به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، جنگ تجاری که «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا علیه اقتصادهای بزرگ جهان به ویژه چین به راه انداخته است هر روز جنبه های تازه ای به خود می گیرد و بر گستردگی آن افزوده می شود.
منازعه کاخ سفید با پکن برجسته تر از دیگر سیاست های اقتصادی رئیس جمهوری آمریکا بود که در ابتدا به بهانه جبران کسری تجاری آمریکا به راه افتاد اما با گذشت بیش از یک سال از آغاز آن هر روز عمیق تر و به تدریج ابعاد اقتصادی آن ریشه دارتر می شود. این تنش به شکلی شده است که به اعتقاد برخی کارشناسان بدون تردید هدف اصلی و پشت پرده کاخ سفید، دستیابی به مقاصد سیاسی است. نگرانی واشنگتن نسبت به روند پرشتاب رشد اقتصادی چین که متعاقب آن به تحکیم قدرت سیاسی و بین المللی این کشور منجر می شود رهبران آمریکا را به این فکر انداخته است که به هر نحو ممکن به مقابله با چین بپردازند.
بزرگترین اقتصاد جهان یعنی ایالات متحده، مهمترین شریک تجاری و اقتصادیِ چین به شمار می رود. پکن در تعامل با واشنگتن بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار مازاد تجاری را کسب می کند. با همین استدلال سیاستمداران در دولت کنونی آمریکا اصلی ترین مسیر برای به عقب راندن چین و کاستن از سرعت پیشرفت این کشور را در محدودسازی تجارت و دسترسی های چین عنوان کردند.
هراس واقعی ایالات متحده این است که براساس برآوردهای گوناگون چین حداکثر تا سال ۲۰۵۰ در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی واشنگتن را پشت سر می گذارد و خود را به عنوان قدرت برتر جهان حتی بر غرب تحمیل خواهد کرد. تحلیلگران بر این باورند در صورت واقعیت یافتن چنین پیش بینی هایی، با توجه به نگرش های متفاوت و غیراستعماری که چین برخلاف غربی ها دنبال می کند، پذیرش برتری و خط مشی چین از سوی افکار عمومی جهان نیز راحت تر صورت می گیرد و همین امر عرصه را برای آمریکا و دیگر قدرت ها تنگ تر هم خواهد کرد.
چین از چند سال قبل این روند را کلید زده است. افزایش نفوذ اقتصادی این کشور در قاره های آفریقا و آمریکای لاتین که با حجم گسترده ای از سرمایه گذاری پکن در این دو قاره همراه بود توانسته است تا علاوه بر سود اقتصادی، ثمرات سیاسی را نیز برای این کشور به همراه داشته باشد.
اگرچه در رابطه چین با برخی کشورها همسایه مشکلاتی وجود دارد اما سرمایه گذاری های این کشور به ویژه در ابرپروژه جاده ابریشم جدید که باعث اتصال این کشور تا خاورمیانه و قلب اروپا می شود، نوعی وابستگی متقابل اقتصادی را به بار می آورد که حتی کشورهای غربی را نسبت به آینده قدرت پکن نگران کرده است. این نگرانی در سخنان رهبران کشورهای غربی بازتاب داشته است که با صراحت اذعان می کنند چین با استفاده از غفلت آن ها در دو دهه اخیر از ظرفیت اقتصادی غرب بهره برده و توانسته است به قدرتی رو به رشد تبدیل شود که نه تنها با نیازهای اقتصادی آن ها منافع تجاری خود را تامین کرد بلکه قارد شد پیشرفته ترین فناوری ها در غرب را نیز به دست آورد.
ترامپ ابتدا بر این باور بود که با وضع تعرفه واردات می تواند چین را به پذیرش خواسته های کاخ سفید وادار سازد و دروازه های این کشور را بدون حساب و کتاب به روی کالا و رخنه بنگاه های غربی باز کند اما این ترفند با اقدام متقابل چشم بادامی ها و ایجاد محدودیت هایی برای واردات کالاهای آمریکایی ناکام ماند. ایجاد محدودیت برای سرمایه گذاری بنگاه های اقتصادی غرب به ویژه آمریکایی در چین و وادار کردن شرکت های بزرگ به خروج از چین از جمله دیگر سیاست هایی بود که رئیس جمهوری آمریکا بر اجرای آن ها تاکید کرده است.
کاخ سفید چین را به چشم یک دشمن استراتژیک می نگرد و خود را مجبور می بیند تا برای مقابله با قدرت روبه رشد این کشور راهبرد بلندمدتی را در پیش بگیرد تا بتواند مسیر حرکت پکن را تغییر دهد.تحلیلگران تاکید می کنند تعرفه گذاری راه حلی نیست که بتوان در بلندمدت به اجرای آن ادامه داد و تنها برای دوره ای کوتاه قابل استفاده است. در همین راستا دولت ترامپ فشار بر شرکت های آمریکایی را که در چین مشغول کارند بیشتر کرده و آن ها را مجبور به خروج از این کشور می کند. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان چین را خانه دوم شرکت های آمریکایی می دانند. این سیاست ها با مقاومت شرکت های آمریکایی هم روبرو شد که اعلام کردند افزایش تعرفه بر کالاهای چینی باعث زیان آن ها می شود و ممکن است باعث کاهش تولید و اشتغال به ویژه در شرکت های کوچک ایالات متحده شود. از طرف دیگر جابجایی سرمایه گذاری ها و خروج از چین نیز زمانبر و پرهزینه است.
علاوه بر این دونالد ترامپ چین را متهم کرد که با پایین نگاه داشتن ارزش پول ملی خود (دامپینگ) نه تنها زمینه صادرات بیشتر کالاهای خود را فراهم می کند بلکه در بازاهای جهانی نسبت به رقبای غربی خود امتیازهای بیشتری را مخصوصا در حوزه قیمت های رقابتی به مشتریان عرضه می دارد. اکنون به اعتقاد تحلیلگران تنش پکن-واشنگتن به حوزه های ارزی کشیده شده است.
رئیس جمهوری آمریکا اعتقاد دارد چین از پول ملی خود (یوان) به عنوان سلاحی علیه رقبای خود استفاده می کند. در چند روز اخیر ارزش یوان در برابر دلار آمریکا به پایین ترین میزان خود در ۱۱ سال اخیر رسید که مزیت بسیار بالایی را به کالاهای صادراتی چینی در برابر تولیدات آمریکایی می بخشد. البته به نظر می رسد این استدلال دولت ترامپ که خود یکی از متهمان در زمینه حمایت های غیرمنطقی از اقتصاد ملی است اگر هم درست باشد، چندان جدی گرفته نشود.
میزان نگرانی واشنگتن از این شرایط را می توان در پیام توئیتری اخیر دونالد ترامپ شاهد بود که چین را به دستکاری ارزی متهم و ادعا کرد که در نهایت این سیاست به ضرر چین تمام می شود. با این حال کارشناسان این امر را کم اثر و حرکتی نمادین از سوی پکن می دانند که برای ترساندن واشنگتن و آماده کردن زمینه مذاکرات تجاری دوطرف انجام می شود.
در هر صورت هراس واشنگتن و جدیت پکن در این مسیر غیرقابل چشم پوشی است. سیاست های دونالد ترامپ و حدود ۱۸ ماه جنگ تعرفه ای و تجاری موجب شده است تا پکن بر تلاشش بیافزاید و روابط خود را با دیگر کشورها تقویت کند تا هم از میزان وابستگی خود به اقتصاد آمریکا بکاهد و هم کمتر تحت تاثیر سیاست های تهاجمی این کشور قرار بگیرد. طبق این تحلیل، کارشناسان اقتصاد سیاسی و بین المللی تاکید دارند این واکنش پکن در کنار تمرکز بر اقتصاد و مصرف داخلی موجب می شوند حتی انجام مذاکرات تجاری با کاخ سفید هم تغییر چندانی را در رویکرد این کشور ایجاد نکند و به همین دلیل گفت وگو نمی تواند دستاورد قابل توجهی را برای ایالات متحده داشته باشد.
بنا بر اعتراف رسانه های آمریکایی همچون نشریه «نیویورک پست»، در هر صورت کاخ سفید چین را به چشم یک دشمن استراتژیک می نگرد و خود را مجبور می بیند تا برای مقابله با قدرت روبه رشد این کشور راهبرد بلندمدتی را در پیش بگیرد تا بتواند مسیر حرکت پکن را تغییر دهد.
نظر شما