«نیمار»؛ همسری با مهریه بالا که جدایی از وی سخت‌تر از عقد با او بود

تهران- ایرنا- «نیمار» به عنوان پرهزینه‌ترین سردرد یا شاید "دردسر" دنیای فوتبال، در پاریس ماندگار شد و رابطه او و باشگاه پاریسی به ازدواجی بدون عشق شبیه شده که مهریه بالا باعث شده است تا طرفین بالاجبار به زندگی ناخوشایند تن دهند؛ بد نیست مرد برزیلی برای همگان به درسی بزرگ تبدیل شود.

رویای پاریسی نیمار به کابوسی دلهره‌آور تبدیل شد؛ کابوسی که هم او و هم پی‌اس‌جی را به دام انداخته است اما طرفین ماجرا هر کدام به نوبه خود این داستان را به جایی کشاندند که می‌تواند به عنوان «حکایتی عبرت‌آمیز» برای باقی اهالی فوتبال نقل شود.

با آغاز شمارش معکوس برای بسته شدن پنجره نقل و انتقالات تابستانی اروپا، رفته‌رفته محرز شد که بازگشت نیمار به بارسلونا محقق نخواهد شد و این در حالی بود که مرد برزیلی برای وادار کردن پاریسی‌ها به صدور رضایتنامه، به وضوح تمایل خود را برای ترک پاریس اعلام کرده بود و علاوه بر این، پیشنهادهای پی‌درپی مبنی بر انجام معامله‌ای پیچیده و عجیب و غریب همراه با پول نقد و بازیکن، تیتر داغ رسانه‌های جهان در هفته های اخیر بود.

نیمار و پی‌اس‌جی دست‌کم در حال حاضر با یکدیگر ادامه خواهند داد اما در رابطه‌ای خالی از عشق و علاقه گیر افتاده‌اند؛ پیوندی که با آنچه در تابستان سال ۲۰۱۷ با قراردادی به ارزش ۲۲۲ میلیون یورو بین آنان شکل گرفت، فرسنگ‌ها فاصله دارد.

در آن تابستان پر شروشور، انتظارات از طرفین معامله بالا بود؛ پی‌اس‌جی با مالکان قطری متمول و دست‌به‌جیب خود، برای تحقق انتقال بی‌صبری می‌کرد؛ معامله‌ای که به معنای واقعی کلمه نمایانگر عزم باشگاه پاریسی بود تا آنان در محفل ابرقدرت های فوتبال اروپا سری بین سرها درآورند.

نیمار که در آن برهه ۲۵ ساله بود، به مجموعه‌ای پیوست که پیش از آن به خرید ستاره‌هایی چون «آنخل دی‌ماریا» و «ادینسون کاوانی» می‌بالید و «کیلین امباپه» نوجوان را به عنوان اعجوبه‌ای شگفتی‌ساز در تملک داشت.

اما با دشت بزرگ‌ترین نام و به‌زعم برخی بهترین بازیکن جهان البته بدون در نظر گرفتن «لیونل مسی» و «کریستیانو رونالدو»، پی‌اسجی پررنگ‌ترین نشانه از عزم خود را جلوه‌گر ساخت.

در سوی مقابل این انتقال برای نیمار به معنای رها شدن از سایه سنگین جادوگر آرژانتینی بارسا، جام بردن با پی‌اس‌جی و دست و پا کردن نام و نشانی انحصاری برای خود بود؛ اعتباری که در دوران بازی در کنار شماره ۱۰ دوست داشتنی فوتبال جهان، همواره از آن محروم شده بود.

پول خیره‌کننده و گزاف قطری‌های ولخرج، چرخ های انتقال را روغن کاری کرد و آن را به حرکت در آورد اما این پول هزینه ای اشتباه برای هر دو طرف بود چرا که هیچکدام موفق نشدند انتظارات یکدیگر را برآورده کنند.

نشانه‌هایِ دال بر شوم بودن این انتقال، خیلی زود پدیدار شد و نیمار بر سر پنالتی زدن با هم‌تیمی های خود به اختلاف خورد و این در حالی بود که بر اساس گزارش‌ها وی همواره بابت کیفیت زمین‌های لوشامپیونه و داوری غرولند می کرد.

پسر سامبا در عشقی پاریسی گیر افتاده بود اما در همان دوران هم یعنی تنها چند ماه پس از کوچ به پاریس، گفته می‌شد نگاه‌های پر از غمزه و کرشمه خود را روانه اسپانیا کرده است.

این شک و گمان‌ها از همان زمان شروع به گسترش کرد حتی با وجود اینکه نیمار به پی‌اس‌جی کمک کرد تا عنوان قهرمانی پیاپی لوشامپیونه به همراه جام حذفی فرانسه را به صندوقچه افتخارات خود بیافزاید, این در حالی بود که مرد برزیلی آنقدرها هم کم‌تحرک نبود و در جریان ۵۸ بازی ۵۱ گل و ۲۹ پاس گل به نام خود ثبت کرد.

اما افتخار خانگی برای پاریسی ها چندان ارزشمند نبود؛ در واقع ویار آنان جام‌های بزرگ اروپایی بود که متاسفانه در جریان حضور ۲ ساله نیمار در پاریس محقق نشد.

البته ناگفته نماند که مرد برزیلی با بدشانسی بخش عمده‌ای از نخستین فصل حضور خود به علاوه بخشی از بازی‌های فصل گذشته را از دست داد و اگرچه حدس زدن اینکه تیم در جریان ۲ بازی رفت وبرگشت مقابل منچستریونایتد در لیگ قهرمانان اروپا چه برخوردی با نیمار داشت، بی‌فایده است اما غیرمنصفانه نیست که بگوییم تیم پاریسی هم نمی‌توانست بیشتر از این مرحله در تورنمنت پیش برود به ویژه با وجه به سابقه آنان در لیگ قهرمانان و حضور ابرقدرت‌های فوتبالی.

احساسی که رفته‌رفته در دل نیمار شکل می‌گرفت این بود که پاری‌سن‌ژرمن و لیگ یک فرانسه آنجایی نیست که آرزوها و بلندپروازی‌های وی را برآورده کند و این در حالی است که در طرف مقابل، پاریسی‌ها هم همین نظر را در مورد او داشتند.

نیمار تازه واردی گرانقیمت در باشگاهی بود که اغلب تنها به بزرگ و به اصطلاح درست و حسابی بودن، تظاهر کرده اما ابزار لازم برای رسیدن به این درجه را در اختیار نداشته است حتی با وجود قهرمانیِ تضمینیِ تقریبا همیشگی در رقابت‌های داخلی.

پی‌اس‌جی در سال های اخیر بدون هیچ ایده ای برای بهره بردن از سیستمی کارآمد، همواره و بدون‌درنگ برای اخراج سرمربی و آوردن جانشین هزینه کرده است؛ دقیقا نقطه مقابل تیم‌هایی همچون لیورپول با «یورگن کلوپ» و منچسترسیتی با «پپ گواردیولا» (لازم به ذکر نیست که باشگاه‌هایی همچون بارسلونا یا رئال مادرید را در این فهرست قرار دهیم؛ تیم‌هایی که صرف نظر از تمامی پرسنل خود، همواره سبکی خاص برای بازی کردن یا عزمی جزم برای پیروزی در تار و پود آنها تنیده شده است.)

نیمار به عنوان پرهزینه‌ترین قطعه پازلی ناقص، هم یکی از علل ناکامی پی‌اس‌جی بود و هم قربانی ناکامی این تیم شد.

البته پی‌اس‌جی تنها تیمی نیست که دست به خریدی گرانقیمت اما اشتباه و نامناسب زده است؛ نمونه چنین خریدی انتقال «الکسیس سانچز» به منچستریونایتد است؛ بازیکنی که با هدف بازگرداندن فلسفه از دست رفته باشگاهی بزرگ همچون یونایتد به اولدترافورد آورده شد که در مورد شیاطین سرخ، تمام شدن فصل فوتبالی اسطوره ای به نام «سر الکس فرگوسن» موجب از دست رفتن آن فلسفه شد.

هم سانچر و هم نیمار نمونه‌هایی هستند که «سم والاس» ورزشی‌نویس انگلیسی، آنان را با برچسب «غیرقابل انتقال‌ها» توصیف کرده است؛ بازیکنانی که برچسب قیمتی گزاف آنان موجب شده است تا آنها به بازیکنانی بدل شوند که در صورت قرار گرفتن در فهرست مازاد، هیچ تیمی توان خرید آنان را نداشته باشد.

قصه دنباله‌دار و خسته‌کننده نیمار، پی‌اس‌جی و بارسا دست کم تا پنجره نقل و انتقالات زمستانی بسته شده است اما این حکایت پندآمیز باید برای باشگاه های فوتبال و برخی بازیکنان خاص روشن شود: آگاه باشید که خلاص شدن از شر خریدهای پرهزینه و بیهوده کار به مراتب سخت‌تری از خریداری آنان است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha