به گزارش ایرنا، بیاییم یک لحظه تصور کنیم در خرمشهر، آبادان یا یکی از شهرهای ایلام، کرمانشاه، کردستان و یا خوزستان زندگی می کنیم. امروز ۳۱ شهریور است و کودکانمان با ذوق و شوق هر چه تمامتر لباسها و کیف و وسایل خود را کنار هم می چینند تا برای فردا و رفتن به مدرسه آماده شوند؛ اما ناگهان بوووم. و همه چیز تل خاکستر میشود!
بمباران و آتشبارهای دشمن امان نمیدهند و کودکان آرزوهای خود را زیر تلی از خاکستر می برند و این نقطه آغاز جنگ بیرحمانه است که یک طرف آن کشوری تازه انقلاب کرده با کمترین عده و عده و طرف دیگر تمام دنیا قرار دارند!
یادم می آید یکی از دوستان دزفولیام میگفت به خاطر بمبارانهای بیوقفه دشمن سه ماه زودتر از موعد، در اسفند ۶۵ متولد شده است، آنهم در یک چادر!
امروز ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ است؛ درست ۳۹ سال قبل در چنین روزی صدام با همراهی و کمک اعوان و انصارش به ایران تجاوز کرد؛ خاکی که برای حفظ آن، بلندقامتان سرزمینش با خونشان روی آن غسل کرده اند و آن را کفن خود برگزیدند. جاوید باد یاد و خاطره همه سربازان، امیران ارتش، بسیجیان، شیرزنان و بومیهایی که جانانه در مقابل دشمن ایستادند و برای حفظ وطن و دفاع از ناموس و کیان و دین این سرزمین جنگیدند و جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند تا صدام آرزوهای خود را با خود به گور ببرد.
اما هشت سال جنگ تحمیلی یک طرف و رسالتی که قلم برای انتقال صحنهها و وقایع آن دوران به دوش می کشید یک طرف. غلامعلی رجایی از اعضای ستاد تبلیغات جنگ میگوید در آن زمان که تازه انقلاب اسلامی به بار نشسته بود تنها دو روزنامه اطلاعات و کیهان فعالیت میکردند؛ دو شبکه تلویزیونی داشتیم و یک خبرگزاری به نام پارس (ایرنا).
به گفته رجایی، جنگ همان قدر که به امکانات سختافزاری نیاز دارد به همان اندازه، نیازمند توان نرم افزاری است و حوزه نبرد در جنگ های نظامی، منحصر به خطوط تماس نیست؛ بلکه حوزه های اطلاعات و اخبار و دیپلماسی را هم در برمیگیرد. بنابراین مسئولان نظام در آن شرایط بحرانی باید سازوکارهای لازم را در همه این حوزه ها، برای دفاعی همه جانبه فراهم میآوردند که "ستادتبلیغات جنگ" در همین خصوص تشکیل شد.
حسن هانی زاده رئیس دفتر ایرنا در اهواز در دوران جنگ تحمیلی با اشاره به تشکیل ستاد تبلیغات جنگ در سال ۱۳۶۰ ادامه میگوید: تازه با تشکیل این ستاد بود که خبرنگاران جایگاه خود را یافتند و توانستند برای تهیه گزارش و خبر به مناطق جنگی بروند. در آن روزها خبرنگاری اگر برای تهیه گزارش به منطقه جنگی میرفت، او را ستون پنجم دشمن قلمداد میکردند و خبرها را از چشم او دور نگه میداشتند.
به گفته وی هیچ امکانات حتی تلفن برای خبرنگاران در مناطق جنگی وجود نداشت و اگر خبری می شد خبرنگار میبایست ۶ کیلومتر می دوید تا به تلفن دسترسی یابد و خبر را مخابره کند!
هانی زاده به نقل از یکی از معاونان صدام میافزاید: صدام از ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ با نقشههایی در دست قصد تجاوز به ایران را داشت و میگفت خوزستان جزو عراق است و آنجا را تصرف میکنیم و برای امنیت عراق، تا مرز کرمانشاه پیش میرویم!
چه خیال خامی! آری یک روز صدام میگفت تهران را هم میگیریم اما همه آنها رویای برباد رفتهای بود که هیچگاه محقق نشد و شاید اگر نبودند همین رسانه های اندک داخل کشور، ماموریت صدام ناتمام نمیماند.
با اینکه در دوران جنگ خیلی کوچک بودم و از منطقه جنگی بسیار دور، اما ترکههای جنگ را تا شمال کشور حس میکردم و همه از مرد و زن کوچک و بزرگ دست در دست هم برای مقابله با متجاوزین عازم جبهه های نبرد شدند و یا در پشت جبهه به پشتیبانی از رزمندگان اسلام پرداختند.
به رسالت خبرنگاران و قلم به دستان برمی گردیم همانانی که به قول هانی زاده رئیس دفتر ایرنا در اهواز طی هشت سال جنگ تحمیلی، تا پیش از تشکیل ستاد تبلیغات جنگ جاسوس قلمداد می شدند.
رئیس دفتر اهواز ایرنا در دوران جنگ با بیان اینکه «ایرنا» به یک خبرگزاری فعال بین المللی در دوران جنگ تبدیل شده بود، خاطرنشان می سازد: با وجود فعالیت رسانهای رسانههای عراق در دوران جنگ، اما همه رسانههای تراز اول دنیا منتظر تلکس ایرنا بودند تا آن خبر در رسانه خود منتشر کنند. چون آنها می دانستند رسانههای عراق دروغ مینویسند و بزرگنمایی و کوچکنمایی می کنند.
او با استناد به اظهارات یکی از فعالان رسانه ای دوران جنگ عراق یعنی عبدالجبار محسن که هفته گذشته در اردن فوت کرد، می گوید: عبدالجبار قبل از مرگ گفت به ناحق صدام را با قلم خودم بزرگ کردم و بابت این کار از ملت عراق پوزش میخواهم.
حسین نصیری قائم مقام ایرنا در دوان جنگ هم با بیان سختی کار رسانهها و خبرنگاران در زمان جنگ تحمیلی می گوید: هیچ خبرنگاری بابت رفتن به جبهه جنگ حق ماموریت درخواست نمیکرد و هیچ خبرنگاری از جنگ برای خود سفره درست نکرد. خبرنگاران با جان و دل کار میکردند و مینوشتند؛ مثلا وقتی عکسهای شهید کاظم اخوان را میدیدی، همه گرد و خاک جبهه در عکسهایش مشهود بود یا نبیپور خبرنگار دیگر، خیلی آرام بود و حتی اسلحه هم در دست میگرفت و آخرش با اصابت آرپیچی به سرش در عملیات فتح المبین، بیسر برگشت.
وی با اشاره به پیگیری خبرنگاران ایرانی درباره موضوعات مربوط به جنگ و دفاع مقدس گفت: برای اثبات حملات شیمیایی عراق، خبرنگاران ما در اقصی نقاط جهان با مقامات بین المللی مصاحبه کردند و خبرنگار ما در خاک سوئد مقابل منزل «پالمه» منتظر گفت وگو با این مقام جهانی ساعت ها نشست تا از وی درباره حملات شیمیایی عراق مصاحبه بگیرد.
حسین علایی بنیانگذار نیروی دریایی سپاه و رئیس پیشین ستادمشترک سپاه درباره اهمیت رسانه ای و کار خبری و همچنین وجود خبرنگاران با ذکاوت در دوران جنگ میگوید: حسن باقری خبرنگار روز نامه جمهوری اسلامی بود؛ چون کار خبرنگاری کرده بود، ذهنیت عملیاتی به او به دست داده بود. باقری وقتی به جبهه جنگ رفت همانجا جزو فرماندهان مهم جنگ شد و استعداد خود را نشان داد. یا برادر عزیزمان رهبر که شهید شد؛ ما عملیات کربلای ۳ را که انجام دادیم و اسکله عراق را گرفتیم، رهبر در آن چند روز با ما بود و گزارش این عملیات را می فرستاد. وقتی گزارش رهبر از تلویزیون پخش شد و خودم دیدم، فکر کردم اتفاقی بیش از آنکه ما بودیم و دیدیم، روی داد!
نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه تاکید میکند، خبرنگاران کار عظیمی در روحیهبخشی در جنگ و همچنین در ایجاد هیجان و بسیج ملی انجام میدادند.
علایی با بیان اینکه دولت بعث عراق روز ۲۶ دی یعنی روز فرار شاه از ایران، تصمیم به جنگ با ایران گرفته بود، گفت: به محض اینکه شاه از ایران رفت آنان تصمیم گرفتند از فرصت استفاده کنند و شاهد این ادعا این است که قبل از ورود امام به ایران در ۱۲ بهمن، ستاد عملیاتی در بصره درست کردند و در شب ۲۲ بهمن که در ایران هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود نیروهای اطلاعاتی عراق از اروندرود عبور کرده و داخل جزیره مینو شده و سازماندهی خود را انجام دادند. صدام آن موقع معاون بود. حسن البکر که رئیس جمهور بود اگرچه به خطرناکی صدام نبود اما سیستم حزب بعث تصمیم به جنگ با ایران گرفته بود.
آری اگر نبودند خبرنگاران با درایت و باهوش بالایی چون شهید رهبرها و شهید نبی زاده ها، شاید ما در جنگ خیلی زود شکست می خوردیم؛ راویان صحنه نبرد و خون و آتش، طوری وقایع را روایت می کردند که هم مردم با کشور بیش از پیش همراه می شدند و هم سربازان و افرادی که در جبهه ها علیه باطل می جنگیدند، روحیه مضاعف می گرفتند. قلم های خونین خبرنگاران جمهوری اسلامی عملیات روانی دشمن را به بهترین شکل خنثی می کرد. از دیگر سو، چه بسا رسانه های عراقی با اغراق در نوشتن مطالب و تهیه گزارش، خود موجب سرنگونی رژیم بعث و صدام شده اند.
نظر شما