هجدهم مهرماه ۱۳۹۸ برای فوتبال ایران یک روز تاریخی بود. نه به خاطر برد ۱۴ گُله ملیپوشان، بلکه به دلیل اولین حضور زنان ایرانی در بازی تیم ملی کشورشان که حلاوت و طراوت خاصی به استادیوم ۷۸ هزار نفری بخشیده بودند. زنان ایرانی در اولین حضورشان پاقدم سبکی داشتند و حماسه حضورشان را با گلباران کامبوج، در هم آمیختند.
گاهی اوقات واژهها هم کم میآورند و جملهها یارای توصیف یک اتفاق یا رویداد را ندارند. این حضور تاریخی زنان ایرانی نیز جزو همان دسته از اتفاقات است که نمیشود آن را به خوبی توصیف کرد. شاید بهترین کسانی که بتوانند این اتفاق بزرگ را در قالب کلمات پشت هم ردیف کنند و تا حدی حق مطلب را ادا کنند زنانی هستند که در ورزشگاه حضور داشتند. اسامی چندان اهمیت ندارد. تک تک زنانی که در ادامه نقل قولهایشان خواهد آمد؛ به نمایندگی از زنان این سرزمین، راوی اتفاقی تاریخی هستند.
خانمی ۵۵ ساله که در ششمین دهه زندگیاش توانسته بود به ورزشگاه آزادی بیاید گفت: "همیشه فوتبال را دوست داشتم. برای اولین بار است ورزشگاه آزادی را از نزدیک میبینم. خوشحالم؛ فقط همین."
در هیاهوی سکوی ورزشگاه آزادی یکی از دختران جوان حاضر در ورزشگاه گفت: فوتبال تماشا میکنم. همانطور که به سینما میرویم و فیلم میبینیم و در خیابان قدم میزنیم. حالا هم در استادیوم فوتبال، فوتبال تماشا میکنیم.
بانوی دیگری ادعا کرد برای بازی پرسپولیس و کاشیما هم میتوانست به ورزشگاه برود اما این کار را نکرد. او در این باره تصریح کرد: در بازی پرسپولیس و کاشیما امکان آمدن به ورزشگاه را داشتم اما نیامدم. چرا که میخواستم بلیت بخرم و در شرایطی مساوی به ورزشگاه بیایم. خیلی خوشحالم. دوست داشتم شاهد حضور زنان بیشتری میبودم اما برای شروع حضور همین چند هزار نفر هم بسیار خوب بود.
هیجان در صدای زنان ایرانی هویدا بود. این هم اظهار نظر یکی دیگر از حاضرین در ورزشگاه آزادی: "اولین بار است که استادیوم آزادی و سکوهایش، صندلیهایش و زمینش را لمس میکنم. حس بینظیری است و در عین حال عجیب. سالیان سال است که فوتبال میبینم اما از تلویزیون. حالا اسکوربورد ورزشگاه محبوبم، در چند متریام است. بعد از ۳۰ سال به استادیوم آمدم و تیم ملی کشورم را تشویق کردم. حالا آرزوی بعدی من این است که بازی شهرآورد بین استقلال و پرسپولیس را از نزدیک تماشا کنم."
صدای تشویق تماشگران اجازه نمیداد تا صدا به صدا برسد. با این حال فریاد میزد و حس و حالش را میگفت: "میبینید که ما از آقایان بیشتر استقبال کردهایم. خیلی از خانمها بیرون از ورزشگاه حضور دارند و نتوانستند وارد شوند. حس بینظیری دارم. بغض گلویم را گرفته و نمیدانم چگونه باید آن را خالی کنم."
بازی ایران و کامبوج به اتمام رسید. در درون زمین و روی سکوها بردیم. یکی را راحت و دیگری را سخت؛ اما بردیم. در کنار هم. تاریخ، امروز را فراموش نخواهد کرد. روزی که همه نمره قبولی گرفتند. بازیکن، هوادار، زن و مرد، مسئول و ...
هجدهم مهرماه خود را چگونه گذراندید؟ با برتری بی حرف و حدیث ایران.
نظر شما