برخی معتقدند فراکسیون امید نتوانسته تاثیر و کارایی چندانی در مجلس داشته باشد، اما اصلاحطلبان عضو فراکسیون امید مجلس معتقدند این فراکسیون حتی فراتر از حد انتظار در قامت دفاع از گفتمان اصلاحطلبی و نزدیک سازی دیدگاه این جریان با حاکمیت عمل کرده است.
اکنون و در آستانه انتخابات مجلس، مشارکت حداکثری در انتخابات یک استراتژی مهم برای جریانهای سیاسی کشور محسوب میشود اما اصلاحطلبان حرفهایی برای گفتن دارند که از جنس رضایت از عملکرد آنچه تحت عنوان فراکسیون امید در مجلس شکل گرفته نیست. با این حال وکیلی نماینده تهران و عضو شاخص فراکسیون امید میگوید سطح انتظار از کارکرد اصلاحطلبان در مجلس در شرایط و دوره فعلی بیش ازاندازه بوده و این فراکسیون همگام با دولت مستقر، ماموریت تثبیت قرائت حداقلی اصلاحطلبی را برای اصلاحطلبان و مردم نزد حاکمیت برعهده داشتهاند.
گفتگوی آفتاب یزد با دکتر وکیلی نماینده شاخص فراکسیون امید مجلس را به طور اختصار می خوانید:
ارزیابی شما از حضور مردم در انتخابات پیش رو چیست؟ و اینکه آیا اقدامی برای دلگرم شدن مردم به حضور در انتخابات مدنظر قرار دارد؟
بخشی از جریان اصلاحطلب با بزرگنمایی کاستیها به دنبال بیتاثیر نشان دادن رای مردم هستند و اینکه بگویند رای مردم تاثیری ندارد. این رویه در مسیر ایجاد یاس بحساب میآید. از سوی دیگر جریان رقیب اصلاحطلبان همیشه نان خودش را در کاهش مشارکت مردم در انتخابات میبیند و این اتفاق را یک برد تلقی میکند. این جریان هم به دنبال مایوس کردن مردم است تا با کاهش مشارکت مردم در انتخابات جشن پیروزی در انتخابات را بگیرد....
در سال 94 هم در فضای قدری رقیق تر مشابه شرایط کنونی بودیم، آن زمان هم گفته میشد مردم از تاثیر رای خود مایوس هستند و به همین لحاظ نباید حضور پیدا کنند. ما در میتینگهای انتخاباتی به دلیل اینکه شور انتخاباتی در آن نبود همکاران ما هم دچار یاس بودند و میگفتند با این صحنه انتخاباتی مردم پای صندوقهای رای حاضر نمیشوند.
من در آن زمان معتقد بودم گوشیهای همراه مردم بخش زیادی از هیجانات را گرفته اما تردید نداشتم که شور انتخاباتی در پای صندوقها اتفاق میافتد نه در کف خیابان.
وقتی به نقطه جوش برسد چه اتفاقی میافتد؟
در این شرایط اگر مردم به نقطه جوش برسند محتمل ترین رفتار آنها « بیتفاوتی» خواهد بود. جامعهای هم که بیتفاوت شود بسیار خطرناک میشود.
یعنی قشر خاکستری گسترده میشود؟
بله. قشر خاکستری رشد میکند و بیتفاوت تر میشود و به خصوص ممکن است این بیتفاوتی به کنشگران سیاسی که موتور محرک بخش خاکستری بودند هم سرایت کند در این صورت ممکن است جامعه وارد فاز کاهش فاحش مشارکت شود. اما من در شرایط فعلی فکر میکنم که بیان این گلایههای گسترده، خود علامتی از امید است. وقتی گلایهها فراگیر شود میتواند نشانهای از امید باشد و نشان میدهد جامعه وارد فاز بیتفاوتی مطلق نشده که به همه چیز پشت بکند و استراتژی سکوت را در پیش گیرد. در نتیجه وقتی چیزی بیان میشود نشان میدهد که امید به تاثیر دارد که میگوید.
لازمه باقی ماندن این روزنه امید به نظر شما چیست؟
لازمه باقی ماندن روزنه امید این است که نخبگان اصلاحطلبی حرف و پیام واحد به جامعه بدهند. چون اگر این پیام واحد از جانب جریان اصلاحطلبی به سطح جامعه مخابره شود از هژمونی نگرش بیتفاوتی جلوگیری میشود و کماکان این امکان و ظرفیت هست که بدنه خاکستری به حرکت در بیاید.
اظهارات متناقض و متفاوتی که برخی نخبگان اصلاحطلب بیان میکنند و لیدرهای جریان هم به آن دامن میزنند علامت مثبتی نیست و خطرناک است.
چرا این ارزیابیهای متناقض در جریان اصلاحطلبی زیاد است؟
اینکه اصلاحطلبان تفاسیر متفاوتی از عملکرد خود دارند قابل بحث است اما در مجموع این تناقض در گفتارها پیام خوبی برای مشارکت ندارد. افرادی همچون آقایان کرباسچی، حجاریان، صفایی فراهانی و برخی دیگر از دوستان که به صورت شرطی- تحریمی و تعلیقی با موضوع مشارکت مردم در انتخابات برخورد میکنند و نگرش تردیدآمیز به موضوع انتخابات دارند منعکس کننده این پیامهای ناهمگون در جریان اصلاحطلبی هستند درحالیکه از نظر ما هر حرفی که بوی تحریم یا تعلیق بدهد در شرایط کنونی هیچ آوردهای برای اردوگاه اصلاحطلبی نخواهد داشت.
به نظر میرسد که منظور برخی اصلاحطلبان از اینگونه پیامها ضرورت بازسازی جریان اصلاحات است. به نظر شما منظور اینها از بازسازی چیست؟
ببینید تا زمانی که توافق بر « متر» نشود بازسازی امکان پذیر نیست. ما باید سطح انتظارات خود را از حوزه قدرت تعریف کنیم. تا زمانی که سطح و متر انتظار از حوزه قدرت تعریف نشود قضاوتهای متناقض وجود خواهد داشت.
منظورتان این است که جریان روشنفکر قدرت طلب تر شده؟
جریان روشنفکری ما چسبندگی به متن قدرت پیدا کرده و کنش آنها به گونهای شده که حساب عجیبی بر روی مدار قدرت باز کردهاند؛ اینکه یک کنشگر بیرون قدرت سعی کند نقش عقل منفصل را ایفا کند که ذات روشنفکری اوست، اکنون به جایش بر روی تلاش برای ورود به قدرت متمرکز شده است که یک کنش فراتوانی است. جامعه روشنفکری باید در این باره وارد بحث و گفتگو شود.
خب دقیقا چه اتفاقی رخ داده؟ وچرا قدرت تا این حد در نظرگاه جریان روشنفکری مطلوب شده؟
البته باید به این موضوع توجه داشته باشیم که در گذشته، عقل منفصل فربهتر از عقل متصل به قدرت بود. فرقی نمیکند این عقل منفصل متعلق به کدام جریان بود ( اصلاحطلب یا اصولگرا) شاهد مدعای ما اینکه روزنامهها در گذشته به عنوان زبان عقل منفصل از شادابی، تیراژ و تاثیرگذاری به مراتب بالاتر از این وضعی که اکنون شاهد آن هستیم برخوردار بودند. الان احساس میشود که عقل متصل و منفصل منطبق شده و به عبارتی حتی یکی شدهاند یعنی زبان دفاع از وضع موجود تبدیل شده به زبان رسمی موجود در قدرت و نه زبان غیر رسمی بیرون از قدرت. در گذشته اگر جریان اصلاحطلب در قدرت بود، جریان بیرون از قدرت اصلاحطلب مدافعان عملکرد جریان حاضر در قدرت بود. همین وضع در مورد جریان مقابل وجود داشت یعنی جریان عقل منفصل اصولگرایان بیرون از قدرت مدافع عملکرد اصولگرایان حاضر در قدرت بود. وزیر اصولگرا لازم نبود مبانی تصمیمات و عملکردش را مورد دفاع قرار دهد چون مبانی در رسانههای اصولگرا با دفاع حداکثری روبرو میشد.
الان شرایط اینگونه نیست؟
الان که به شرایط نگاه میکنیم در ساحت عمومی بیان عقاید یعنی تریبونها و دانشگاهها و میزهای مناظره هیچ سخنی از باب دفاع از عملکرد جریان در قدرت ملاحظه نمیشود گویا قدرت مهمتر از صاحبان قدرت شده و مورد حرص و حسادت بیشتر است، یعنی به نظر میرسد تعلق گفتمانی میان کسانی که در قدرت هستند و کسانی که بیرون از قدرت هستند، گسسته است. در گذشته اینگونه بود که در جریان حاضر در قدرت حتی اگر کسی از همفکران این جریان در بیرون قدرت احساس میکرد که از فرد درون قدرت میتواند نقش بهتری ایفا کند به خاطر تعلق گفتمانی از عملکرد فرد در قدرت دفاع میکرد اما الان این روحیه حمایت نه در بین اصولگرایان هست و نه اصلاحطلبان.
شما اشاره داشتید بیمیلی برخی به شرکت در انتخابات و رای دادن و در نتیجه گسترش قشر خاکستری، به نظر میرسد بخشی از دلیل این امر ناشی از نگاه به عملکرد فراکسیون امید یا اصلاحطلبان در مجلس است. سوالی که برای خیلیها وجود دارد این است که فراکسیون امید در این 4سال چه کار کرده است؟ آیا مطالبات رفاهی مردم محقق شده است؟
من چندی قبل یک مصاحبه با یک رسانه اصلاحطلب داشتم که جملات من تقطیع شده بود و امانت در گفتار رعایت نشده بود که ما هم در مجموعه رسانههای اصلاحطلب کمتر سراغی از آن داشتیم اما من واقعا میبینم برخی از ما اصلاحطلبها گرفتار شیوه اصولگرایانه در رفتار میشویم. من در آن مصاحبه گفتم که ماموریت فراکسیون امید رفع حصر به شیوه مجلس ششم نبود اما رسانههای اصلاحطلب نوشتند ماموریت فراکسیون امید رفع حصر نیست. من گفته بودم رفع حصر به شیوه مجلس ششم انجام نمیدهیم....
در خصوص حسن روحانی و دولت او هم همین نظر را دارید؟ یعنی او و دولتش هم نماینده یک قرائت حداقلی از جریان اصلاحات هستند؟
در باره آقای روحانی من معتقدم چون ایشان نماینده قرائت حد اقلی اصولگرایان بود مورد قبول اصلاحطلبان برای کاندیداتوری قرار گرفت. بر اساس این مفروض من میگویم ماموریت ما خلق و ایجاد چیزی شبیه مجلس ششم و تعقیب مطالبات به سبک آن مجلس نبود. ماموریت آقای روحانی این نبود که شبیه به رئیس دولت اصلاحات شود و ادای او را در بیاورد همانطور که ما در فراکسیون امید نمیخواستیم مثل مجلس ششم باشیم. ماموریت روحانی این بود که با توجه به خواستگاه گذشتهاش اعتماد را جلب بکند نه برای ماندگاری خودش بلکه برای تامین حقوق معطل مانده اصلاحطلبان. ما هم در فراکسیون امید مجلس راویان اصلاحطلبی حداقلی بودیم و این ماموریت را داشتیم که باب گفتگو اصلاحطلبان را باز کنیم نه برای تایید صلاحیت مجدد و ماندن در قدرت بلکه برای اینکه ردصلاحیت شدههای اصلاحطلبان را تبدیل به تایید صلاحیت کنیم.....
خب الان متر ارزیابی فراکسیون امید بر چه مبنا است؟
ما فراکسیون امید را اگر بر مبنای قرائت حداکثری اصلاح طلبی ارزیابی کنیم قطعا کارنامه فراکسیون امید ناکام است و دستاوردی ندارد. اما اگر بخواهیم امید را با روایت حداقلی اصلاح طلبی متر کنیم در این صورت فراکسیون امید دستاورد خیلی زیادی هم داشته است و در بخش کنش اصلاح طلبانه حتی فراتر از ظرفیت خودش دستاورد داشته است. چون در همین فراکسیون امید میزان نطقهای اصلاح طلبانه نه تنها کمتر از مجلس ششم نبود بلکه به عقیده من بیشتر هم بود. اما چرا در آن زمان بیشتر دیده میشد و الان دیده نمیشود این است که سطح انتظارات جامعه تغییر کرده است و فراتر از کنشهایی شده که الان ما در فراکسیون امید داریم. کنش اصلاح طلبانه فراکسیون امید به مراتب فراتر از کنش اصلاح طلبانه مجلس ششم بوده اما سطح انتظار جامعه در شرایط کنونی بالاتر از زمان مجلس ششم است....
در مجلس فعلی امیدیها چنین برشی دارند؟
ما در فراکسیون امید 100 یا 110 نفر هستیم. هیچ تصمیمیبا یک سوم در مجلس 290 نفره امکان ندارد به نتیجه برسد به خصوص که این مجلس فعلی 3 فراکسیونه است و اگر مجلس دو فراکسیون بود حتما برای اصلاح طلبان و اصولگرایان تاثیرگذار تر بود و کارآمدی بیشتری داشت.
مجلس 3 فراکسیونه چه خاصیتی دارد؟
اگر مجلس 3 فراکسیون داشته باشد خنثی میشود ودر نتیجه رنگ و سمت و سوی تصمیمات این مجلس اصولگرایانه یا اصلاح طلبانه نیست، جریان سوم که بالانسر هست موازنه مجلس را بر هم میزند ، گاهی آن سو و گاهی این سو میروند اما در زمان برابری دو فراکسیون آن فراکسیون سوم نقش تعیین کننده پیدا میکند و وزن مجلس دست این گروه سوم میافتد گرچه تعدادشان کم است اما وقتی بالانسر میشوند تعیین کننده میشوند.
در ماجرای انتخاب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که آقای ذوالنور انتخاب شدند هم همین شرایط حاکم بود؟
دقیقا ، همانطور که گفتم فراکسیون امید یک فراکسیون صد تا 110 نفره است که یک سوم مجلس را شامل میشود اما در انتخابات کمیسیونها این مستقلها بودند که نقش آفرین میشدند مثلا در یک کمیسیون مثل فرهنگی اگر 8 به 8 باشیم آن یک نفر مستقل به هر سمتی که رای دهد تعیین کننده میشود. مستقلها گاهی علیرغم وعده ای که به ما میدهند به ما نارو میزنند و رای شان در لحظه آخر تغییر میکند که افتادن علی مطهری از هئیت رئیسه نتیجه ائتلاف اصولگرایان و مستقلها بود. در نتیجه در مجلس 3 فراکسیونی فراکسیون امید تعیین کننده نیست مگر آنکه امیدیها رفاقتی با مستقلهای تعیین کننده داشته باشند.
فراکسیون امید به چه لحاظ قابل نقد است؟
در ساختار فعلی فراکسیون امید به نظر من کارکرد حداکثری داشته است و نقد به لحاظ تغییر رویکرد حاکمیت بر آن رواست. نقد بر ما وارد است که نتوانستیم سایه اقدامات امنیتی را بر سر جریانهای اصلاح طلب کاهش دهیم. همچنین از این منظر قابل نقد هستیم که با بخشهایی از حاکمیت نتوانستیم نگاه را به کارکرد جریان اصلاح طلب تغییر دهیم اما کنش درون پارلمانی ما در فراکسیون امید شدیدا قابل دفاع است. هم کنش درون پارلمانی اصلاح طلبانه قوی نسبت به مجلس ششم داشتیم هم به لحاظ طرح و لوایحی که رنگ و بوی اصلاح طلبانه داشت جلو بوده ایم. مجلس ششم با دولت صد درصد اصلاح کار میکرد و لوایح اصلاح طلبانه وارد مجلس میشد و دولت پای کار بود.
الان چطور؟ مگر دولت اصلاح طلب نیست؟
این دولت پای کار ما در فراکسیون امید نیست. ما جانمان به لب رسید که لوایح قانون مطبوعات و سازمان روزنامه نگاری را دولت به مجلس بدهد چون لایحه زمینه پذیرش بیشتری در شورای نگهبان دارد تا طرح . اما این برای ما یک انتظار اصلاح طلبانه بود. قانون انتخابات را هم انتظار داشتیم دولت در قالب لایحه ارائه بدهد اما این کار انجام نشد در نتیجه ما در قالب طرح دست بکار شدیم که این طرح در شورای نگهبان به اشکالات بنیادی برخورد، این در حالی است که اگر لایحه ای آمده بود وضع فرق داشت. دهها موضوع مهم دیگر بود که دولت میتوانست از فرصت وجود این مجلس و فراکسیون امید استفاده کند تا برخی قوانین را اصلاح بکند اما دولت جلو نیامد....
اگر فراکسیون امیدی در مجلس نبود چه اتفاقی برای انتخابات شوراها میافتاد؟
من به شما قول میدهم اگر فراکسیون امیدی در کار نبود دوسوم مشاهیر فعلی شورای شهر تهران امکان نداشت اجازه حضور در انتخابات شوراها را پیدا کنند.
گفتمان مجلس گفتمان دفاع از حقوق ملت است. درست است که در مجلس 3 فراکسیونی طبعا 3 نوع صدا پژواک پیدا میکند اما به هر حال صدای دفاع از حقوق ملت صدای غالب است. برخی اصولگرایان شناسنامه دار تحت تاثیر مصاحبت و هم نوایی با اصلاح طلبان مجلس خودشان اصلاح طلب پیشرو شده اند.
آقای عارف اخیرا گفته اند لیست بعدی امید برای مجلس یک لیست کاملا اصلاح طلبانه است، منظور از این لیست کاملا اصلاح طلبانه چیست؟ یعنی لیستی که امثال آقای نعمتی و مطهری در آن جای ندارند؟ آیا منظورشان یک لیست مجلس ششمیاست؟
در میان نخبگان اصلاح طلب 2 نگرش وجود دارد. یک نگاه مربوط به نگاه ناب گرایی است که آقای عارف مطرح میکند و ویژگی آن هم این است که در پس تجربه ائتلاف گرایی به جایی رسیده ایم که باید برویم به سراغ ناب گرایی و هویت گرایی. نگاه دوم هم به همان منطقی باور دارد که ائتلاف گرایی 92 و 94را بهاء میدهد و میگوید باید در مجلس پیش رو هم همین منطق حکم کند . من با داوری در باره ارجحیت هیچ یک از این دو نگاه نمیکنم . دکتر عارف ناظر به برخی بی مهریها هم در مجلس و هم در دولت نسبت به جریان اصلاح طلب دیدگاه اعتراضی نسبت به خروجی ائتلاف از بعد عملکرد اصلاح طلبی پیدا کرده اند و خروجی مورد نظر را رضایت بخش نمیدانند....
نظر شما