پاشایی؛ خواننده ای سرشار از احساس با پایانی غم انگیز

تهران- ایرنا- مرتضی پاشایی به عنوان یکی از خواننده های جوان موسیقی پاپ در ایران مطرح شد و توانست آلبوم های «یکی هست، گُل بیتا و اسمش عشقه» را منتشر کند اما روزگار به این خواننده جوان وفا نکرد و در اوج جوانی و معروفیت، بیماری سرطان زندگی سرشار از احساس او را به پایانی غم انگیز روبرو کرد.

موسیقی پاپ داخلی  در اواخر ۱۳۷۷خورشیدی با به بازار آمدن آلبوم مسافر شادمهر عقیلی مطرح شد مرتضی پاشایی ۱۷ ساله تنها به نواختن گیتار مشغول بود تا خود را آماده کند تا در ۱۳۸۹ خورشیدی آلبوم یکی هست را در این سبک موسیقی به بازار بفرستد؛ سبکی از موسیقی که در در اواخر دهه ۷۰ خورشیدی با سیاستگذاری های جدیدی که انجام شده بود مجالی به خواننده های پاپ داخلی داد تا آنجایی که اجازه داشتند حرف دل نسل جدید را بزنند و به زندگی روزمره نزدیک تر و خودشان نیز به چهره هایی سرشناس تبدیل شوند.

پاشایی در نخستین آلبومش نشان داد که عشق احساسی و درونمایه غم انگیز را برای شیوه خوانندگی و آهنگسازی خود انتخاب کرده است و صدای گرفته تو حلقی به همراه ترانه هایی که مدام دنبال یکی می گشت که شاید نیمه گمشده اش باشد به ترانه هایش حسی غم انگیز بخشید.

در ترانه های پاشایی گریه کردن، اشک ریختن، تنها بودن، رفتن و ترک کردن و منتظر بودن  تکرار شدند؛ ترانه هایی که در آلبوم هایی گل بیتا و اسمش عشقه جای گرفتند تا آهنگ های آرام، سراسر احساسی و غمگین  او مورد توجه قرا گیرد و باعث همدلی بیشتری شود اما این خواننده جوان موسیقی پاپ هنگامی که هنوز مشهور نشده بود با یک شوک غیرمنتظره در زندگی خود مواجه شد و آن سرطان بود.

بیماری در آستانه مشهور شدن

پاشایی که آمده بود تا با نوع موسیقی و صدای احساسی خود جایی در میان بزرگان موسیقی پاپ ایران برای خود دست و پا کند در ۱۵ آبان ۱۳۹۲ خورشیدی با بیماری سرطان مواجه شد تا تمام برنامه ریزی هایش به هم بریزد. به گفته ناصر پاشایی پدرش در ۲۱ آبان همان سال در بیمارستان نیکان تحت عمل جراحی قرار گرفت اما بیماری تا کیسه صفرا پیش رفته بود . اگرچه در همین زمان عده ای نیز شایع فوت این خواننده را منتشر کردند که خود وی نیز گلایه کرد و گفت: برخی به جای اینکه برای سلامتی من دعا کنند و روحیه ام را بالا ببرند، با شایعه مرگم غم بزرگی بر دل من نشانده‌اند.

در همین زمان نیز چهره هایی از سینما، ورزش و فرهنگ از جمله بهنام صفوی، مهناز افشار، بهنوش بختیاری، محمد رضا گلزار، علی کاظمی، علی لهراسبی، روزبه نعمت اللهی، فرزاد فرزین، محمد علیزاده، شهرام شکوهی، هادی کاظمی، مازیار فلاحی، میلاد ترابی، مهرداد نصرتی، علی دایی، بهروز رهبری فر،  محمد نوازی، شیث رضائی و تعدادی دیگر به عیات پاشایی می رفتند.

مرگِ غم انگیز

پاشایی با انجام عمل جراحی به وضعیتی مطلوب رسید و  به بخش منتقل شد اما به یک باره حالش رو به وخامت گذاشت و پزشکان او را ممنوع الملاقات کردند تا اینکه در صبح جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۳ خورشیدی در بیمارستان بهمن تهران در ۳۰ سالگی درگذشت تا این خبر ولوله ای در فضای اجتماعی جامعه ایجاد کند و عده ای زیادی از طرفدارانش در پشت بیمارستان بهمن جمع شدند و آهنگ های سوزناک او را زمزمه و در ادامه همان شب در پارک‌ها به یاد او شمع روشن کردند که تقریباً همین ماجرا در استان های مختلف هم رخ داد.

تشییع غیرمنتظره

 هزاران تَن صبح یکشنبه ۲۵ آبان خود را به خیابان شهریار رساندند تا در مراسم ختم خواننده محبوبشان در تالار وحدت شرکت کنند. تمام خیابان‌های حول و حوش چهارراه ولیعصر، پل حافظ، جمهوری و ... بسته شد و مسافرانی که شبانه از شهرهای محل سکونت خود راهی تهران شده بودند تا بهشت زهرا (س) به دنبال پیکر او رفتند و وداعی تلخ با پاشایی انجام دادند؛ وداعی که اینبار بسیار عجیب بود و همه جامعه با یک علامت سوال در ذهن روبرو کرد که چگونه خواننده ای جوان که هنوز آنطور که باید مردم او را نمی شناسند به این محبوبیت می رسد؟

تجمع و گردهمایی در شهرهای مختلف

این پایان ماجرا نبود مراسم سوگواری پاشایی منحصر به تهران نشد زیرا در شهرهای مختلف هم همین اتفاق افتاد و طرفداران این خواننده جوان پاپ پس مرگش در گوشه و کنار ایران دور هم جمع شدند. در همدان که اصالت پاشایی از آنجا بود تعدادی از هنرمندان و جوانان شهر در آرامگاه بوعلی سینا با در دست داشتن شمع، در سوگ وی ترانه هایش را زمزمه کردند.
 

جمعی از مردم هنردوست آبادان با تجمع در پارک و خیابان شهید منتظری این شهر یاد پاشایی را گرامی داشتند و در شیراز طرفدارانش تجمع کردند تا آنجا که این تجمع که از طریق یک فراخوان عمومی از طریق شبکه های اجتماعی ترتیب داده شد بود موجب کندی تردد خودروها در این مسیر شد که تا ساعتی ادامه داشت. همچنین مردم با پخش آهنگ های این خواننده، همخوانی جمعی و ذکر صلوات ارادت خود را به این خواننده نشان دادند.

در مشهد نیز شماری زیادی از طرفداران پاشایی گردهم آمدند و به عزاداری و خواندن ترانه های وی پرداختند. همچنین در قم، کرمانشاه، اهواز، قزوین و دیگر شهرها نیز چنین مراسم هایی برگزار شد تا یاد این خواننده گرامی داشته شود.

چرا پاشایی مهم شد؟

اساساً سوال اصلی اینجا پیش می آید که چرا مرتضی پاشایی مهم شد و واجد چه کاراکترهای شخصیتی بود که او را نسبت به دیگر خوانندگان هم نسل خود متمایز کرد تا ما شاهد اینگونه اتفاق هایی باشیم؟ نظرسنجی هایی که از طرف مطبوعات، مجله ها و محفل های موسیقی تا یکی ۲ سال قبل از مرگ پاشایی انجام شده نشان می دهد که او در ردیف برترین های موسیقی پاپ نبود زیرا نباید از یاد برد که پاشایی تازه اول راه بود و فعالیت رسمی هنری اش سابقه چندانی نداشت اما اتفاقی که افتاد این بود که پاشایی آنچنان مطرح شد که برای او عنوان پدیده پاشایی به کار رفت؛ پاشایی که نه مانند بسیاری دیگر هنوز فرصت آن را پیدا نکرده بود که یک عمر فعالیت کاری و حاشیه های عجیب  غریب پشت سر بگذارد اما این جوان ۳۰ ساله به این محبوبیت رسید.

جوانمرگی و بیماری سرطان

اگرچه بسیاری از  سیاستمداران، هنرمندان، ورزشکاران، شخصیت های مذهبی و ...به دلیل برخورداری از کاریزما با واکنش های مختلفی بعد از مرگ در فضای جامعه روبرو بوده اند اما یک اتفاق می تواند این نوع واکنش را شدید تر و خودانگیخته کند و آن هم این است که فرد یا شخصیتی که نباید بمیرد مانند یک جوان، یک فرد سالم و فعال، بمیرد؛ وضعیتی که در مرگ پاشایی اتفاق افتاد، جوانمرگی که نوعی شوک به جامعه داد که ناصر فکوهی استاد مردم شناس دانشگاه تهران می گوید: درگذشت مرتضی پاشایی دارای تمام مشخصات یک مرگ غیر مترقبه یا ناحق را در خود دارد. جوان بودن او، پر انرژی بودن او. اینکه خواننده مردمی بود که به خصوص برای جوانان می خواند (عنصر جوانی در برابر مرگ قرار می گیرد)، اینکه این مرگ با یک بیماری اتفاق افتاد که ما به نوعی آن را هنوز در ذهنیت خود «نامشروع» می دانیم، یعنی سرطان.

بنابراین مرگ پاشایی یک بار دیگر نشان داد جوانمرگی راز ماندگار است که می تواند برای افرادی که در آستانه مشهور شدن قرار دارند، اتفاق بیافتد زیرا این نوع مرگ هاله ای مقدس به دور این افراد می پیچد و با ایجاد شوک اجتماعی و تولید فضایی تراژیک یا دراماتیک برای آنان به ماندگاریشان در ذهن مردم کمک می کد.

نسل جدیدی که دل به آهنگ هایی پاشایی دادند

یکی از دلیلی که بسیاری از جامعه شناسان نیز در تحلیل پدیده شدن و نوع تشییع پیکر پاشایی بر آن تاکید کردند، نسل جدید بود؛ نسلی که رفتار و قواعد خاص خودشان دارند و فرآیند آرمان سازی هایشان به کلی با نسل های پیشین متفاوت است؛ آنهایی که حول و حوش دهه ۷۰ خورشیدی به دنیا آمده اند و دلیل شرایط رفاهی مناسب تر به دنبال آزادی و لذت بیشتری از زندگی هستند. به هر حال این نسل می خواهد بت های خودش را داشته باشد و شاید نتواند با علی شریعتی، محمدرضا شجریان و ناصر حجازی و مانند آنها همذات پندای آنچنانی داشته باشد چراکه متعلق به نسل گذشته هستند. بنابراین مرتضی پاشایی را انتخاب می کند. از این رو می بینیم که تیشرت هایی که تصویر پاشایی بر روی آن نقش بسته را به تن و در مراسم های مختلف سوگواری این خواننده شرکت می کند و حتی خود را به عنوان مرجعی برای نسل های پیشین نیز تبدیل کرد تا آنجایی که در مراسم پاشایی بسیاری از آنهایی که حضور داشتند، متعلق به نسل پیشین بودند.

رویدادی که ناصر فکوهی در مورد آنها می گوید: اینکه در اینجا از یک نسل جدید صحبت کنیم، چندان به نظر درست نمی رسد در عین حال که نمی توان این امر را به طور کلی نیز رد کرد و روشن است که اولاً جامعه ما عمدتاً جامعه ای جوان است و این جوانان اغلب به یک نسل یا ۲ نسل  تعلق دارند اما از این نقطه تا جایی که خواسته باشیم موضوع را موضوعی بین نسلی یا صرفا مربوط به نسل جوان بدانیم، فاصله زیادی وجود دارد به نظر من این امر بیشتر از آنکه مساله نسل خاصی باشد، مساله کل یک جامعه است که خود را گرفتار  لایه های بی شماری از سطحی نگری و  شیوه های رفتاری و ذهنی و سبک های زندگی و ادعاهای اخلاقی و موضع گیری هایی به سود یا به زیان مدرنیته و فناوری کرده که در عمل نه تاکنون توانسته و نه به نظر می تواند آنها را در کوتاه یا حتی در میان مدت مدیریت کند.

رسانه ها؛ ابزاری برای پدیده شدن پاشایی

روزگار به پاشایی وفا نکرد، یکی که دیگر نیست، یکی هست دیگه نیست، خداحافظ رفیق و صدها تیتر دیگر که در رسانه ها و فضای مجازی دست به دست شد تا به عنوان یکی از مهمترین ابزارها بتوانند به پدیده شدن پاشایی کمک کنند.

رسانه ها از زمانی که پاشایی در بیمارستان بود اخبار مربوط به حال جسمی و عیادت های مختلفی که می شد را در جامعه انعکاس می دادند تا اینکه در روز درگذشتش تمام رسانه ها با تیترهای مختلف به نوعی این خبر را منتشر کردند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha