در این کتاب، به طور خاطره ای اطلاعاتی درباره وضعیت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هرمزگان نوشته شده است و در پایان آن نیز تصاویری از بناهای تاریخی و مراکز فرهنگی می باشد.
دیگر آثار علی فرخ مهر نویسنده این کتاب شامل، راه زندگی، آبادان در نگاه هفتم، این گونه بهتر زندگی بهتر، ما بچه ها حرف داریم گوش شنوا دارید؟، عشق را باور کنم؟، گلهای بابونه، چشم های غزال و گلچینی از خاطرات معلمان در باغ تجربه ها است.
بخشی از کتاب
در مقدمه این کتاب آمده است: این هرمزگان به تندیس شکوهمند سالخورده ای شباهت دارد که رو به دریا و خورشید چشم دوخته و دریا در وسعت نگاه او عجین است.
این بندرعباس به درخت کهنسال انجیر معابد شباهت دارد که به تماشای گذر ایام نشسته و به درخت طوبی که به یمن وجود آن بسیاری به برکت و آسایش و ثروت ها رسیده اند.
این بندرعباس رنج ابادی را می ماند که از قافله و کاروان گنج خواهان به جای مانده و ردپای یغماگران تاریخ را با حسرت نظاره می کند.
بندرعباس، گذشته ها را پشت سر نهاده، ناکامی ها و تلخی ها دیده و پای بیگانگان و سلطه گران به آن باز شده، استعمارگرانی که فقط منافع خویش می خواسته اند.
بندرعباس حق دارد که به قامت گوژ کهنسالی بماند که در وایه ها و حسرت های تلخ کامی ها اندیشه کند و به تاجر کشتی شکسته ای می ماند که مال بسیار باخته و طراران فرصت طلب اندوخته ها و ثروت های او را با ستم و حیله و زور از چنگ او ربوده اند.
بندرعباس به مادر داغ دیده و جوان به خاک سپرده ای می ماند که لبخند در چهره او مرده و چشمان او هنوز تر و نمناک است و این گوشه از خاک وطن حکایت ها دارد و می بایست از آن چه که هست بهتر و آبادتر باشد.
عدم آبادی ها و بهروزی ها را در اگرها و اماها و باید و نبایدها و تندر و طوفان ها باید جست و جو کرد و ورق خوردن ایام و حوادثی که در ایران رخ داد.
نمی توان همه نگاه را به گذشته دوخت و افتخارات و گذشته را نادیده گرفت و هویت و فرهنگ ملی و دینداری و خداباوری و اسلام خواهی باید محفوظ بماند و در پرتو معنویات به فروغ و امید چشم دوخت.
درباره نویسنده
علی فرخ مهر نویسنده «کتاب هرمزگان پاره ای از خا وطنم» در اصل اهل آبادان و زادگاه او دشتستان است که مدتی را در شهر بندرعباس سکونت داشته و در ابتدای این کتاب نیز به دوستان دوران جنگ تحمیلی که به شهرهای میناب، بندرلنگه، بستک، بندرعباس و دیگر شهرهای استان مهاجرت کرده اند اشاره کرده است.
دوستان وی که زمانی هم بازی او در آبادان بودند و پس از جنگ همراه با خانواده از آنجا خارج شدند، اکنون مو سپیدانی با آرزوهای برباد رفته و خاطرات از یاد رفته در شهر و روستاهای اجدادی خود زندگی می کنند.
وی در ادامه این کتاب، به دلیل اینکه خود را جنوبی می داند نوشته، هیچگاه در شهرهای هرمزگان احساس غربت و دلتنگی نداشته زیرا با مهر و محبت و هونگرمی آشنایی دیرین داشته است.
۶۰۴۸/۹۹۴۴
نظر شما