آسیب شناسی مهاجرت بعضی از روزنامه نگاران از ایران

تهران- ایرنا- بحث خروج روزنامه نگاران از کشور از موضوعاتی است که به ویژه طی دهه اخیر مطرح بوده است. بسیاری از روزنامه نگارhن خارج شده، جذب رسانه هایی شدند که مواضع تندی علیه جمهوری اسلامی داشتند. این روزنامه نگاران چرا از کشور خارج می شوند و این کار چه تبعاتی برای آنها و نظام سیاسی ایران دارد. در آستانه ۱۷مرداد روز خبرنگار،‌ گروه پژوهش ایرنا در بخش نخست میزگرد با عنوان « دغدغه های روزنامه نگاران در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی» موضوع خروج برخی اهالی مطبوعات از کشور را مورد بررسی قرار داده است. بهروز گرانپایه عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران تهران، بیژن مقدم مدیرمسوول سایت الف و داودمحمدی روزنامه نگار اصلاح طلب به دو سوال ایرنا درباره چرایی این مساله و تبعات آن پاسخ داده اند.

بهروز گرانپایه عمده ترین دلیل خروج روزنامه نگاران از کشور را جنبه معیشتی و اقتصادی آن می داند و می گوید: روزنامه نگاران وقتی عرصه فعالیت را در این جا تنگ می بینند و توانایی حرفه ای برای انجام شغلی دیگر را در خود نمی بینند سعی می کنند از ایران بروند.

عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران تهران ادامه می دهد: عامل دوم محدودیت های فعالیت روزنامه نگارانه است. وقتی خبرنگاران اجازه تهیه و انتشار گزارش های تحقیقی و به تعبیری افشاگرانه را در داخل کشور پیدا نمی کنند و جایی می روند که بتوانند این مسائل را آزادانه طرح کنند.

او می افزاید: افشاگری حقایق عمده ترین مسوولیت جامعه رسانه است. در روزنامه اختر که سال ۱۲ ۷۶ هجری قمری یعنی بیش از ۱۵۰ سال پیش تاسیس شد آگاهی بخشی و نظارت بر عملکرد وزرا و  صاحب منصبان را جز وظایف اصلی خود قرار می دهد.

گرانپایه تاکید می کند: البته خود من به لحاظ معیشتی و افشاگری علیه سیستم از طریق خروج از کشور را محکوم می کنم. اگر فردی در محدوده حاکمیت و سرزمینی فعالیت روزنامه نگاری می کند به دلیل پیوند با هویت ملی، اجازه ندارد با کسانی که می خواهند رویاروی این هویت قرار گیرند همکاری کند. هر چند  اگر یک رسانه فرامرزی مستقل  و وابسته به جریان مردمی باشد ممکن است بشود آن را مجاز دانست. ولی آن چه ما در این دو دهه شاهد بودیم این کوچ به سمت رسانه های فرامرزی وابسته بوده است.

ازنظر گرانپایه اما روزنامه نگار با خروج از کشور شان و منزلت خود را در نزد افکار عمومی کاهش می دهد: اما این خروج برای حاکمیت هم تبعاتی دارد. وقتی سیستم آزادی رسانه ای را محدود و مطبوعات را محدود می کند مراجع اعتماد عمومی خدشه دار و هدایت اطلاعاتی و فکری جامعه مختل می شود و مستعد هدایت توسط هر جریانی می شود. این بزرگترین ضربه به سیستمی است که آزادی مطبوعات را محدود و نیروهای فعال در جامعه خود را نمی تواند تحمل کند.

ترس بیجا

بیژن مقدم مدیرمسوول سایت الف از زاویه دیگری به این موضوع می نگرد: بخشی از این روزنامه نگاران زمانی هم که این جا بودند آگاهانه از نظر گرایش و فکر در خدمت همان جریان بیرونی بودند و با آنها همکاری می کردند و بعدها هم به همان پیوستند. بخشی هم تصور غلطی از دنیای خارج داشتند و فکر می کردند شرایط شان خیلی بهتر می شود که در مورد بسیاری از این ها محقق نشد.هم از مجموعه اصلاح طلب و هم اصولگرا روزنامه نگاری از کشور خارج شده اند.

او می گوید: البته بخشی از این ناشی از کم تجربگی روزنامه نگاران است. مثلا عکاس ۲۲ ساله ای که آینده خیلی خوبی داشت. بعد از ۸۸ از ایران خارج شد. در کمپی در ترکیه ماند. بعد هم با شبکه صدای آمریکا مصاحبه ای کردند و دیگر هم دیده نشده اند. یعنی آینده رسانه ای خود را از دست دادند.

او می افزاید:‌ عامل دیگر، ترسی است که برخی از این روزنامه نگاران از احضار و پاسخگویی به توسط نهادهای قضایی داشتند. مثلا یک مقاله نوشته بودند و از ترس بازداشت از کشور خارج شده بودند. من کسانی را می شناسم که حتی به زندان رفتند اما به دلیل ریشه های هویتی خود هرگز حاضر نشدند از کشور خارج شوند.

 جریان رسانه ای آنسو تندتر شد

داود محمدی سردبیر سابق روزنامه ایران می گوید: یک موج اول خروج از ۸۸ به بعد بود. یک موج هم اخیرا دیده می شود که البته فروکش کرده است. در این بین سه شاخص تعیین کننده است. یکی شاخص های امنیتی، دیگری امنیت شغلی و سومی مسائل معیشتی.

او می افزاید: یک ضرب المثل آفریقایی می گوید در جنگ فیل ها علف ها زیر پا له می شوند. چون روزنامه ها در ایران جای احزاب را گرفته بودند، بنابر این اولین قربانیان درگیری های جناحی محسوب می شدند به خصوص اگر اصلاح طلب بودند، چون که با روزنامه های اصولگرا  برخوردی نمی شود.  مثلا در سال ۸۸ برخورد خیلی بدی با روزنامه نگاران شد. ما در روزنامه شرق بودیم و می آمدند همکاران ما را چند تا چند تا می بردند. می گفتم سردبیر من هستم و من مجوز انتشار این اثر را داده ام و  مسوولیت انتشار این آثار با من است. می گفتند خیر! قانون عوض شده است و کسی که مطلب را نوشته است، مسوولیت دارد.

عضو هیات موسس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران می افزاید: همکاران ما را می بردند، اعتراف گیری، چشم روباه و اتهام جاسوسی و غیره. انتظار هم این بود که این ها با استانداردهای موجود به اشد مجازات برسند و دیگر اجازه فعالیت روزنامه نگاری به آنها داده نشود. اما بعد از مدتی آزاد می شدند و به کار خود برمی گشتند. وقتی روزنامه نگاران این برخوردها را می دیدند حق داشتند که بترسند. همکارانی که این فشارها و پرونده سازی ها را می دیدند، به خاطر این که چنین تهدیدی برای آنها پیش نیاید بعضی از آنها تصمیم می گرفتند از ایران بروند.

محمدی می گوید: برخی همکارانی هم که می خواستند بروند، می گفتند عده ای از خداشان است که ما از ایران برویم چون معتقدند وقتی ما برویم تاثیرگذاری خود را در داخل از دست می دهیم و  دیگر هزینه بازداشت ما را هم نخواهند پرداخت. البته  روزنامه نگاران موثر از ایران می رفتند و آنها سراغ روزنامه نگارانی که کار بلد نبودند نمی رفتند.

او ادامه می دهد: وقتی یک روزنامه تعطیل می شد چه اتفاقی می افتاد؟ کل تحریریه سوای این که در معرض تهدید امنیتی باشد یا نه؛ بیکار می شدند. هر چند روزنامه های معدودی هم جای روزنامه های توقیف شده می آمدند اما به دلیل ترس از توقیف و عوارض آن، نیروی کمتری جذب می کردند و دست به عصاتر هم راه می رفتند. نتیجه این که تعداد زیادی روزنامه نگار وجود داشتند که شغلی در داخل برای آنها وجود نداشت. عده ای از این روزنامه نگاران سراغ کاری دیگر  و برخی دیگر هم از ایران می رفتند.

محمدی تصریح می کند: مساله دیگر معیشت است. فرض کنید اصلا روزنامه ای نگرانی امنیتی ندارد اما وقتی حقوق ها خیلی کم است و آن هم دیر و بد پرداخت می شود،  روزنامه نگار درست یا غلط فکر می کند استعداد و استحقاقش خیلی بیشتر از این هاست و  اگر بتواند از ایران خارج می شود. این سه عامل که بعضا با هم ترکیب می شد عامل این خروج ها بود. هر چند خود من از نظر شخصی با این خروج ها موافق نیستم و به خود من هم پیشنهاد شد اما نپذیرفتم.

این فعال رسانه ای می افزاید: اما آنهایی که رفتند را نباید یکسویه قضاوت کرد. بین آنها، آدم خطاکار بوده است و برخی شان هم اشتباه محاسباتی داشتند، اما عده ای دیگر  وادار شدند که از ایران خارج شوند یا در موقعیتی قرار گرفتند که تصمیمشان به سمت خارج شدن از کشور سوق داده شد.

 این روزنامه نگار به پیامدهای این خروج اشاره می کند: اما پیامدهای آن یکی تضعیف مطبوعات داخل است. چون نیروهای خوب می رفتند. چون روزنامه نگارانی که خوب نبودند تحت فشار امنیتی قرار نمی گرفتند علاوه بر این روزنامه نگاران ضعیف می دانستند آن سو فضا رقابتی است و شانسی ندارند و به فنا می روند. روزنامه نگارانی که رفتند همه تجربه روزنامه نگاری خود را هم همراه خود بردند.

محمدی می گوید: رسانه های فارسی زبان آن سو مدتی بود اصلا تاثیرگذار نبودند. چون که رسانه نگارانی در خدمت داشتند که  به دلیل دور بودن  از فضای ایران، تحلیل هایشان بعضا مضحک بود و مردم ایران وقتی آنها را می شنیدند، می خندیدند. اما این هایی که در سال های اخیر خارج شدندچون از فضای روز ایران رفتند، نوع نگاه این روزنامه نگاران به واقعیت جامعه ایران نزدیک بود. یعنی دیگر مردم فکر نمی کردند این ها دارند اوت می زنند. ضمن این که نیروهایی حرفه ای بودند و باعث افزایش کیفیت آن رسانه ها شدند.

او تاکید می کند: برخی از این روزنامه نگاران هم از نیروهای امنیتی کینه به دل گرفتند. همین باعث شد که در موضع گیری هایشان تندتر از حد معمول حرکت کنند و این فضای رسانه ای آن سو را علیه جمهوری اسلامی تندتر کرد. این روزنامه نگاران معمولا در رسانه هایی مشغول به کار شدند که جزو پازل جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی هستند. این روزنامه نگارانی که می توانستند در سنگر داخل باشند و از کشور دفاع کنند، به آن سو  رفته اند و علیه جمهوری اسلامی فعالیت می کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha