۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۹
کد خبر: 83505500
T T
۲ نفر

برچسب‌ها

ادغام اجتماعی مهاجران افغانستانی در جامعه ایران

۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۱۵:۱۹
کد خبر: 83505500
رسول صادقی، دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و پژوهشگر مطالعات پناهندگان و مهاجرت بین المللی
ادغام اجتماعی مهاجران افغانستانی در جامعه ایران

تهران- ایرنا: مهاجرت افغانستانی­ ها یکی از بزرگترین جابجایی­ها و حرکات مهاجرتی تاریخ معاصر است. در اوایل دهه 1360 هجری شمسی، حدود یک سوم جمعیت افغانستان (بیش از هفت میلیون نفر)، کشور خود را ترک کردند و به تقریباً 72 کشور جهان مهاجرت کردند.  بیش از 96 درصد مهاجرت­ها به دو کشور همسایه، ایران و پاکستان صورت گرفت. حضور چهار دهه مهاجران افغانستانی در ایران با تغییرات اجتماعی و جمعیتی قابل توجهی همراه بوده است. میزان باسوادی مهاجران در طول این چهار دهه از کمتر از 10 درصد به بیش از 70 درصد افزایش یافته است و همچنین در حال حاضر، حدود سه چهارم جمعیت مهاجران افغانستانی دارای مدرک در ایران، متولد ایران هستند و به نوعی نسل های دوم و سوم مهاجران هستند که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران ادغام شده اما به لحاظ ساختاری با طردشدگی همراه هستند.

در این نوشتار قصد داریم با استفاده از سه رویکرد ساختاری، نسلی و نگرشی- رفتاری به این سوال پاسخ دهیم که وضعیت ادغام اجتماعی مهاجران افغانستانی در جامعه ایران چگونه است؟

تجربه چهار دهۀ زندگی مهاجران افغانستانی در ایران تغییرات زیادی برای آن‎ها در ابعاد مختلف اقتصادی،‌ اجتماعی و جمعیتی به‎همراه داشته است. مقایسه وضعیت افغانستانی‎ها در ایران با همتایانشان در افغانستان این تغییرات را به‎خوبی نشان می دهد. با این وجود، بسته به سیاستهای دولتی در ارائه خدمات و پذیرش مهاجران در برخی حوزهها، نظیر آموزش و بهداشت، ادغام مهاجران با سرعت قابل توجهی همراه بوده است و تغییرات رخ داده بسیار محسوس است. اما در سایر حوزهها و قلمروها نظیر تابعیت، اشتغال و بازار کار، مهاجران الگوی ادغام ناقص و جزئی داشتهاند.

بررسی تفاوتها و نابرابریهای اقتصادیـ اجتماعی مهاجران افغانستانی با جمعیت بومی ایرانی نشان می­دهد که مهاجران افغانستانی از نظر اقتصادی و اجتماعی به‎طور ضعیف در ساختارهای جامعه ایران ادغام شده‎اند. عدم اعطای تابعیت، شهروند درجه‎ دوم تلقی شدن، سطوح تحصیلی و شغلی پایین‎تر، فقر نسبی، استانداردهای پایین مسکن و زندگی، وضعیت بهداشتی پایین‎تر، سکونت در محلّات حاشیه‎نشین شهرها، و غیره، نمادها و شاخص‎های بارزی از ادغام ساختاری جزئی یا ناقص افغانستانیها در جامعه ایران می‎باشند.

با این وجود، جامعه مهاجران افغانستانی یکدست نبوده و تنوع زیادی در بین آنها وجود دارد. یکی از تفاوت های درون گروهی مربوط به وضعیت نسل های مختلف مهاجران در جامعه ایران است. اجتماع افغانستانی‎ها در ایران یکدست نبوده و در درون آن تفاوت‎های نسلی چشمگیری به‎لحاظ ادغام اجتماعی‎ وجود دارد. نسل دوم مهاجران (متولدین در ایران) از موقعیت‎های اقتصادی و اجتماعی بالاتری در مقایسه با نسل اول برخوردار بوده و بهتر در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران ادغام شده‎اند. همچنین، نسل دوم مهاجران بخاطر ادغام آموزشی بیشتر از یکسو، و تجربۀ فرایندهای جامعه‎پذیری و فرهنگ‎پذیری در جامعه ایران از سوی دیگر، بیشتر در معرض تغییرات گسترده ایده‎ای، نگرشی‎ و رفتاری قرار گرفته و در نتیجه همگرایی بیشتری با جامعه ایران پیدا کرده است تا جایی که هنگام بازگشت به افغانستان ایرانی گک و غریبه مخاطب قرار می گیرد و در آنجا نیز طرد می شود و این نسل امروزه مصداق بارز از اینجا رانده و از آنجا مانده و سرگردان میان دو هویت ایرانی و افغانستانی می­باشد.

با این حال، نسل دوم افغانستانیها در ایران نیز گروهی همگن و یکدست نبوده و علاوه بر تفاوتهای درون نسلی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در میان این گروه، تنوعی از الگوها و استراتژی‎های ادغام بر اساس میزان تعلّق و وابستگی به اجتماع ایرانی‎ها و افغانستانی‎ها در حوزهها و قلمروهای مختلف زندگی (نظیر شبکه و تعامل اجتماعی، هویت و تعلّق اجتماعی، زبان و لهجه، الگوهای مصرف فرهنگی و محصولات رسانه‎ای، ارزش‎ها و الگوهای رفتاری، برون ازدواجی با ایرانی‎ها، بازگشت و برنامه برای آینده) در میان نسل دومیها وجود دارد. "ادغام" نخستین و شایع‎ترین الگوی سازگاری در میان جوانان نسل دوم افغان است که در آن تعلّق و وابستگی به هر دو جامعه و اجتماع ایرانی و افغانستانی وجود دارد. "جدایی‎گزینی" دومین الگوی سازگاری در میان جوانان نسل دوم است. در این الگو، افراد به حفظ هویت و سنّتهای فرهنگی و تعاملهای درونی با اجتماع خود پرداخته و تمایلی به پذیرش فرهنگ و تعامل با جامعهی میزبان ندارند."همانندی" سومین الگوی ترجیحی ادغام است که در آن برخلاف جدایی‎گزینی، افراد از اجتماع قومی خود جدا شده و تعلّق و وابستگی بیشتری نسبت به جامعه میزبان پیدا کردهاند. "حاشیه‎نشینی" الگوی کمتر ترجیحی سازگاری در میان نسل دوم افغان‎ها بوده است که در آن افراد تعلّق و وابستگی به هیچکدام از اجتماعهای قومی و میزبان ندارند. انتخاب هرکدام از این الگوها به‎ویژه الگوی ادغام نوعی واکنش عقلانی به شرایط اجتماعی محیط پیرامون‎ و موقعیت‎های ساختاربندی‎شده اجتماعی محسوب میشده است. 

بنابراین، تحولی در حوزه های اجتماعی و فرهنگی در میان مهاجران افغانستانی در ایران در حال رخ دادن است. موتور این تغییر و تحولات نسل دوم مهاجران هستند. در این فرایند، همراه با افزایش ادغام ساختاری یا ادغام اقتصادیـ اجتماعی در جامعه ایران، تفاوتها و واگراییها کاهش یافته و در مقابل همگرایی نسبی با هنجارها و رفتارهای جامعه ایران ایجاد میشود.

این شرایط، اهمیت سیاست­گذاری و برنامه­ریزی مبتنی بر شواهد علمی، تغییر قوانین و برداشتن محدودیت های ساختاری و تغییر نگاه مسئولین و مردم به مهاجران افغانستانی را در چارچوب پارادایم مهاجرت به عنوان فرصت را اجتناب ناپذیر می سازد.    

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha