالات نفسانی است.
جناب عبدالعظیم گفت: گفتم: زیادتر بفرما یابن رسول الله، فرمود: امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «المرء مخبوء تحت لسانه.»
مرد پنهان است در زیر زبان خویشتن
قیمت و قدرش ندانی تا نیاید در سخن
امام علی(ع) همچنان فرموده است: «تُکلموا تُعرَفوا»، سخن بگویید تا شناخته شوید.
چو در بسته باشد چه داند کسی
که گوهر فروش است یا پیله ور
عبدالعظیم میگوید: زیادتر بفرما یابن رسول الله، فرمود: حضرت امیرالمؤمنین صلی الله علیه وسلم فرمود: «ما هَلَک امرة عرَف قدرَة)،مردی که قدر خود را شناخت، هلاک نشد. (عبدالعظیم) گفتم: زیادتر بفرما یابن رسول الله، فرمود که: امیرالمؤمنین فرمود: «التدبیر قبل العمل یومنک من الندم»، یعنی تدبیر تو پیش از عمل و اقدام در امری، تو را از پشیمانی آن ایمن خواهد ساخت.
ندانسته در کار تندی مکن
بیندیش و بنگر ز سر تا به بن
یا
در سر کاری که در آیی نخست
رخنه بیرون شدنش کن درست
تانکنی جای قدم استوار
پای منه در طلب هیچ کار (نظامی)
عبدالعظیم حسنی میگوید گفتم: زیادتر بفرما یا بن رسول الله، فرمود: حضرت امیرالمؤمنین صلی الله علیه وسلم فرمود: «من وثق بالزمان صُرع» هر که اعتماد کند بر زمان بر زمین افکنده خواهد شد.
گفتم: زیادتر بفرما یابن رسول الله ، فرمود: حضرت امیرالمؤمنین صلی الله علیه وسلم فرمود: «خاطَرَ بنفسه من استغنی برأیه» در خطر افکند خود را کسی که به رای خود کفایت کرده است،خود را در خطر افکنده است. یعنی در مهمات تکیه بر رأی و دانش خود نموده و مشورت با دانایان را ترک کرده است. عرض کردم: زیادتر بفرما یابن رسول الله، فرمود که: حضرت امیرالمؤمنین صلی الله علیه وسلم فرموده: «قلة العِیال إحدی الیسارین» یکی از دو توانگری در مال کمی اهل و عیال است، زیرا که هر که عیال او اندک باشد، عیشش آسانتر باشد و معیشتش وسیعتر، همچنانکه در کثرت مال حال بر این منوال است. گفتم: زیادتر بفرما یا بن رسول الله، فرمود که: امیرالمؤمنین فرموده: «من دخله العُجب هلکه» هر که بر او عجب و خودپسندی وارد شود هلاک گردد. گفتم: زیادتر بفرما یابن رسول الله. فرمود که: امیرالمؤمنین ع فرموده: «من ایقن بالخلف جاد بالعطّیة» کسی که یقین کند عوض آنچه می دهد جایش میآید، در عطاکردن جوانمردی خواهد کرد، زیرا میداند به جای این عطا به او می رسد.
در این زمینه نقل است که جناب امیر المؤمنین سقایت نخلی را انجام داد. در عوض این کار مقداری جو دریافت کرد؛ آن را برایش دستاس کردند و نان پختند؛ چون خواست بر آن افطار کند، سائلی بر در خانه اش آمد. حضرت نانش را به سائل داد و شب گرسنه خوابید. داد، در عوض قرص خورشید. برایش به آسمان برگشت، و قر
جناب عبدالعظیم گفت: گفتم: زیادتر بفرما یابن رسول الله، فرمود: حضرت علی ع فرمود: مَن رضی بالعافیة مِمن دونَه رُزقَ السَّلامة ممَّن فَوقة»
کسی که به عافیت و سلامت از کسانی که پایین تر از اوست راضی و خشنود شد، سلامتی از کسانی که بالاتر از اوست روزی او خواهد شد. این وقت جناب عبدالعظیم گفت: گفتم به حضرت جواد(ع): بس است آنچه فرمودی مرا.
نظر شما