ترامپ قادر به اجماع‌سازی علیه ایران نیست

تهران - ایرنا - یک تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی تاکید کرد: ترامپ قادر به اجماع‌سازی علیه ایران نیست چراکه به اجماع‌سازی و ائتلاف‌سازی اعتقادی ندارد. این عدم ائتلاف‌سازی و ایجاد اجماع هم مختص به ایران نیست و تقریبا ترامپ در هیچ موضوعی اعتقادی به همراه کردن کشورها ندارد.

«امیرعلی ابوالفتح» در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایرنا، در پاسخ به این سوال که حمله انصارالله به تاسیسات نفتی عربستان و تشدید تنش های لفظی آمریکاییها علیه ایران گفت: اتفاقات اخیر در منطقه خلیج فارس و همچنین مناسبات تهران و واشنگتن می‌تواند یک خروجی حداقلی و یک خروجی حداکثری داشته باشد؛ خروجی حداکثری آن است که ترامپ قانع شود حمله به تاسیسات نفتی عربستان نیازمند واکنشی نظامی از سوی آمریکاست و فرمان نظامی علیه ایران را صادر کند.

وی ادامه داد: آنکه این فرمان چه تبعات و پیامدهایی دارد، مسئله دیگری است اما بی‌تردید صدور فرمان نظامی علیه ایران موجب می‌شود تا حجم انبوهی از نیروها و تسلیحات نظامی آمریکا به منطقه شود.

این کارشناس ارشد مسائل آمریکا با بیان اینکه خروجی حداقلی این اقدام افزایش نیروهای نظامی در منطقه است، اظهار داشت: وزیر دفاع آمریکا اخیرا اعلام کرد که به تعداد نیروهای آمریکایی در عربستان و امارات افزوده می‌شود که بیشتر آنها هم نیروهای مرتبط با سامانه پدافند هوایی هستند و این اتفاق پس از آن رخ داد که انتقاداتی نسبت به خریدهای هنگفت و گرانقیمتی که عربستان از آمریکا داشته، مطرح شد چراکه این تسلیحات نتوانستند مانع از حمله به آرامکو شوند.

ترامپ رویکرد حداقل برخورد نظامی و سیاست تشدید فشار حداکثری با ایران را اتخاذ کرده است

ابوالفتح با بیان اینکه ترامپ رویکرد حداقل برخورد نظامی و سیاست تشدید فشار حداکثری در جنگ اقتصادی با ایران را اتخاذ کرده است، تصریح کرد: این رویکرد با تحریم بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی ایران به عنوان دو مرکز مهم پولی و بانکی ایران، تحت عنوان حامیان تروریسم در لیست تحریم‌ها قرار گرفتند.

وی در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند رویکرد کنونی مقامات آمریکایی شبیه به رویکرد آنها در بحبوبه جنگ عراق است، خاطرنشان کرد: من چنین تصوری را ندارم؛ جنگ نخست خلیج فارس در ۱۹۹۱، در برابر خطای بزرگ صدام در اشغال کویت به عنوان یک کشور عضو سازمان ملل متحد انجام شد و جنگ دوم خلیج فارس در سال ۲۰۰۳، در ادامه آن جنگ صورت گرفت. در واقع آمریکایی‌ها در سال ۲۰۰۳، کار ناتمام خود را تکمیل کردند.

این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی با بیان اینکه مقایسه ایران با عراق دوران صدام درست نیست، ابراز داشت: عراق در آن زمان، کشور فروپاشیده ای بود که در اثر تحریم‌ها و سیاست نفت در برابر غذا بسیار ضعیف شده بود و صدام پشتوانه مردمی نداشت اما ایران، کشوری است که هم از پشتوانه مردمی برخودار است و هم از توان دفاعی و نظامی قوی برخودار است و هم قدرت موشکی است به گونه‌ای که می‌تواند یکی از پیشرفته‌ترین پهپادهای آمریکایی را به صورت موفقیت‌آمیز مورد هدف قرار دهد.

آمریکا حاضر نیست تجربه تلخ حمله به عراق را تکرار کند

ابوالفتح بیان کرد: رئیس‌جمهور کنونی آمریکا از منتقدان اصلی جنگ عراق است و بارها از بی‌فایده بودن جنگ عراق و سوریه سخن گفته و جنگ جدید می‌تواند به نوعی ادعاها و سخنان وی را زیرسوال ببرد. با این حال، به غیر از بخش اندکی از نخبگان آمریکایی، تمامی سیاستمداران این کشور معتقدند اگر قرار است درگیری جدید در خلیج فارس رخ دهد، بهتر است آمریکا نقش تسلیحاتی، اطلاعاتی و لجستیکی را ایفا کند.

وی افزود: آمریکایی‌ها بعد از تجربه تلخ جنگ عراق که  از نوع قرن بیستمی و با آتش گلوله بود را کنار گذاشتند و تلاش می‌کنند از سلاح‌های مخرب‌تری چون تحریم و جنگ‌های نیابتی  بدون اینکه وارد درگیری شوند اهداف خود را پیگیری کنند.

این کارشناس ارشد مسائل آمریکا یادآور شد: اگر در کشاکش تنش‌ها و تحولات، تعدادی از شهروندان یا سربازان آمریکایی کشته شوند، آنگاه رئیس‌جمهور آمریکا برای خونخواهی تحت فشار قرار می‌گیرد وگرنه حتی اگر تسلیحات بدون سرنشین یا زیرساخت‌ها مورد حمله قرار بگیرند، دولت آمریکا حاضر نیست تجربه تلخ سال ۲۰۰۳ را تکرار کند.

ایران و آمریکا در مرحله «جنگ اراده‌ها» قرار دارند

ابوالفتح درباره تاثیر افزایش تنش‌ها و حمله به آرامکو در اقناع طرفین برای مذاکره و حل مسئله از طریق سازوکارهای دیپلماتیک و پایان جنگ یمن عنوان کرد: جنگ یمن به مناسبات میان ایران و عربستان وابسته است و بحران در روابط میان تهران و ریاض تا عادی‌سازی و تنش‌زدایی در روابط ایران و آمریکا حل نمی‌شود. بنابراین تا وقتی مناسبات ایران و آمریکا همچنان غیرعادی است، روابط تهران و ریاض خصمانه باقی خواهند ماند و متعاقبا جنگ یمن ادامه پیدا می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه طرفین در یک موضع حیثیتی قرار گرفته‌اند و هر گونه عقب‌نشینی برای آنها هزینه‌های سیاسی و امنیتی هم در عرصه داخلی و هم در عرصه ژئوپولتیک منطقه‌ای به همراه می‌آورد، گفت: در شرایط کنونی آمریکا همچنان به افزایش تحریم‌ها و تداوم فشار و ایران به مقاومت در برابر سیاست‌ها و فشارهای ایالات متحده ادامه می‌دهند مگر آنکه یک «توازن وحشت» مجددا برقرار شود همانند آنچه که در ابتدای دهه ۹۰ رخ داد و ایران و آمریکا به پای میز مذاکره آمدند.

تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی اضافه کرد: هم‌اینک توازن وحشت میان تهران و واشنگتن رخ نداده است. اکنون ایران و آمریکا در مرحله «جنگ اراده‌ها» قرار دارند و هر طرف منتظر است تا طرف مقابل پلک زده و کم بیاورد. شاید با کاهش تعهدات برجامی ایران تا یک سال دیگر، مجددا معادله توازن وحشت برقرار شود که طرف آمریکایی احساس کند اگر وارد مذاکره و معامله با ایران نشود، تهران به بمب هسته‌ای دست پیدا می‌کند و یا فشار تحریم‌ها سبب شود که ایران آماده مذاکره شود.

خروج بانک مرکزی از لیست تروریسم تقریبا غیرممکن و بسیار دشوار است

ابوالفتح درباره تحریم اخیر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا اظهار داشت: به لحاظ شکلی این تحریم با تحریم قبلی فرقی نکرده ولی بهانه تحریم تفاوت پیدا کرده است؛ ‌ قبلا بانک مرکزی به دلیل کمک به برنامه هسته‌ای ایران تحریم شده بود اما اینک بانک مرکزی بنا به ادعای حمایت از تروریسم و کمک به گروه‌های تروریستی تحریم شده است.

وی با بیان اینکه تحریم اخیر بانک مرکزی انجام تراکنش‌ها و معاملات از سوی ایران در عرصه‌های مختلف را احتمالا سخت‌تر خواهد کرد، تصریح کرد: برداشتن این گونه تحریم‌ها به بهانه تروریسم بسیار سخت‌تر از تحریم‌های دیگر است. تحریم‌های هسته‌ای با دستور رئیس‌جمهور قابل لغو یا متوقف شدن بودند اما لغو و توقف تحریم‌های تروریستی منوط به دستور رئیس‌جمهور نیست و باید یا تغییر رژیم انجام شود یا کنگره به آن لغو و توقف اجرای آن رای بدهد.

این کارشناس ارشد مسائل آمریکا با بیان اینکه خروج بانک مرکزی از لیست تروریسم تقریبا غیرممکن و بسیار دشوار است، خاطرنشان کرد: این تحریم‌ها می‌تواند تامین مالی برای خرید دارو، غذا و تجهیزات پزشکی را برای ایران دشوارتر از قبل کند چراکه هرگونه تراکنش با ایران از سوی آمریکا به منزله همکاری با گروه‌های تروریستی تعبیر می‌شود.

قدرت ارعاب آمریکا در دوره ترامپ بیش از دوره‌های دیگر است

ابوالفتح در پاسخ به این سوال که آیا با گذشت ۱۶ ماه از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و انجام سه مرحله کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران و تحولات اخیر منطقه‌ای، آمریکا همچنان قادر به اجماع‌سازی جهانی علیه ایران نیست؟ ابراز داشت: ترامپ قادر به اجماع‌سازی علیه ایران نیست چراکه به اجماع‌سازی و ائتلاف‌سازی اعتقادی ندارد. این عدم ائتلاف‌سازی و ایجاد اجماع هم مختص به ایران نیست و تقریبا ترامپ در هیچ موضوعی اعتقادی به همراه کردن کشورها ندارد.

وی با بیان اینکه قدرت ارعاب و وحشت آمریکا در دوره ترامپ به مراتب بیش از دوره‌های دیگر است، عنوان کرد: اگر در دوره‌های پیشین، تحریم‌های یکجانبه آمریکا از سوی برخی از کشورها حائز اهمیت نبودند و رعایت نمی‌شدند به خاطر آن بود که کاخ سفید در دوران اوباما به دلیل اهمیتی که به ائتلاف و اجماع‌سازی می‌داد، با آنها برخورد نمی‌کرد اما دولتی که شعارش اول آمریکاست، از هیچ گونه فشاری حتی به نزدیک‌ترین متحدانش ابایی ندارد.

تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی با بیان اینکه ترامپ به شدت علاقه‌مند به استفاده از قدرت سخت به جای از قدرت نرم آمریکاست، یادآور شد: ترامپ علاقه‌مند است از طریق ترس و وحشتی که نسبت به همکاری با ایران ایجاد می‌کند، کار خود را جلو ببرد. به همین دلیل شاید، تاثیرگذاری قدرت ارعاب آمریکا در دوره کنونی بیش از قدرت تطمیع و اجماع‌سازی ایالات متحده در دوران اوباما بوده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha