به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در ششم مهر برگزار میشود. کارزار انتخاباتی ۶ مرداد آغاز شد و تا ۴۸ساعت قبل از روز برگزاری انتخابات ادامه خواهد داشت. در این انتخابات ۱۵ نامزد حضور دارند. یارگیریها برای انتخابات ریاست جمهوری امسال افغانستان با آنچه در انتخابات سال ۲۰۱۴ دیده شد کاملا متفاوت است. به غیر از «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی و «محمد اشرف غنی» رئیسجمهور کنونی افغانستان که به عنوان رقیب جدی برای همدیگر مطرح هستند، سایر فعالان سیاسی اغلب جبهه عوض کردهاند.
عنصر قومیت در سیاست افغانستان از جایگاه خاصی برخورداراست قومگرایی روح سیاست در افغانستان بوده است. این مسئله سبب میشود که دراین دور از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان اشرف غنی رئیس جمهور کنونی و نامزد انتخابات، معاون اول خود «امرالله صالح»، را از قوم «تاجیک» و «سرور دانش» را به عنوان معاون دوم از قوم «هزاره» انتخاب کرده است. عبدالله عبدالله رئیس اجرایی دولت فعلی افغانستان نیز «عنایتالله بابر فرهمند» را از قوم «ازبک» به عنوان معاون اول و «اسدالله سعادتی»، معاون دوم را از قوم «هزاره» انتخاب کرده است.
نقش قومیت در انتخابات افغانستان
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان با چالش های متعددی همراه است از طرفی گروه طالبان بعد از شکست مذاکرات صلح با امریکا انتخابات را به نوعی تحریم کردند و بر این باورند که انتخابات نقشی در فرآیند صلح این کشور دارد. این گروه که نقش عمده ای در ساختار جامعه افغانستان دارند بعد از ناکامی در مذاکرات با آمریکا به اعمال خشونت و بمب گذاری روی آورده و با این شیوه فشار به دنبال امنیتی کردن فضای انتخابات هستند.
به باور تحلیلگران نگاه طالبان به دولت مرکزی افغانستان به عنوان دولتی دست نشانده آمریکا است که صلاحیت حاکمیت بر مردم افغانستان را ندارد، اما مردم این کشور که خاطره تلخ حکومت داری طالبان را تجربه کردند هرگز خواهان بازگشت به گذشته و قدرت یافتن طالبان نیستند. موضوع دیگری که در این دور و در تاریخ انتخابات افغانستان نقش عمده ای را داشته پدیده «قومیت گرای» است.
به باور کارشناسان قومیت گرای از موانع توسعه یافتگی محسوب می شود قومیت و چهرههای قومی در زمان انتخابات افغانستان، بیشتر از هر زمانی دیگر پُررنگ تر میشود؛ انتخابات ریاست جمهوری گذشتۀ افغانستان انتخاب دقیق معاونان برای نامزدان مطرح و برنده، برای آنها شانس پیروزی و یا وارد شدن آنها را در بازی سیاسی فراهم کرده و پس از هر انتخابات جایگاه رهبران قومی را نیز تقویت کرده است. بازیگران سیاست قومی برای حفظ منافع و جایگاه اجتماعی و سیاسی شان در تیمهای انتخاباتی متحد میشوند تا با سیاست قومی از منافع طبقاتی و فردی شان دفاع کنند.
قومیت متغییر اصلی ساختار قدرت سیاسی افغانستان
صفآرایی نیروهای سیاسی و حاشیههای آن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان نشان می دهد که عنصر قومیت از متغیرهای اصلی ساختار قدرت سیاسی در این کشور است. عنصر قومیت گرایی در گذشته سیاسی افغانستان به همان حدی که پایه استحکام دولت و قدرت سیاسی بوده، در جهت بیثباتی سیاسی هم عمل کرده است. جنگ های داخلی این کشور بیشتر بر پایه قومیت استوار است.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که راه رسیدن به قدرت سیاسی در افغانستان، از دل اقوام میگذرد و قومیت تعیینکننده بسیاری از رفتارهای سیاسی است و در زندگی روزمره مردم هم قومیت نقش غیرقابل انکاری دارد.
آگاهان و بازیگران سیاسی تقریباً اتفاق نظر دارند که قومیت و تعارضهای قومی عامل مهمی در بیثباتی و بحران سیاسی در افغانستان است، به همین دلیل، برخی طرح هر نوع بحث قومی را قابل نکوهش میدانند، اما عدهای دیگر تاکید دارند که قومیت را باید به عنوان یک واقعیت پذیرفت و برای تعارضهای قومی راه حل پیدا کرد.
چهار قوم ﭘﺸﺘﻮﻥ، ﺗﺎجیک، ﻫﺰﺍﺭﻩ، ﺍﺯﺑﻚ، از جمله پرجمعیتترین اقوام افغانستان هستند و در عرصه قدرت سیاسی نقش اصلی را به عهده دارند عده ای بر این باورندعنصر قومیت در عرصه قدرت سیاسی در افغانستان نسبت به هر عنصر دیگری پررنگتر است. زبان، مذهب و ایدئولوژی، پس از قومیت در ردههای بعدی قرار میگیرد. به گونهای که در پس بسیاری از رفتارهای سیاسی رد پای قومیت را می توان یافت.
قومیت و قبیله پایه و پشتیبان قدرت سیاسی شمرده شده است. فرمانروایان افغان مشروعیت حکومت یا دست کم تصمیمهای بزرگ خود را بر پایه سنتهای قبیلهای گذاشتهاند.
نقش عنصر قومیت در چگونگی رفتارهای سیاسی بازیگران هم به وضوح قابل تشخیص است. این عنصر منشا بسیاری از تحولات اساسی بوده است آنچه که در اجلاس بن توافق شد هم عمدتاً به معنای تقسیم قدرت بین اقوام به تناسب جمعیت تخمینی آنها بود. پس از آن هرچند قانون هر نوع رفتار سیاسی مبتنی بر قومیت را ممنوع کرد، ولی در واقع از وضعیت ساختار قدرت سیاسی تا ساختار تشکیلاتی احزاب عمده و رفتار بازیگران سیاسی، همه رنگ قومی دارد.
ذکر اسامی اقوام در قانون اساسی و سرود ملی، موجودیت وزارتخانهای به نام اقوام و قبایل، بیانگر نقش کلیدی آنها در سیاست رسمی کشور است. نقش عنصر قومیت در چگونگی رفتارهای سیاسی بازیگران هم به وضوح قابل تشخیص است. این عنصر منشا بسیاری از تحولات اساسی بوده است. قومگرایی و منازعه قدرت افغانستان را در دهه ۱۹۹۰ میلادی چنان درگیر جنگ خونین داخلی کرد که تنها در پایتخت کابل هزارها نفر در جنگ میان گروههای نظامی کشته شدند، در نتیجه، گروه طالبان پدید آمد و سرانجام بعد از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ با میانجیگری جامعه جهانی ساختار جدید سیاسی بر بنیاد تقسیم قدرت بر مبنای مشارکت اقوام در بن آلمان شکل گرفت.
کارشناسان می گویند در مسیر توسعه سیاسی موانع گوناگونی وجود دارد که مهمترین آن قومیت گرایی به شمار می آید. ساختار جامعه افغانستان ترکیبی از نژادها، زبان ها، مذاهب و خرده فرهنگ های گوناگون است. این اختلافات مانع عمده ای بر سر راه توسعه این کشور به وجود آورده است.
قوم گرایی مانعی در راه دستیابی به تغییرات بنیادین و در نتیجه آن توسعه فرهنگی است. تقویت بنیادهای دمکراتیک از طریق ساختارهای قبیله ای امکان پذیر نیست. رهبران قومی در بازی سیاسی به جایگاه بالاتری درساختار قدرت دست پیدا می کنند. قدرت و ثروت در انحصار بزرگان قومی قرار می گیرد و این آفت مانع تصمیم گیری درست سیاسی در ساختار قدرت می شود. برای گذر از مساله قوم گرایی در جامعه افغانستان باید از طریق فرهنگ سازی و استفاده از ساز و کارهای دموکراتیک فضای کسب قدرت را به گونه ای سوق داد که عنصر قومیت نتواندمانع توسعه کشور شود.
نظر شما