زنده یاد دکتر سیدحسن حسینی شاعر، مترجم، نویسنده و از پژوهشگران بنام کشور و در سیر فراز و فرود ادبیات معاصر ایران یکی از حسرت ها و دریغ های ادبیات به شمار می رود. او در حالی که تنها ۴۸ بهار از زندگی خود را پشت سر گذاشته بود خیلی زود رخ در نقاب خاک کشید.
حسن حسینی شاید از آن نام هایی باشد که در مواجهه با تاریخ فعالیت کوتاهمدت در عرصه ادبیات معاصر، بیشتر مخاطبان او را به نام یکی از بنیانگذاران حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و در ادامه با تصحیح، تدقیق و خوانش سه هزار غزل مجموعه کامل بیدل دهلوی به خاطر می آورند؛ اما وقتی در جریان شکل گیری شعر انقلاب نام های قله نشین این عرصه را رصد میکنیم بی هیچ تردیدی یکی از رفیع ترین قلل شعر انقلاب مختص نام سید حسن حسینی حک شده است.
الگویی تام و تمام برای جریان شعر انقلاب
شاهد این مدعا مجموعه شعر «همصدا با حلق اسماعیل» اوست که در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسید. مجموعه و دفتر شعری که در دهه ۶۰ نه تنها به عنوان یکی از پیشقراولان سبک شعری تفکر شعر انقلاب پرچمدار شاعران آن دوران بود که این کتاب به عنوان یکی از آثار مرجع در دانشگاه های ادبیات و بعد از آن توسط اساتید شعر کشورمان به عنوان الگویی متقن از جریان شعر نوین معاصر ایران با آمیزه هایی از انقلاب و دفاع مقدس به جوانان و نوجوانان توصیه شد. نوجوانان و جوانانی که تصمیم گرفته بودند گامهای نهایی در مسیر حرفهای فعالیت ادبی شان را در قامت شعر انقلاب بردارند.
یکی از اصلی ترین دلایلی که زنده یاد سیدحسن حسینی را به عنوان یکی از بلندترین قله های شعر معاصر کشورمان معرفی می کند خط شکنی او در استفاده کردن از مضمونی واحد به نام شعر نو در قامتی از ایدئولوژی انقلاب یعنی شعر مذهبی بود. مجموعه شعر «گنجشک و جبرئیل» که در سال ۱۳۷۰ توسط نشر افق به چاپ رسید درست است که تنها از ۳۰ شعر نو و سپید بهره میبرد اما توانست قانونی نظام مند در شیوه استفاده کردن از شعر نو به عنوان کوچکترین فرزند خانواده بزرگ و تاریخ چند قرن شعر فارسی را در حوزه محتوای مفاهیم دینی و مذهبی به خود اختصاص دهد.
تا پیش از چاپ مجموعه شعر گنجشک و جبرئیل در حوزه استفاده کردن از مفاهیم مذهبی در قامت شعر نو نمی توان رویکرد و جریانی را مورد رصد قرار داد. رویکردی که بتوانیم آنرا به نام یکی از شاعران معاصر کشورمان به ثبت رسانیم.
قافلهسالار استفاده از شعر نو برای بیان مفاهیم مذهبی
بیتردید تاریخ پژوهان ادبیات معاصر کشورمان در مواجهه با این ادعا که تا پیش از سیدحسن حسینی نمیتوان نامی را به عنوان پرچم دار، قافله سالار و بنیانگذار شعر مذهبی در قامت شعر نو کشورمان یافت؛ ادعاها و مثال هایی چون زنده یاد بانو طاهره صفارزاده و یا علی موسوی گرمارودی را به عنوان نخستین افرادی که مفاهیم مذهبی و دینی را در قواره شعر نو به مخاطب ارائه دادهاند به یاد می آورند.
اما نباید از این نکته غافل شد که وقتی درباره حوزه جریان سازی در هر بستر هنری و ادبی صحبت می شود باید به این نکته توجه داشت که جریان سازی به واسطه جرقه هایی که در قامت یک یا دو شاعر نمود پیدا می کند، نمیتواند منتج به شکلگیری رخداد و رویدادی شود که آن رخداد به الگویی تام و تمام برای افرادی بدل شود که بتوانند در ادامه مدعایی درشت؛ چون شاعری در حوزه شعر نو مذهبی را به خود اختصاص دهند.
اما سید حسن حسینی با مجموعه گنجشک و جبرئیل نه تنها کالبد مفهومی به نام شعر نو را مزین به قبای مذهبی و آیینی کرد که خود به واسطه این مجموعه سلسله دار و بنیانگذار جریان و شیوه ای برای فعالیت شاعران شد که در استفاده کردن از تابویی به نام شعر نو برای القا و انتقال مفاهیم دینی و مذهبی ابا داشتند.
