ایان لازتیک استاد دانشگاه پنسیلوانیا روز دوشنبه در مطلبی با عنوان "آخرین باری که یک کشور یهودی کشورهای همسایه را ضمیمه خود کرد ، برای 2000 سال ناپدید شد" ،افزود: "بنیامین نتانیاهو" با وعده ضمیمه کردن کرانه باختری به اسراییل در حال کسب اعتبار است. اما اگر این کار انجام شود، اسرائیل با یک نزاع طولانی مدت میان آپارتاید و دمکراسی چند ملیتی روبرو می شود که در نهایت دموکراسی پیروز خواهد شد.
در مطلب درج شده دراین نشریه آمریکایی می خوانیم:در سده های اول و دوم پیش از میلاد مسیح، "جان هیرکانوس"و "الکساندر یانای" دو پادشاه یهود، مناطق وسیعی را فراتر از مرزهای پادشاهی خود فتح و الحاق کردند و جمعیت بومی را به زور به دین یهودیت کشاندند. اما جنبش اصلاحات به رهبری "خاخام فریسیان" با ترس از اینکه با جذب این قلمروها، هر دو کشور یهود و شیوه زندگی یهود نابود شوند، به شدت با این سیاست ها مخالفت کردند. از طرف دیگر، فریسیان بر حقوق برابر برای هموطنان جدید خود اصرار داشت. در عوض، صدوقیان از الحاقات و اجبار حمایت کردند و در صدد بودند با "یهودیان" جدید به عنوان شهروندان طبقه دوم رفتار کنند. اما با درگذشت الکساندر یانای، درگیری ها میان این گروه ها به جنگ داخلی منجر شد و سرانجام به پایان استقلال یهود و آغاز حاکمیت روم خاتمه یافت.
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل (رژیم صهیونیستی ) دوست دارد فرض بگیرد الان سال "1938 است و با بالا بردن پرچم الحاق کرانه باختری، او اسراییل را به دوره پیش از میلاد مسیح باز می گرداند.
نتانیاهو که با اتهامات جنایی جدی مواجه است، بار دیگر برای انتخابات آماده می شود و وعده داده در صورت انتخاب، اکثریت کرانه باختری فلسطین یا دستکم بخش های بزرگی از آن را ضمیمه سرزمین های اشغالی کند. هرچند او الحاق را تنها بر زبان می آورد اما براساس قانون نمی تواند آن را اجرا کند.
نظرسنجی ها به طور مداوم نشان داده اند که اکثریت رأی دهندگان یهودی اسرائیل خود را از جناح راست می دانند و تقریباً دو سوم آنها از الحاق بخش بزرگی از کرانه باختری حمایت می کنند. از همین رو نوید الحاق، اهمیت تاکتیکی آشکاری برای یک سیاستمدار ناامید در جلب هر چه بیشتر حمایت از جناح راست دارد.
اما تاکتیک ها می توانند از اهمیت راهبردی بسیار بیشتری برخوردار باشند. صاحبنظران و دیپلمات ها ، سیاستالحاق را دارای زیان های بسیار برای توافقنامه صلح اعلام کرده اند. آنها بر این باور هستند که چنین وعده ای یک توهم پریشان است. از آنجا که مذاکرات برای ایجاد یک راه حل دو کشور هیچ چشم انداز واقعی برای موفقیت ندارد، در دراز مدت این سؤال مطرح نیست که آیا اسرائیل سرزمین های تصرف شده در سال 1967 را پیوست می کند، بلکه چگونه این کار انجام می شود و چه چیزی در اختیار اسرائیلی ها و فلسطینی ها قرار می گیرد؟
نتانیاهو در مبارزات انتخاباتی خود پیش از نخستین دور انتخابات امسال در آوریل (فروردین)، اعلام کرد در صورت پیروزی، شهرک های اسرائیلی را در کرانه باختری "الحاق" خواهد کرد.
در جنگ سال 1967، اسرائیل سرزمین هایی را فتح (اشغال) کرد اما بلافاصله پس از این اقدامات عقاید سیاسی دچار دو دستگی شد؛ عده ای می خواستند به دلایل ملی گرایانه و امنیتی آنها را به اسرائیل ملحق کنند. اما "ضد انحصارطلبان" می خواستند برای صلح به تجارت بپردازند و از تهدیدهای جمعیتی برای اکثریت یهودی این کشور که از کرانه باختری و جمعیت عربی بزرگ غزه ناشی می شد، هراس داشتند. "لوی اشکول" نخست وزیر وقت اسراییل (رژیم صهیونیستی) در آن زمان گفت: اسرائیلی ها "جهیزیه را می خواهند، اما عروس را نه". به عبارت دیگر، اسرائیل آن سرزمین را بدون مردمش می خواست.
سرانجام این اقدامات الحاق و تمدید حاکمیت پس از سال 1967 عملی نشد. در عوض، اسرائیل تصمیم گرفت بر طبق مقررات لاهه در سال 1907، بر سرزمین های تازه ملحق شده حاکمیت کند و براساس قوانین بین المللی به منبع اصلی کلمه "اشغال جنگ طلبانه" بدل شد.
همانطور که اشکول خاطرنشان کرده بود، کرانه باختری و نوار غزه دارای جمعیت عربی زیادی بودند که نه صلح طلب ها و نه جنگ طلبان آنها را نمی خواستند. به همین دلیل به این بهانه که نمی توانند آنچه در حال حاضر از آن خودشان است را ضمیمه کنند، تصمیم به ایجاد اردوگاه گرفتند.
بیایید سرنوشت بیت المقدس شرقی و بلندی های جولان را در نظر بگیرید. این مناطق که در سال 1967 اشغال شد حاوی جمعیت قابل توجهی عرب بود که دولت های اسرائیل سعی در تغییر آنها داشتند. اسرائیل با یکسری اصلاحات پیچیده در قوانین و رویه های اداری موجود، "قانون و صلاحیت" خود را برای هر یک از این مناطق اعمال کرد، اما بدون اینکه رسماً الحاق را اعلام کند.
لذا غیر یهودیانی که در این مناطق زندگی می کنند، به "ساکنین دائمی" اسرائیل تبدیل شدند اما نه شهروند اسراییل. امید اسرائیل این بوده است که اگر به طور غیرمستقیم با این مناطق به عنوان ضمیمه رفتار کند و اگر جهان همچنان از آنها به عنوان ضمیمه یاد می کرد، سرانجام آنها به عنوان بخشی از کشور مستقل اسرائیل شناخته می شدند حتی بدون آنکه اسرائیل مجبور شود آنها را الحاق کند و از این طریق شهروندی و حقوق سیاسی را برای ساکنان غیر یهودی خود گسترش می دهد.
اما حالا بیم ان وجود دارد با به رسمیت شناخته شدن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری آمریکا و بلندی های جولان به عنوان بخشی از اسرائیل، به نظر می رسد این راهبرد الحاق مخفیانه سرانجام به ثمر رسد.
اکنون یکی از هر 5 شهروند اسرائیلی، عرب است و نتایج دو انتخابات اخیر اسرائیل روشن کرده که برای ادامه تسلط راست گرایی بر سیاست اسرائیل، باید تعداد اعراب رای دهنده در انتخابات اسرائیل پایین نگه داشته شود.
با این حال، در دراز مدت، واقعیت آماری که اهمیت دارد چهره جمعیتی شهروندان اسرائیل نیست، بلکه کل جمعیت تحت کنترل این کشور است. به گفته ارتش اسرائیل، اکنون اعراب بیشتری بین رود اردن و دریای مدیترانه نسبت به یهودیان زندگی می کنند. بنابراین ادامه این روند اسراییل را به کشوری آپارتاید بدل می کند.
به عبارت دیگر، سیاست هایی که برای تضمین کنترل سرزمین ها و منافع حقوق ساکنان آنها طراحی شده اند، تعیین کننده نخواهد بود. اما عواقب ناخواسته آنها اجتناب ناپذیر است. لذا اسراییل باید به یاد داشته باشد 2000 سال پیش که خواهان تسلط بر کلیه سرزمین های مدنظر بود، چگونه سقوط کرد.
با این تفاوت که امروز روم نیست که بر سایر کشورهای تسلط یابد، این دموکراسی است که حاکم می شود.
در دراز مدت هم عواقب ناخواسته سیاست های بی امان انحصار گرایی و گسترش یهودیت، احتمالاً به راهی برای تبدیل آنچه اکنون یک کشور یهودی است به یک جمهوری چند فرهنگی برای همه ساکنانش تبدیل می شود.
"فارن پالیسی" نام نشریه خبری سیاسی-اقتصادی است که بنیانگذاران آن" ساموئل هانتینگتون" و "وارن منشل" میباشند. این نشریه در سال 1970 بنیان نهاده شد. محتوای اخبار و گزارش های این نشریه بر امور جهانی، حوادث جاری و سیاست داخلی و بین المللی متمرکز است. "موشه نعیم" از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ سردبیر آن بود. در سال ۲۰۰۸ شرکت واشنگتن پست متعلق به هلدینگ گراهام آنرا خریداری کرد، و از سال ۲۰۱۰ سوزان گلاسر سردبیر آن شد".
نظر شما