او «کنت جوزف آرتور دو گوبینو» (Joseph Arthur de Gobineau) بود که نخستینبار در سال ۱۸۵۵ یعنی درست زمانیکه تازه ۹ سال بود ناصرالدین شاه بر اریکه سلطنت تکیه زده بود، خود را با کشتی به ساحل بوشهر رساند و از آنجا راهی نقاط مرکزی ایران ازجمله پایتخت شد. سهسال در ایران ماند که بخشی از آن دبیر اول و نیمه دوم این مدت کاردار سفارت فرانسه در تهران بود. او همچنین سه سال بعد، از ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه، دوباره مأموریت یافت تا در جایگاه کاردار فرانسه راهی ایران شود که تا ۱۸۶۳ تداوم یافت.
کتاب «ایران از نگاه گوبینو» محصول قلم ناصح ناطق است. او یکی از دانشجویان اعزامی ایران به اروپا در دوره رضاشاه، در کنار کسانی چون مهدی بازرگان، غلامعلی فریور، محمد قریب، یدالله سحابی و صفی اصفیا بود. او که تخصصش مهندسی بود، به پژوهش در تاریخ و فرهنگ هم دست زد که این اثر یکی از آنها است. و البته هر سال مبلغی برای خرید کتاب به کتابخانه تبریز کمک میکرد و آنگونه که دخترش، هما ناطق، گفته است، «پدرم ـ ناصح نـاطق ـ از بنیانگذاران کـتابخانه مؤسسه مطالعات ایرانشناسی در این دانشگاه (سوربن جدید) بود.» ایرج افشار نیز دربارهاش نوشته است: «[ناصح] ناطق به زبان فارسی با نگاهی علمی، فرهنگی و ملی مینگریست و بدان اهمیت بسیار میداد و کوششهای باارزشی در این راه کرد؛ از آن جمله است همراهی و همکاری با غلامحسین مصاحب و مهندس صفی اصفیا، احمد آرام و دیگران برای یافتن و گزینش معادلهای فارسی برای واژهها علمی و فنی مورد نیاز دائرهالمعارف. حاصل کار آنها فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی شامل حدود هفتصدوپنجاه واژه است.»
این کتاب نخستینبار در سال ۱۳۶۴ - یعنی درست همان سالی که ناطق در ۸۰ سالگی دار فانی را وداع گفت - ازسوی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر و امسال پس از ۳۴ سال، توسط همان نهاد فرهنگی مجددا به طبع رسید. کتاب مشتمل بر پیشگفتار، نمایه و ۱۲ فصل است و عناوین شناخت کنت دو گوبینو، آشنایی با شرق، گوبینو و نژادپرستی، خاورشناسی، عقاید گوبینو در سیاست، ایران در نوشتههای اروپایی، دو نمونه از داستانهای آسیایی، فرهنگ ایران باستان، تاریخ ایرانیان، کیشها و فلسفهها، گوبینو از لابهلای نوشتهها و پایان زندگی را دربرمیگیرد.
چاپ جدید «ایران از نگاه گوبینو» ۱۸۸ صفحه دارد و به قیمت ۵۵ هزار تومان عرضه شده است.
ناطق در پیشگفتار اثر، این چهره فرانسوی را «سیاستمداری اصیل، شاعری پرکار، فیلسوفی صاحبنظر و هم جهانگرد و گزارشگری کنجکاو» معرفی میکند که «ایران و ایرانیان را روی هم رفته دوست میداشته و به این دلیل، خاطره او از همه شرقشناسان برای دلهای ایرانیان گرامیتر است.»
ناطق گوبینو را دارای «مقام ممتاز و ارجمندی» میداند، با این استدلال که «وی یکی از چند تن معدودی است که برای ایران در تاریخ بشریت مقامی بسیار بلند قائل شدهاند. او طرز اندیشه و روش زندگانی و جهانداری ایرانیان را از پایههای اصلی تمدن بشری فرض کرده، زرتشت را دینآور و مصلح بزرگ دانسته و دورانی را که ایران از نفوذ روشها و اندیشههای اقوام بیگانه برکنار بوده، زیبا و باشکوه و افتخارآمیز دانسته است.»
البته اگرچه برای گوبینو، جایگاهی چون یک «خاورشناس حرفهای» قائل نیست که «در نوشتههایش تاحدی از روش تحقیق و تتبع علمی منحرف شده و مثلا معمای خطوط میخی را بیآنکه به کارهای علمی دیگران توجه کند، با روشی بسیار پیچیده ولی نادرست، به عقیده خودش، حل کرده و در تطبیق تاریخ باستانی ایران با جنبههای داستانی آن بیباکیهایی به خرج داده» است، هرچند پژوهشگر این اثر بر این عقیده است که «گوبینو ایران را میشناخت و فرهنگ ایران باستان را منبع و ریشه حکمت و عرفان و الهامبخش برخی از جنبههای ویژه کیش و آیین امروز ایرانیان میدانست» و «استثنایی بود که از روش عالمانه بسیار دقیق و اسلوب موشکافانه متتبعان منحرف شده و بهجای اینکه با ماده جامد مرده و بیجان سروکار داشته باشد با خود آدمی، یعنی ایرانیِ آن روز، سروکار داشت.»
مؤلف اما گاهی در سطور درآمد خود بر این اثر، زبان به تجلیل از این شخصیت اهل فرانسه گشوده و با این اشاره که «گوبینو در میان تزاحم اضداد و از خلال تراکم جمعیتها در شهرها و کویها مانند بسیاری از جهانگردان اروپایی فقط به قصد خوردن خوراکهای ناچشیده و دیدن زندگیهای نادیده به ایران نیامده بود تا پس از برگشتن مقالهها یا کتابهایی با عناوین هیجانبخش به قصد انتقاد و نیشزدن به مردمانی که میزبانش بودهاند، فراهم کند؛ بلکه کوشش داشت تا ببیند از ایران کهن، پس از آنکه قرنها با عوامل ویرانگر و فرساینده تاریخ جنگیده چه بر جای مانده است. گوبینو میخواست بداند نژاد دلیر و جوانمردی که حماسه ایران باستان را به وجود آورده، پس از شکستها و اسیریها و قرنها تحمل سروری بیگانگان و آمیزش اجباری با آنان به چه روزی افتاده است» و اینکه «فرهنگ و تاریخ ایران در این مرد، که جهش های فکری بلند داشته و مانند شاعران از دل آگاهی بیبهره نبوده است، تأثیر نهاده بود. جنبه افسانهوار و شاعرانه و حماسی تاریخ ایران و کوششهای فکری مردم آن برای پیبردن به حقایق زندگی و جنبههای رویایی آن، با روح گوبینو که نیازمند افسانه و علم با هم بود سازگاری داشت». او اینگونه نتیجه میگیرد که «گوبینو برای تماشای ویرانههای رؤیاهای جوانی خود به ایران آمده بود.»
نظر شما