پاسخ به یک پرسش
تولد و ادامه حیات جریان شعری به نام «شعر نو» در سیر تطور و تحول ادبیات منظوم ایرانی در بهترین حالت به یک قرن می رسد. همین تاریخ یکصد ساله معاصر خود گواهی می دهد که بازتاب مفاهیم مذهبی در شیوه و نمط سرودن اشعار مذهبی در قالب شعر نو آنقدر کمرنگ است که نمی توان از فردی نام برد. این جریان تا سال ۱۳۷۰ و چاپ مجموعه شعر گنجشک و جبرئیل توسط سیدحسن حسینی ادامه داشت، مردی که مفاهیم مذهبی را در قواره شعر نو کشورمان ترسیم کرد. اما چرا؟
در بررسی دلایل این ادعا به دو محور مهم برمیخوریم. نخست آنکه مفهوم و پدیده ای به نام شعر نو در هنگامه شکل گیری خود بی هیچ تردیدی متأثر از تفکرِ متفکران غربی بوده است. شاعران، سرآمدان و افرادی که ادامه دهنده این جریان بعد از نیما بودند نیز بیشتر به طبقه ای اختصاص داشتند که از آن طبقه به عنوان روشنفکرانی نام برده میشود که شکل گیری مسیر ادبی شان به واسطه تحصیل و یا تحقیق در خارج از کشور بسیار به انگاره های غربی قرابت دارد.
این طبقه روشنفکر مهمترین شکل فعالیت شان در هر شاخه ای از جمله ادبیات، تقابل مستقیم با سنتها و مفاهیمی داشت که گرهخورده با جریان نگرش های سنتی در فضای ادبیات ملی کشورمان بود. پرواضح است که وقتی از مفاهیم دینی و مذهبی صحبت میشود قد راست کردن این مفاهیم به تاریخ سنن و رفتار طبقه ای از جامعه باز می گردد که روشنفکران خود را به هر دلیلی در جایگاهی متفاوت از این طبقه قرار میدادند.
نکته دوم آنکه شاعرانی که در آغاز پیدایش جریان شعر نو ادامه دهنده این شکل فعالیت در قامت ادبیات منظوم و معاصر کشورمان بودند به دلیل همراهی با تلاطم های اجتماعی و تفکرات سیاسی، کمتر مجال و مقالی برای بازپرداخت مفاهیم مذهبی در قامت شیوه نوین سرایش اشعارشان - شعر نو - در تمامی شاخه های آن از نیمایی تا سپید به خود می دادند.
این افراد چنان بر بستر مفاهیم اجتماعی و سیاسی خط مشی سروده ها و اشعار نو خود را تعیین کرده بودند که سخت می شد تصور کرد که یکانی از این افراد در قامت شاعران نو به سمت بازتاب و بازپروری مفاهیم مذهبی و عرفانی حرکت کنند. مفاهیمی که در تاریخ چند صد ساله شعر ایرانی همواره شاهد همنشینی مضامین آمیخته با حکمت و معرفت و روایت های عرفانی و مذهبی در اشعار شاعران کشورمان بوده ایم.
در حقیقت قاطبه شاعران نوپرداز این هراس را داشتند که وقتی در قالب اشعار کلاسیک ایران درخشانترین مفاهیم مذهبی، دینی و آیینی بازتاب داده شده است؛ آنها در آزمودن طبع خود در این مسیر با شکست مواجه شوند.
گنجشک و جبرئیل؛ جریان ساز نه همسو با موج جریان های پیشین
با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر نگرش های بنیادین بر ایدئولوژی حاکم در جریانات اجتماعی، سیاسی و البته فرهنگی کشور؛ بار دیگر مجالی برای فعالیت هنرمندان در تمامی شاخه ها از جمله شعر برای پرورش مفاهیم دینی و مذهبی آغاز شد. آغاز به گونهای بود که به دلیل استواری مفاهیم ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران بر مضامین دینی و مذهبی، این عرصه یکی از مهمترین میدان گاه های فعالیت ادیبان در دو شاخه داستان و شعر شد و شاهد سوق پیدا کردن حرکت ذهن و قلم نویسندگان و شاعران به سمت مفاهیم دینی و مذهبی بودیم.
نکته جالب اما در این میان آن بود که باز هم شاعرانی که خود از نسل انقلاب بودند در استفاده کردن از مفاهیم دینی و مذهبی در سرایش اشعار، بیشتر به سمت شعر کلاسیک ایران و فضای موزون و مقفای آن میرفتند. کمتر کسی به خود این جسارت را برای خط شکنی در عرضه مفاهیم دینی و مذهبی در الگوهای نوین مانند شعر نو می داد. البته نباید فراموش کرد که آنچنان که گفته شد شکلگیری بنیانهای شعر نو با استناد به تفکر غربی بود و یکی از هراس های شاعران نوپرداز در بهره بردن از این قالب برای بازتاب مفاهیم مذهبی به همین ساختار متفاوت این گونه ادبی باز می گشت.
اما وقتی صحبت از جریان سازی می شود و نه شاعران و ادیبانی که خود را پیرو جریانهای ادبی می دانند؛ پیدا شدن فرد و نامی که پرچم نوینی را برای جریان سازی و نه سوار شدن بر موج جریان های پیشین در دست گیرد؛ خود جسارت، دانش و بینشی وسیع و قلمی شگرف می خواهد که تمامی اینها را می توان در دانش، قلم و بنیانهای علمی زنده یاد دکتر سیدحسن حسینی یافت. صدالبته شمایل تمامی این ادعاها در کتاب شعر گنجشک و جبرئیل به عنوان نخستین مجموعه شعر عاشورایی در قامت شعر سپید و شعر نو، هویداست.
مجوعه ای که قرار است شفیع شاعرش باشد
مجموعه ای که در نهایت به گواه خود شاعر همراه با جسم او به خاک سپرده شد تا این کتاب شفیع اش باشد.
رضا امیرخانی نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی و شناخته شده کشورمان در مقاله ای که بعد از درگذشت سیدحسن حسینی به رشته تحریر در آورده بود درباره اهمیت و جایگاه مجموعه گنجشک و جبرئیل نوشته: «به وقت خاکسپاری سیدحسن حسینی هنگامی که جسم او روانه قبر شده بود همسر سید دوان دوان آمد و کتاب گنجشک و جبرئیل را همراه جسم بیجان دفن کرد. گفته بود وصیت خود سید است. خواسته بود این کتاب شفیعش باشد.» در ادامه هم کلام مقام معظم رهبری را نقل کرده است: «آقا گفته بودند طبق معمول وقت خواب کتابی را دست گرفتم برای خواندن. اینبار وقتی کتاب را شروع کردم به خواندن دیدم نمیشود خوابیده خواندش. نشستم. کمی که گذشت دیدم نمیشود این کتاب را نشسته خواند؛ ایستادم و آن را خواندم. کتاب گنجشک و جبرئیل سید حسن حسینی را. نثرهای عاشورایی سید را».
همراهی تاریح شعر ایران با مفاهیم دینی و عرفانی
دکتر محمد کاظم کاظمی شاعر و نویسنده افغان که سهم زیادی از حیات ادبی خود را در کشورمان ایران گذرانده و به عنوان عضوی از گروه علمی برونمرزی فرهنگستان زبان و ادب پارسی مشغول فعالیت است و صاحب مجموعه های شعری متعدد و نگارش مقالات علمی مختلف است و در سال ۱۳۹۵ به عنوان دبیر علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر سکاندار هدایت این رخداد بود در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: بازتاب مفاهیم دینی و مذهبی به دارازنای طول تاریخ شعر فارسی باز می گردد. می توان به نمونه های درخشانی چون ترکیب بند محتشم کاشانی و یا گنجینه الاسرار عمان سامانی اشاره کرد. آنچنانکه نمی توان از کنار روایت های دینی و عرفانی شاعرانی چون عطار و مولوی به سادگی گذشت.
وی ادامه داد: اما وقتی درباره جریان شعر معاصر و شعر امروز ایران نگاه می کنیم. بعد از فعالیت های علی موسوی گرمارودی با شعر «خط خون» و یا مثنوی ماندگار علی معلم با عنوان «تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما»؛ بی هیچ تردیدی محکمترین و اولین مجموعه شعری بعد از تک سروده های شاعرانی مانند گرمارودی، علی معلم و یا طاهره صفارزاده را می توان در کتاب گنجشک و جبرئیل زنده یاد حسن حسینی دید.
شاهکار رعایت وحدت موضوع؛ برگ برنده گنجشک و جبرئیل
کاظمی یکی از مهمترین دلایل ممتاز و پیشقراول بودن کتاب گنجشک و جبرئیل در بدنه استفاده کردن شعر نو از مفاهیم دینی و مذهبی را بهره مندی شاعر از مفاهیم ماندگار حماسه کربلا و واقعه عاشورا دانست و افزود: یکی از اصلی ترین رموز ماندگاری و جریان سازی شعر؛ رعایت وحدت موضوع است. در کتاب گنجشک و جبرئیل؛ حسینی به عنوان سراینده آن در استفاده کردن از وحدت موضوع شاهکاری والا به خرج داده است.
وی ادامه داد: هرچند تک تک این شعرها خود روایتی متفاوت و جدا از واقعه کربلاست اما تمامیت این مجموعه در حقیقت ساختمانی واحد است که مخاطب را این بار در قالبی نوین از جریان شعر ایرانی یعنی شعر نو در مواجهه با مفهومی آمیخته با تاریخ اسلام و عظمت و شکوه آن در ارائه مفهوم کربلا و واقعه عاشورا قرار می دهد.
دبیر پیشین جشنواره شعر فجر خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگر در سرایش مجموعه کتاب گنجشک و جبرئیل، به بینش متعالی شاعر باز می گردد؛ چرا که این بار او واقعه کربلا را صرفاً در نگاه تاریخی و بازه زمانی ۱۰ روزه آن در سال ۶۱ هجری قمری نمیبیند. بلکه تلاش میکند تا محدوده ای فراتر و در نگاهی گسترده تر از جغرافیا و یا تاریخ این رویداد را در قامت هویت اسلام که سهم مهم ماندگاری آن گره خورده به واقعه کربلا و حادثه عاشوراست در این کتاب تصویر کند.
وی تصریح کرد: به همین سبب است که در روایت سیدحسن حسینی در گنجشک و جبرئیل؛ به فرمایشات حضرت علی(ع) و پیامبر مصطفی(ص) بر می خوریم و در نهایت مخاطبی که به اشعار و صفحات این کتاب دل میسپارد معنای حقیقی واقعه کربلا، حادثه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) را در متعالی ترین شکل آن در می یابد.
پرهیز از نگاه شعاری و استفاده از زبان استعاری
کاظمی دیگر برگ برنده گنجشک و جبرئیل را که آن را به کتابی چارچوب دار برای بهره مندی شاعران در استفاده کردن از شعر نو در بازتاب مفاهیم دینی و مذهبی بدل ساخته است؛ به زبان تصویری و غیر مستقیم شاعر مرتبط می داند و می افزاید: در طول تاریخ سرایش شعر ایرانی تمامی شاعران بزرگی که در آثار خود بازتاب مفاهیم دینی و مذهبی را انتخاب کردهاند؛ همواره زبانی صریح و نگاهی شعاری را چاشنی حس و روح هیجانی شعر خود کردهاند.
وی ادامه داد: اما سیدحسن حسینی با ظرافت تمام و بهره مندی تام و تمام از ایهام و استعاره از شکل شعاری و زبانی صریح فاصله گرفته است و اینبار با تصویری ترین شکل ممکن مخاطب را در قامت شعر نو با خود همراه می سازد تا او به مثابه مسافری با ابزار لغات، آرایه ها، تلمیحات و استعاره های سیدحسن حسینی، حماسه عاشورا را واقعی و از نزدیک لمس کند.
تصویری جدید از وقایع مذهبی
همچنین دکتر محمدرضا تقی دخت نویسنده و پژوهشگر نامدار کشورمان در رساله بلندبالای خود بر دفتر شعر گنجشک و جبرئیل آورده: کارکردهای مذهب در شعر سنتی مذهبی ما، تا پیش از انقلاب، کارکردهای حماسی و تا حد زیادی شعارگونه بود. پیشتر در موارد متعدد گفتهایم که آسیب جدی شعرهای مذهبی ما، فقدان عینیت و منظر تازه در ارایه گزارش از وقایع مذهبی است. استفادههای صرفاً حماسی و انقلابی ـ حکمی از وقایع مذهبی، تقریباً در تمامی دورههای شعر فارسی، وجه غالب بوده است و درست به همین دلیل است که شعرهای مذهبی اندک شماری توانستهاند به دلیل نگاه دیگرگونه به موضوع مذهب، از دیوار سالها و قرنها بگذرند و به روزگار ما برسند. تکرار استفادههای حماسی از وقایع مذهبی و اساس مذهب، آسیب جدی شعر مذهبی فارسی بوده که تا روزگار ما نیز ادامه دارد.
اما اگر پدیده فوق به درستی تحلیل شود، به این نتیجه منتهی خواهد شد که شعرهایی با مشخصات فوق، درصدد القای پیامی حماسی یا حرفی ظاهری بودهاند و در بیشتر مواقع، صرفاً انگیزش عاطفی و هیجانی هدف آنها بوده است و درست به همین دلیل، نتوانستهاند جریانی ایجاد کننده یا سبک و متد خاصی شمرده شوند.
«گنجشک و جبرئیل» اما تصویری جدید از وقایع خاص مذهبی را، در بافت کلامی تازه به ما ارایه میدهد. بیان سیدحسن حسینی در این کتاب، بیانی تکراری و کلیشهای نیست و فارغ از همه چیز، در کار شرح و وصف عینی وقایع در هر شعر، البته بیشتر با تمرکز بر شخصیت یا واقعهای خاص است.
در پایان و برای اثبات این گفته ها فرازی از شعر «راز شید» از مجموعه گنجشک و جبرئیل که وصف حضرت ابالفضل(ع) است را با هم می خوانیم:
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمهگاه
در میان نهاد
و انتظار
در بهت کودکانه حرم
طولانی شد...
گزارش از: امین خرمی
نظر شما