در این میان، منتقدان ظریف هم ساکت نماندند، از یک سو امریکاییها ظریف را به فقدان اختیار و فاقد حق تصمیمگیری متهم کردند، از سوی دیگر برخی منتقدان داخلی به نکوهش قربانی روی آوردند و تحریم ظریف را نتیجه عملکرد خود او در اعتماد به امریکا و دیپلماسی لبخند معرفی کردند.
نشست خبری ظریف به مناسبت روز خبرنگار و دیدارهای رییسجمهور، رییس مجلس و فرمانده سپاه قدس با ظریف در روزهای گذشته، بهانهای شد تا از امیر محبیان، تحلیلگر مسائل سیاسی، در مورد دلایل و اعتبار انتقادهایی که این روزها از ظریف مطرح میشود سوال کنیم.
بخشی از این گفت و گو در روزنامه اعتماد را می خوانید:
به گمان شما انتقادهایی که اخیرا از وزیر امورخارجه از سوی برخی منتقدان در مورد نتایج توافق هستهای مطرح میشود، تا چه اندازه منصفانه است؟
افرادی که انتقاد دارند میتوانند انتقادهای خود را مطرح کنند. کسی مانع انتقاد کردن از سیاست خارجی یا مجریان سیاست خارجی کشور نیست. اما نباید مبتنی بر کژاندیشی قضاوت و تحلیل کرد. محمد جواد ظریف به عنوان رییس دستگاه سیاست خارجی کشور، مجری سیاستهای نظام است و به عنوان فرمانده میدانی، با توجه به شناختی که از محیط بینالملل دارد، شرایط را به رهبران کشور انتقال میدهد و بعد از مشورت، تصمیمهای نهایی نظام که در اختیار او قرار داده میشود را اجرایی میکند. البته قطعا شخص ایشان، فقط مجری نیست و در تصمیمسازی و سیاستگذاری دیپلماسی کشور نقش بازی میکند و نظراتش در تصمیمها و سیاستهای نهایی نظام موثر است.
گروهی از منتقدان تصمیم اخیر امریکا برای تحریم محمد جواد ظریف را نتیجه آنچه «دیپلماسی لبخند» و «اعتماد به امریکا» عنوان میکنند، میدانند. به نظر شما این تعابیر تا چه اندازه درست است؟
در دیپلماسی اصلی وجود دارد که مذاکره، هیچگاه بر مبنای اعتماد نیست، بلکه بر مبنای احترام است. طرفین مذاکره باید به یکدیگر در حدی احترام داشتهباشند که نظرات یکدیگر را بشنوند و بحث کنند تا به نقطه مشترکی برسند. هیچگاه گفتوگوی جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده امریکا مبتنی بر اعتماد نبوده و نیست. مشخصا ایالات متحده امریکا هیچگاه شواهد و سیگنالهایی ارایه نداده که یک شریک مذاکره قابل اعتماد است.
اینکه کسی صرف مذاکره را دلیل بر اعتماد به امریکا تلقی کند، به معنای این است که شناختی نسبت به ماهیت دیپلماسی ندارد. ظریف به صورت اخص و جمهوری اسلامی ایران در کل، هیچگاه به ایالات متحده امریکا اعتماد نکردهاند. در نتیجه اصل این ادعا که صرف مذاکره ظریف با هر کشوری به معنای اعتماد است، یک ادعای نادرست است
تحریمها و مشکلات ناشی از عدم اجرای برجام را تا چه اندازه بر عهده ظریف و دستگاه سیاست خارجی تحت مدیریت او میدانید؟
خروج امریکا از برجام، به معنای عدم رعایت تعهدات و قوانین بینالمللی از سوی ایالات متحده امریکاست. اینکه منتقدان به جای اینکه ایالات متحده امریکا را مورد نقد قرار دهند، رویشان را به سمت داخل برگردانند و فرماندهها و ژنرالهای خودی را مورد نقد قرار دهند، نشاندهنده این است که درک صحیحی از مسائل سیاسی و دیپلماتیک وجود ندارد.اینکه کسی بگوید آقای ظریف تا چه اندازه توانسته است مطالبات کشور را در مذاکرات عملی کند و تا چه اندازه آنچه که میخواستیم به دست بیاورد یا تا چه اندازه ناموفق بود، قطعا نقد واردی است.
همزمان با اعلام تحریم وزیر امورخارجه، وزیر خارجه امریکا این اقدام را به دلیل «فاقد اختیار بودن ظریف» عنوان کرد. این تعبیر به نظر شما چقدر قابل قبول است؟
اختیار را باید تعریف کرد. هیچ وزیر خارجهای در جهان اختیار مطلق ندارد. اساسا تعریف این مقام، اجرای سیاستهای بینالمللی حکومت و نظامی است که نمایندگی میکند. وزیر خارجه ایالات متحده امریکا هم که چنین اظهارات بیاساسی را در مورد ظریف بیان میکند، خودش مجری سیاستهای کلی دولت خودش است. آقای ظریف هم مانند همه دیگر همتایان خودش در سراسر جهان، در چارچوب تصمیمهای نظام دارای اختیار و قدرت تصمیمگیری است. درست به همان اندازه که گروهی از منتقدان در داخل کشور شناخت صحیحی از دیپلماسی ندارند، دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا هم درک صحیحی از دیپلماسی ندارد.
هدف امریکاییها این است که به این وسیله جایگاه و شخص محمد جواد ظریف را تحقیر کنند و بگویند هدفشان این است که با آدمهای اصلی و در راس کشور صحبت کنند.به گمان من کسانی که در داخل کشور تلاش میکنند مسوول سیاست خارجی کشور را تحقیر کنند، دانسته یا ندانسته در چارچوب و زمین بازی امریکاییها بازی میکنند.
نظر شما