جریان راست سیاسی و دهه نخست ائتلاف‌سازی

تهران- ایرنا- آنچه به عنوان جبهه اصولگرایی در فضای سیاسی ایران شناخته می‌شود، میراثدار جریان راست سیاسی است که سال‌ها در ائتلاف گروه‌های مختلف همسو به حیات خود ادامه داده است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، اصولگرایی عنوانی است که طی حدود دو دهه اخیر جمع کثیری از گروه‌ها و نیروهای سیاسی را زیر لوای خود گرفته و موفقیت های قابل توجهی را هم در کسب مناصب انتخابی به دست آورده است.

نیروهای اردوگاه اصولگرایی در میانه دهه ۷۰ خورشیدی زمانی این عنوان را برای خود برگزیدند که از سوی رقبای داخلی و خارجی به عنوان جناح محافظه‌کار حاکمیت شناخته می شدند و در آن مقطع اتفاقا در کسب آرای مردمی در انتخابات مختلف عرصه را به دوم خردادی ها یا همان اصلاح طلبان واگذار کرده بودند.

این در حالی است که پیش از آن اکثریت مجلس و بخش مهمی از قوه مجریه در اختیار چهره های نزدیک به اصولگرایی قرار داشت.

اصولگرایان میراثدار جریان راست به شمار می‌آیند که پس از انقلاب اسلامی نقش مهمی در تحولات سیاسی کشور داشته است. در مجموع بسیاری از ناظران اعتقاد دارند طی دهه نخست پس از انقلاب، در مناصب انتخابی و حتی دستگاه قضایی و نهادهای دیگر، نیروهای چپ دست برتر را داشته اند اما این وضعیت در دهه دوم دگرگون شده است.

سوا از فراز و فرودهای مربوط به جریان های چپ و راست، این دو جناح کوشیده اند در فرایندهای سیاسی حول محور ائتلاف سازی به سمت مقاصد و اهداف خود حرکت کنند.

بسترهای جریان راست

در جریان برگزاری نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی (اسفند ۵۸) نخستین زمینه‌های جریان راست پا گرفت. در آن زمان، در مقابل نیروهای انقلابی که کاملا در راستای دیدگاه های بنیانگذار جمهوری اسلامی گام برداشته و اهدافی چون اسلامی کردن همه شئون جامعه را دنبال می کردند، نیروهای دارای گرایشات سوسیالیستی و مارکسیستی، حزب توده، مجاهدین خلق و ... قرار داشتند. از سوی دیگر «ابوالحسن بنی صدر» با تاسیس «دفتر همکاری ‌های مردم با رییس ‌جمهور» می کوشید تا نیروهای نزدیک به خود را راهی مجلس اول سازد. نیروهای ملی مذهبی هم با هدایت «نهضت آزادی» ائتلافی با عنوان «فراکسیون همنام» را شکل دادند تا در حد توان کرسی های مجلس را به دست آورند.

در مقابل همنام و دفتر همکاری ها با مجموع حدود ۵۰ کرسی، این «ائتلاف بزرگ» شامل «حزب جمهوری اسلامی» و «جامعه روحانیت مبارز» بود که توانست با همراهی «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، «انجمن اسلامی معلمان»، «نهضت زنان مسلمان» و ... بیش از ۸۰ کرسی را به دست آورد. به این ترتیب در مجلس پرتنوع و متکثر نخست نیروهای انقلابی توانستند به اکثریتی نسبی دست یابند و از همین طریق اقداماتی چون عزل بنی صدر را به انجام برسانند.

برخی تحلیلگران بستر شکل گیری جریان راست را همگرایی مقابل گروه هایی می دانند که با روحانیون انقلابی به نوعی زاویه می یافتند.

جریان راست چگونه متولد شد؟

همچنان که اشاره شد جامعه روحانیت و حزب جمهوری اسلامی دو تشکل و ستون اصلی نیروهای انقلابی به شمار می آمد. در جامعه روحانیت بیشتر روحانیون سنتی با خاستگاه حوزه های علمیه حاضر بودند که در کنار تشکل هایی چون «حزب موتلفه اسلامی» و انجمن‌های اصناف بازار، سابقه مبارزه با حکومت پهلوی را در کارنامه داشتند و یک سال پیش از انقلاب با دبیرکلی شهید «فضل الله محلاتی» این نهاد مذهبی، سیاسی و اجتماعی را ایجاد کردند. در ادامه و از ابتدای دهه ۶۰ مرحوم آیت الله «محمدرضا مهدوی کنی» هدایت جامعه روحانیت را عهده دار شد.

از سوی دیگر، حزب جمهوری اسلامی بیشتر شامل روحانیون و انقلابیون جوان و نوگراتر بود که دیدگاه هایی بعضا متفاوت با روحانیون سنتی داشته و در برخی مقاطع این تفاوت ها را عیان می داشتند از جمله در نخستین انتخابات ریاست جمهوری. در بهمن ماه سال ۵۸ و پس از کنار رفتن نامزد حزب جمهوری اسلامی از عرصه رقابت ها، این حزب در کنار نهضت آزادی از «حسن حبیبی» حمایت کرد. این در حالی بود که جامعه روحانیت مبارز حمایت خود را از بنی صدر اعلام کرد که به عنوان نامزد مستقل وارد گود انتخابات شده بود و در نهایت توانست با حدود ۱۰ میلیون رای گوی سبقت را از رقبا برباید.

با وجود این اختلافات، وجود رقبای مشترک باعث شد حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز به هم نزدیک شوند که مهمترین نمود این نزدیکی قرار گرفتن نامزدهایشان ذیل ائتلاف بزرگ در اولین دوره رقابت های مجلس بود.

برای انتخابات مجلس دوم (اسفند ۶۲) این همکاری تنگاتنگ تر شد به طوری که بسیاری از نام های مندرج در فهرست انتخاباتی جامعه روحانیت و حزب جمهوری اسلامی در پایتخت مشترک بود. در فهرست هفده نفره ای که برای دور دوم انتخابات مجلس دوم در فروردین ۶۲ منتشر شده تنها سه تفاوت میان دو تشکل وجود داشت.

با وجود این هماهنگی، در جریان برگزاری انتخابات مجلس دوم، موتلفه‌ای ها از طیف راست و «دفتر تحکیم وحدت» از طیف چپ، فهرست‌های جداگانه ای منتشر کردند که در کنار گزینه‌های مشترک با ائتلاف، گزینه های اختصاصی خود را نیز در آن آورده بودند.

با شکل گیری مجلس دوم اختلافات درون خانوادگی میان نیروهای انقلابی بر سر موضوعاتی چون نحوه اداره اقتصادی کشور در کوران جنگ، مداخله دولت در بازار و اقتصاد، سیاست خارجی و برخی مسائل فقهی و فرهنگی تشدید شد تا یک جناح در حزب جمهوری اسلامی به سوی موتلفه و روحانیت مبارز گرایش یابد و جناح دیگر موسوم به چپ ساز جدایی بنوازد. در کنار این مسائل می توان به خروج نام برخی از چهره های سیاسی از فهرست انتخاباتی روحانیت مبارز برای مجلس سوم اشاره کرد که منجر به انشعاب تشکلی با عنوان «مجمع روحانیون مبارز» شد و عملا جناح چپ نیروهای انقلابی را از راست ها جدا کرد.  نتیجه دیگر این وضعیت انحلال حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۶ بود.

پس از بروز این وضعیت و در مقابل جناح چپ، تشکل هایی چون «جامعه وعاظ تهران»، «جامعه اسلامی مهندسین»، «جامعه زینب (س)»، «جامعه انجمن اسلامی بازار و اصناف تهران» و موتلفه و ... در کنار جامعه روحانیت جبهه راست را شکل دادند. با این حال همچنان نام های مشترک زیادی در لیست های جریان های چپ و راست وجود داشت.

در انتخابات فروردین ۱۳۶۷ نتیجه به کام جریان چپ رقم خورد. لیست سی نفره جریان های چپ و راست شامل ۱۲ اسم مشترک از جمله مرحوم آیت الله «اکبر هاشمی رفسنجانی» و حجت الاسلام «حسن روحانی» بود. از  جمع  ۱۲نامزد مشترک هر دو فهرست هم ۱۱نفر راهی مجلس شدند. در این میان سهم راستی ها از پیروزی نامزدهای اختصاصی‌شان در تهران فقط شامل سه نفر «سعید رجایی خراسانی»، آیت الله «محمد یزدی» و حجت الاسلام «علی اکبر ناطق نوری» می شد. در شهرستان ها هم اوضاع به همین شکل بود و دو سوم مجلس در اختیار جناح چپ قرار گرفت.

به این ترتیب نخستین تلاش های جناح راست برای پیروزی از طریق ائتلاف سازی برای آنان موفقیتی را در برنداشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha