روزنامه ایران در یادداشتی آورده است: روزهای عزاداری امسال شاهد دو انحراف به نسبت روشن، از سنت عزاداری بودیم. اولین انحراف که بهعلت توسعه روزافزون شبکههای اجتماعی زیاد دیده شد، شیوههایی از عزاداری است که در گذشته سابقه نداشته یا کمتر سابقه داشته است و هدف افرادی که این نوع عزاداری را انجام میدهند، بیش از آنکه عزاداری باشد، نوعی نمایش و به تعبیری کارناوالی است، البته مشکلی که در انتشار فیلمهای این رفتار وجود دارد این است که حتی معلوم نیست این نوع عزاداریهای بدعتگونه مربوط به کجا و به چه تاریخی است؟ ولی در هر حال اثرات خود را بر جامعه و حتی بدبینی مردم برجای میگذارد. نمایش نحوه برخورد با کودکان و حتی قمه زدن آنان یا گلمالیهای عجیب و غریب یا صحنهآراییها و نمایشهایی براساس جعلیات تاریخی از این نمونهاند. نحوه اصلاح این انحراف؛ انجام فعالیتهای تبلیغی و روشنگرانه از سوی مبلغان و روحانیون است، هرچند بعید است با سیاستهای تبلیغی که رسانه رسمی درباره عزاداریها و محرم دارد، چندان امیدی به اصلاح این انحراف وجود داشته باشد. با وجود این نباید ناامید شد که به هر حال مردم اصراری بر رفتار انحرافی ندارند و اگر کسانی پیدا شوند که حقیقت را بیان و تشریح کنند آن را خواهند پذیرفت.
با این حال انحراف دوم نظاممند و برنامهریزی شده بود و عدهای دیگر کوشیدند که محرم را تبدیل به میتینگ انتخاباتی کنند و از الآن دنبال جمعآوری رأی باشند. با حمله به دولت و کلیت مجلس خود را ذیحق نشان دهند و از حالا کیسه رأی بدوزند. تا اینجای کارشان خیلی عجیب نبود، چون در گذشته نیز چنین رفتاری از آنان سر زده است و پیشتر در شهرداری تهران و سایر مراکز قدرت سعی کردند که از امکانات عمومی و با سوءاستفاده از فعالیتهای دینی برای جمعآوری رأی انتخاباتی بهره ببرند و حالا میکوشند که دوباره از فضای دینی چنین سوءاستفادهای بکنند. این کار همان قدر زشت است که استفاده از منابع مالی دولت و کشور به نفع خود و جناح متبوع انجام شود. اگر استفاده از اموال عمومی برای اهداف شخصی فساد اقتصادی است، این کار نیز نوعی فساد اعتقادی است که در روز روشن اعتقادات مردم را در گرو منویات سیاسی و قدرت طلبی خود درآورند. متأسفانه در سالهای گذشته بهدلیل قربانی کردن ارزشهای دینی از سوی عدهای در پای منافع سیاسی کوتاهمدت جایگاه دین نزد مردم لطمه خورده است و با این کار شدت این ضربه را افزایش میدهند.
آنچه در این حملات عجیب بود محتوای حملات و لحن آن بود. حمله بسیار تند یکی از روحانیون دلواپس به موضوع تن ندادن نمایندگان مجلس به شفافیت آرای نمایندگان بوده است. ما نمیخواهیم که وارد درستی یا نادرستی این تصمیم نمایندگان شویم که پیشتر نظرمان را گفتهایم، ولی این را میدانیم که این تصمیم جدیدی نیست، چهل سال است که مجلس بر همین اساس رفتار میکرده است، چرا درباره مجالس قبلی چنین نقد تندی را روا نداشتهاند؟ به علاوه اگر این آقای منتقد خیلی طرفدار شفافیت است، چرا مقاومت برخی نهادها را در برابر قانون مصوب همین مجلس درباره انتشار لیست حقوقی آنان نقد نمیکند؟ چرا به مجمع تشخیص که مانع انتشار لیست ثروت مسئولان شد نمیپردازند؟ چرا خواهان علنی شدن دادگاهها و مذاکرات شورای نگهبان نمیشود؟ دولت تاکنون بارها و بارها اعلام کرده که قانون شفافیت دریافتهای عمومی را اجرا میکند ولی برخی از قوا و نهادهای خاص از تن دادن به آن استنکاف میکنند! چرا سخنران انقلابی و عاشورایی، هیچ اشارهای به نقض قانون از سوی این قوا و نهادها نمیکند؟
مشکل دوم این اعتراض مهمتر است که نقد خود را با لحن بسیار توهینآمیز و تند علیه دو قوه کشور میگوید، که اگر یک مورد از این سخنان علیه غیر از این دو قوه گفته شود، بسرعت با گوینده برخورد می شود. چگونه است که این سخنران تا این حد با لحن تند و خارج از نزاکت و به تعبیری مصداق مواد قانون مجازات است، علیه قوه مجریه و مجلس سخن بگوید؟ مسأله اصل انتقاد نیست که بسیاری از افراد از این قوا و سایرین انتقاد میکنند ولی هیچکس نه به لحاظ حقوقی و نه به لحاظ اخلاقی خود را مجاز میداند که چنین کلماتی را علیه دیگران به کار ببرد.
نظر شما