به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، هر ساله نزدیک به 8000 گردشگر تنها طی یک هفته در قونیه بر مزار مولانا جلال الدین محمد بلخی از سراسر جهان جمع می شوند تا علاوه بر ادای احترام به این شخصیت برجسته ایرانی، از مزایای گردشگری و امکانات کشور ترکیه هم برخوردار شوند. بنابر اظهارات مدیر گردشگری و فرهنگ شهری قونیه سالانه نزدیک به2 میلیارد دلار درآمد ارزی ناشی از گردشگری مزار مولانا وارد ترکیه می شود که تقریباً 7 درصد درآمد گردشگری ترکیه و 5درصد درآمد حاصل از گردشگری جهان است. این آمار و ارقام درست در زمانی به چشم می آید که کشور ما ایران با کسری بودجه قابل ملاحظه ای روبرو بوده و امکانات و ظرفیت های گردشگری به عنوان یک صنعت درآمدزا برای کشور مورد غفلت جدی قرار دارد. صنعتی که در ادبیات بودجه و اقتصاد از آن تحت عنوان «صنعت سبز» یاد می شود یکی از منابع درآمدی است که در سال های اخیر بسیاری از کشورهای جهان را مجذوب خود کرده تا از غافله رونق اقتصادی و حضور در بازارهای جهانی عقب نمانند.
صنعت گردشگری از این رو به عنوان صنعت سبز از آن یاد می شود که بدون عوارض زیست محیطی نظیر آلودگی زیست محیطی و تخریب جنگل و فرسایش خاک، منبع درآمد و اشتغال جمع کثیری از مردم است. با این رویکرد این صنعت مورد توجه بسیاری از کشورهاست که سابقه تاریخی چندانی نداشته و یا ظرفیتهای مهم تاریخی و فرهنگی را در خود ندارند. پس بی ارتباط نخواهد بود اگر شاهد تلاش این کشورها برای تاریخ سازی یا فرهنگسازی در عرصه جهانی باشیم. برای مثال امارت متحده عربی با سابقه ای کمتر از 100 سال و در واقع پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی برای خود دارد و از کمترین امکانات طبیعی برای بهره برداری از صنعت گردشگری برخوردار است، این روزها با سرمایه گذاری های کلان مادی توانسته تا سود خود از این بازار کم دردسر را به خوبی جذب نماید. چنانچه تاریخ فرهنگی غنی مانند ایران در این کشور وجود ندارد، بنابراین این کشور به جذب و استخدام تعداد زیادی از دانشمندان از سراسر دنیا پرداخته تا با ورود به آبهای خلیج فارس و دریای عمان برای شناسایی جانداران دریایی اقدام کرده و با قرار دادن نام های عربی بر این آبزیان و ثبت در کتب و مراجع علمی معتبر بخشی از تاریخ نداشته خود را جبران کند؛ و یا با ساخت پیست های اسکی با برف مصنوعی کمبود طبیعی خود در جذب گردشگر را پوشش دهد. اما برخی به این ترفندها بسنده نکرده و در پی دست درازی به سرمایه های فرهنگی همسایگان خود برآمده اند که از این حیث جای تعجب دارد. ترکیه با راه اندازی انواع جشنواره های فرهنگی سال هاست که مشاهیر بزرگ ایرانی را به نام خود معرفی کرده و یا تاجیکستان با ثبت جهانی میراث «نوروز» از این طریق سرمایه های اقتصادی کلان را جذب می کند که برگزاری جشنواره بزرگداشت مولانا و در کنار آن ساخت تاریخ فرهنگ و هنر یکی از این موارد است.
اما نکته قابل توجه در این زمینه داشتن اصالت تاریخی است که از منظر بسیاری از نظریه پردازان این عرصه گرچه بسیار با اهمیت بوده و نمی توان کاستی آن را با بودجه کلان جبران کرد، اما از دیدگاهی دیگر و طی زمان و با استفاده از پیشرفت های تکنولوژیکی می توان تا حد زیادی بر آن فایق آمد. بنابر نظر «مک کانل» جامعه شناس معاصر، گردشگران در دوران مدرن بیش از هر چیز به دنبال اصالت و تاریخ هستند. مطابق با نظر مک کانل توریست به مثابه فراری از زمان و مکان یا فرار به تاریخ است که سنت ها و مکان های تاریخی نقش مهمی برای وی دارد. توریست به دنبال یک محل کوچک و یک وسیله کوچک است و اگر دنبال مناطق صنعتی هم باشد، دنبال یک منطقه صنعتی قدیمی است.
چشم توریست به دنبال قدمت و تاریخ، سنت های اصیل یا حتی ابداعی است. شهرهای بزرگ نمیتوانند(بجز موزه ها) جذاب باشند؛ چرا که شهرهای بزرگ معمولی اند، زندگی روزمره دارند، گرانند، جنگل وارند، روابط غیر شخصی دارند، کثیفند و غیر دوستانه هستند. مردم در دنیای جدید فکر میکنند تحت تسلط بورکراسی و سازمان های پیچیده زندگی شان کم عمق و سطحی شده و سندیت ندارد و تنها ماندند، لذا دنبال واقعیت ها می گردند، دنبال حس واقعیت دزدیده شده از خود هستند که آن را در جای دیگر جستجو می کنند و بدینسان توریست و گردشگر پدید می آید. توریست جائی می رود که معنای واقعیت است.
یک گردشگر اروپایی برای لذت بردن از مکان های تاریخی قدیمی است که به ایران و آسیای میانه رهسپار می شود تا از این طریق بتواند خود را در تاریخ چند هزار ساله آن قرار داده و از وجود آن به شعف آید. بنابراین غالب گردشگران غربی که ایران را مقصد خود می دانند، ساختمانهای قدیمی چند صد ساله و یا چند هزارساله را اولویت خود قرار می دهند تا با بازدید و درک فضای تاریخی نهفته در آن، تجربه ای را کسب کنند که در بسیاری از مکانهای لوکس و مدرن به دست نمی آورند.
با این رویکرد می توان گفت گردشگری در کشورهایی نظیر ترکیه و امارات در خصوص قاعده مهم «اصلیت» با خلائی جدی روبرو هستند اما چه اتفاقی رخ می دهد که این خلا مهم تاریخی جبران می شود؟ مطابق با نظر «سرژچاکوتین» نظریه پرداز ارتباطات روسی، یک خبر یا یک واقعیت، ولو به غلط! زمانی که به طور متناوب تکرار می شود برای بخش عظیمی از مردم پذیرفته شده و چرایی آن دیگر موضوعیت ندارد. این درست همان اصلی است که کشورهای فوق الذکر به خوبی از آن بهره برده و برعکس جایی که اصلیت و سندیت این واقعیات قرار دارد، مورد غفلت است. در ایران تنها در تقویم رسمی به نامگذاری روز مولانا بسنده شده و نهایتاً با چند سخرانی و کنفرانس در دانشگاه و اندیشکده ها پایان می یابد، در حالیکه بخش عظیمی از سرمایه های کلان اقتصادی که می تواند از طریق صنعت گردشگری به کشور سرازیر شود، از ایران به ترکیه منتقل می شود. نکته مهم تنها فرار یا انتقال سرمایه نیست، نکته تاریخ و فرهنگی است که در ایران روز به روز به فراموشی سپرده شده و نسلهای آتی را تهی از این سرمایه عظیم فرهنگی می کند.
هم اکنون می توان با مراجعه به سطح شهر و یک پرسش ساده از عموم، از آن ها بخواهیم تا یک بیت شعر از مولانا را به یاد بیاورند که نتایجی بس شگفت انگیز دارد! ما ایرانیان هم اکنون در کشوری زندگی می کنیم که افرادی چون مولانا جلال الدین یکی از هزاران گنجینه فرهنگی آن است، که متاسفانه با بی برنامگی و اصرار بر باورهای غلط، مورد بی مهری قرار گرفته است. بنا بر گفته "هانری ماسه" شاید بتوان فردوسی را همسنگ هومر، سعدی را همتراز آناتول فرانس و یا حافط را همتای گوته دانست اما مولانا شخصیتی است که بدیلی برای آن در جهان یافت نمی شود.
حضور تعداد بالای گردشگران ایرانی در خارج از کشور و در مراسم مولانا در ترکیه، مصداق بارز این بیت از حافظ است که «سالها دل طلب جام جم از ما می کرد / وآنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد». متاسفانه هم اکنون در بسیاری از شهرهای تاریخی کشور مانند "نطنز" در استان اصفهان شاهد تخریب مکان های تاریخی و تاسیس پاساژهای تجاری مدرن هستیم که نه تنها باری از مشکلات شهری بر نداشت، بلکه چهره تاریخی شهر را نیز با معماری بی برنامه، با تهدیدی جدی در اضمحلال آن روبرو کرد.
گرچه صنعت گردشگری در ایران دشواری مختص خود را دارد اما امید است با تاسیس وزارت میراث فرهنگی و سکانداران این نهاد مهم و ارزشمند، صنعت گردشگری کشور و به عبارتی فرهنگ گردشگری در ایران رختی نو بر تن کرده و غبار از آینه زنگار گرفته آن بزداید.
نظر شما