به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، با نزدیک شدن به سالروز سینمای ایران (۲۱ شهریور) شنیدن درددل ها، گلایه ها و انتقادات اهالی هنر به جریان اصلی سینما و گره های ریز و درشتی که در این باب مطرح است، در راستای ارتقا و اعتلای این هنر ضروری به نظر می رسد؛ یکی از بهترین گروه هایی که می توانند در این راه راهگشا و هادی باشند، قطعا کسانی هستند که سابقه چندین دهه حضور و فعالیت در این جریان را دارند و عمری را در سینمای ایران پشت سر گذارده اند. کسانی که به دلیل سابقه حضور، توان و تجربه لازم را در راهنمایی نسل جدید و جریان حاکم دارند؛ بی شک یکی از این افراد «محمود پاک نیت» بازیگر سینما و تلویزیون است که سابقه ۵ دهه فعالیت سینمایی را در کارنامه دارد.
اگرچه شروع بازیگری و ورود پاک نیت (متولد۱۳۳۱) به دنیای هنر به سال ۱۳۴۸ و تئاتر بازمی گردد اما عمده محبوبیت و شناخت مردمی از وی به دلیل حضور و بازی در مجموعه های پرطرفدار و عامه پسند روزی روزگاری، پدرسالار و پس از باران است. یکی از نقش های موثر که پس از مدتی وقفه دوباره وی را مطرح ساخت، بازی در نقش «یعقوب» (پدر حضرت یوسف ع) در سریال «یوسف پیامبر» بود که باز هم محبوبیت این هنرمند را استمرار بخشید.
آنچه در ادامه می آید گفت وگوی پژوهشگر ایرنا با محمود پاک نیت به مناسبت سالروز سینمای ایران است.
فروش بالا دلیل بر موفقیت نیست
پاک نیت در ابتدا ضمن تاکید بر اهمیت جایگاه سینمای امروز ایران بیان داشت: سینمای ایران امروز سینمای مطرحی در جهان است؛ بگذریم از عده ای سودجو که هرچیزی را به عنوان سینما به مردم ارائه می دهند؛ و این مساله همیشه در همه جای دنیا بوده است و در ایران ما هم متاسفانه وجود دارد؛ با این تفاسیر اما ما سینمایی خوب با کارگردانانی خوب، نویسندگانی برجسته و بازیگرانی توانمند داریم.
وی افزود: امروز فیلم هایی را داریم که به اسم کمدی هرچیزی را که فکر می کنند مردم می خندند، می سازند و به خورد مردم می دهند؛ این جای تاسف دارد برای عزیزانی که دست اندرکار این نوع سنیما هستند؛ همه از دوستان ما هستند ولی برخی اوقات که برخی کارها را می بینم، متاسف می شوم که بچه هایی که آنقدر فعال بوده اند و می توانند خیلی بهتر از اینها کار کنند (چنانچه قبلا این را نشان داده اند) چرا به یکباره به ابتذال روی می آورند و فیلم های مبتذلی را تولید می کنند؛ و فکر می کنند چون تماشاگر دارد شاهکار کرده اند. فروش ویژه یا بالای سینما، دلیل بر خوب بودن کار نیست، دلیل بر این است که جامعه مان را به راهی سوق می دهیم که بروند و ابتذال را ببینید چون نیاز به خنده دارند.
متاسفانه امروز سینمای کمدی ما (که به نظرم این کمدی نیست و کمدی آن است که چارلی چاپلین و لورل و هاردی کار می کردند و هر بار که ببینید یک نکته و چیزی جدید در آن پیدا می کنید؛ هیچ وقت از آن خسته نمی شوید کما اینکه هرگز ابتذال نبود و نیست) برای این که پول جمع کند و کیسه هایی را پر کند، رو به بدترین نوع کار از نظر کار سینمایی و کمدی آورده است و این از نظر من جایز نیست؛ چرا که ما به مردم خود خیانت می کنیم؛ مردم ما تشنه دیدن هستند.
سینمای ما امروز برای این که جیب خودش را پر کند، به مردم غذایی را می دهد که مسموشان می کند، به جای این که آنها را از لحاظ روحی سیر کند و التیام بخشد.
رستورانی که فقط یک نوع غذا دارد
بازیگر سریال های فکر پلید (۱۳۷۷)، شب دهم (۱۳۸۰)، راز شیوا (۱۳۸۲)، یوسف پیامبر (۱۳۸۵)، شهرزاد (۱۳۹۴) و مینو (۱۳۹۷) بیان داشت: از نظر من سینمای خوب سینمای واقعی ما است. سینمایی که مردم می بینند، چیزی از آن می آموزند و لذت می برند و در دنیا هرآن که دیده لذت برده و به آن جایزه داده است. این سینما حجمش خیلی کم است و دلیل هم دارد؛ وقتی فیلمی می سازید که حمایت نمی شود و تبلیغات آنچنان که باید و شاید برای آن نیست و وقتی اکران می شود، فروشی ندارد، این سینما کوچک می شود و البته این کم بودن دلیل بر بد بودن آن فیلم نیست؛ دلیل بر آن است که کسانی که از ابتذال حمایت می کنند، از این کار حمایت نکرده اند؛ یعنی کسانی که در راس امور هستند. من گرسنه هستم می روم رستوران و آن رستوران یک نوع غذا دارد، مجبورم آن یک نوع غذا را بخورم که نمیرم یا گرسنگی نکشم؛ اینجا هم همین است و سینمای ما سینمایی است که وقتی مردم می روند، چیز دیگری برایشان نیست و همان را می بینند و آن فیلم میلیاردی فروش می کند.
من از این داستان از این بابت ناراحت نیستم که چرا این سینما فروش می کند و اتفاقا فیلم باید فروش کند، چون سینما یک صنعت است و این صنعت باید روی پای خودش بایستد و تداوم داشته باشد. ولی مشکل اصلی این است که چرا ما باید فقط یک نوع کار را بسازیم؟ چرا باید فقط یک نوع غذا را به مردم ارائه دهیم؟ چرا مردمِ گرسنه را به سمت غذای مسموم بکشانیم؟
مشکل این جا است که کسانی که در راس سینما هستند (منظورم راس اداری و دولتی نیست، منظورم تولید کنندگان در سینما هستند) و خوب کار کرده اند، به جشنواره های مختلف رفته اند، اکران گرفته اند و جایزه برده اند، به نوعی حمایت نشده اند و نمی شوند؛ و این مساله اساسی و مشکل برجسته جامعه سینمایی ما است.
پاک نیت در پاسخ به این سوال که چرا این سینمایی که خوب کار می کند، حمایت نمی شوند، تصریح کرد: باید از مسوولین سوال کرد، خود من هم در این قضیه گیج شده ام که چرا کسی که کار فرهنگی می کند، نباید حمایت شود. یک زمانی جنس کار نقاشی است، چیزی را سفارش می دهیم و نقاش هم بر اساس سفارش ما، اثر را می سازد؛ ولی وقتی اثری خوب خواهیم داشت، که آن چیز، از خلاقیت آن نقاش تراوش می کند و در لحظه یا در مدت زمانی این نقاشی را می کشد، به آن شکلی که دلش می خواهد و این چون سفارشی نیست و خلاقیتی است که هنرمند بر اساس خواسته ها، دانسته ها و آن چیزی که در ذهنش بوده، روی بوم نقاشی پیاده کرده است، نتیجه یک اثر جاویدان و ماندنی می شود؛ ما می رویم می بینیم و لذت می بریم؛ اما امروز در سینمای ما دخالت می شود، این دخالت از جانب کسانی اعمال می شود که متاسفانه تخصصی ندارند؛ یعنی اگر تخصص داشتند و دخالت می کردند، سینما بهبود پیدا می کرد ولی چون تخصص ندارند و دخالت می کنند، نتیجه اش می شود آن ابتذالی که در فیلم ها می بینیم که میلیاردی هم فروش می کنند.
کلیشه نقش ها تاوان تنبلی و توهم فیلمسازان
این بازیگر در واکنش به این مطلب که چرا نقش های ایشان در سینما و تلویزیون همواره نقش هایی جدی بوده است، خاطر نشان ساخت:کمدی به آن صورت نداشته ام و این به جامعه و سینمای ما باز می گردد. من این را تنبلی کارگردانان و نداشتن شناخت نسبت به یک هنرمند یا بازیگر می دانم؛ این که این سازندگان همواره روی کلیشه ها قضاوت می کنند و وقتی می بینند که فلان آدم همیشه کار جدی کرده است، می گویند این نمی تواند کمدی کار کند؛ یا فلان آدم کمدی کار می کند پس فیلم جدی نمی تواند کار کند؛ مگر چنین چیزی می شود؟ بازیگر، بازیگر است و کسی است که بتواند هر نقشی را بازی کند. و اصل این نیست که من همیشه یک نقش خاصی را بازی کنم. البته در کار خودم سعی کرده ام که کلیشه بازی نکنم یعنی کارهایم متفاوت باشند؛ گرچه کمدی نیستند ولی در همان ژانری که کار می کنم، سعی کرده ام که شخصیت های متفاوتی را ارائه کنم. ولی من می توانم کار کمدی هم بازی کنم، چنانچه در کارنامه ام کار طنز هم داشته ام؛ فیلم «مرد عوضی» اثر آقای هنرمند یا «روزی روزگاری» یا پشت کوهای بلند (سریالی در حال پخش و طنز است)؛ بنابراین این انتخاب من نبوده است که کمدی بازی نکنم و این تصور سینماگران از من بوده است. من خرده نمی گیرم به این جریان ولی این سینماگران باید بدانند که بازیگر می تواند هر نقشی را بازی کند. هر آدمی و هر شخصیتی لحظات طنز هم دارد و هرچقدر هم عبوس باشد، در زندگی اش لحظاتی طنز و کمیک هست، منتهی باید منتظر بود تا بروز پیدا کند. من به عنوان یک بازیگر می توانم بگویم که توانایی هر نوع کاری را دارم ولی متاسفانه کسی حاضر به ریسک نیست.
ایرنا: این کلیشه همه جا هست، حتی در کمدی هم امروز نقش ها در قبضه چند آدم و کاراکتر خاص است.
بله همینطور است، چون این کلیشه در آن سو هم هست که کسانی که جدی کار می کنند، فکر می کنند که این آدم های فعال در کمدی، توان جدی بازی کردن را ندارند. این مشکل سینمای ما و کارگردان های ما است.
بازیگر فیلم های گشتی ها (۱۳۶۶)، جای امن (۱۳۷۲)، سیب سرخ حوا (۱۳۷۷)، صنوبر (۱۳۸۱)، دلشکسته (۱۳۸۷)، ترنج(۱۳۹۱) و دیدن این فیلم جرم است (۱۳۹۷) در اشاره به این که جمع بندی و تجربه زیسته خود را از سال های فعالیت در سینما چه می داند، افزود: از ۱۷ سالگی تئار را شروع کرده ام و دقیقا امسال که سال ۹۸ است، ۵۰ سال است که من در این عرصه هستم. ما همانطور که از نظر علمی رو به پیشرفت هستیم؛ یعنی تمام دنیا این پیشرفت را از نظر علمی دارد، مثلا هر روز یک نوع موبایل می آید که یک قابلیت جدید بر آن افزوده شده است؛ سینما و تئاتر ما هم به همین صورت است و روز به روز رو به پیشرفت است. اعتقاد من این است که هنر اقیانوسی است که پایان ندارد. اگر شما سوار قایقی شوید و بگویید که پارو می زنم به ساحل برسم، در هنر نمی شود به ساحل رسید. این اقیانوس تمامی ندارد چرا که هر روز یک چیز جدید می آید و سینما، تئاتر، بازیگری، کارگردانی و حتی نویسندگی یک بعد جدید پیدا می کند. بنابراین ما تا بدین جا پیشرفت داشته ایم و خوشبختانه عقبگرد نکرده ایم. ممکن است در ابتذال مقداری عقبگرد کرده باشیم ولی این موضوع باز مقداری به مردم خودمان بازمی گردد که ناآگاه هستند و از این جنس کارها استقبال می کنند و مقصر اصلی مسوولین کشور، مسوولین هنر و در راس آن کسانی هستند که سرمایه گذارند چرا که آنها هستند که این ابتذال را شکل می دهند؛ چون می خواهند جیب خودشان را پر کنند اما نمی دانند که این پر کردن جیب، به این معنا است که ما داریم فرهنگ و هنر جامعه مان را به ابتذال می کشیم و مردممان را به نگاه کردن ابتذال سوق می دهیم. در واقع به جای این که پیشرفتی را که در هنر به وجود آمده است، در مردم به وجود بیاید، ما در حال به عقب راندن مردم هستیم؛ و این نه دلیل بر عدم پیشرفت سینما بلکه مشکل تفکر انسان ها است.
نظر شما