به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا، جناح راست سیاسی که در سالهای پایانی دهه شصت و در جریان انتخابات مجلس سوم عرصه را به رقیب واگذار کرده بود، کوشید تا در کوتاهترین زمان ممکن کرسیهای انتخاباتی را از رقیب بازپس گیرد.
اختلاف نظر جریان راست با محوریت «جامعه روحانیت مبارز» و چپها که حول محور «مجمع روحانیون مبارز» گردآمده بودند، در پایان نخستین دهه انقلاب بر سر موضوعی چون نحوه نظارت شورای نگهبان در انتخابات، به نقطه عطفی در تحولات سالهای بعد مبدل شد.
یک سال مانده به برگزاری انتخابات مجلس چهارم، شورای نگهبان اعلام کرد که «نظارت استصوابی» این نهاد «شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها می شود»؛ نظری که با استقبال جناح راست روبرو شد و اعتراض نیروهای چپ را برانگیخت.
نیروهای چپ با محوریت مجمع روحانیون مبارز علاوه بر اختلاف نظر با شورای نگهبان، اصلی ترین منتقدان دولت مرحوم آیت الله «اکبر هاشمی رفسنجانی» به شمار میآمدند و در رسانههای خود همچون روزنامه «سلام» سیاست های دولت سازندگی به ویژه در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد را مورد انتقاد قرار میدادند. این در حالی بود که راستها با شعار پیروی از خط امام، اطاعت از رهبری و حمایت از هاشمی پا به میدان رقابت های انتخاباتی مجلس چهارم گذاشتند.
مجلس چهارم و پیروزی چشمگیر راستها
رد صلاحیت بسیاری از چهرههای شاخص جناح چپ از سوی شورای نگهبان باعث شد تا این جناح با حالتی قهرگونه از رقابتهای انتخابات مجلس چهارم (فروردین ۷۱) کنار بکشد. به این ترتیب، راستها با کسب حدود ۱۲۰ کرسی مجلس، اکثریتی نزدیک به سه برابر رقیب خود را به دست آوردند. در این میان، حدود یکصد کرسی هم به فراکسیون مستقل ها اختصاص یافت.
پیروزی جریان راست که در ائتلافی پیرامون جامعه روحانیت مبارز و با همراهی «جامعه اسلامی فرهنگیان»، «جامعه اسلامی دانشگاهیان»، «جامعه اسلامی مهندسین»، «جامعه زینب(س)»، «جامعه اصناف و بازار»، «جامعه وعاظ تهران» و «جمعیت موتلفه اسلامی» صورت گرفت، منجر به شکل گیری «تشکلهای اسلامی همسو» شد تا این عنوانِ نخستین ائتلاف پیروز راستهای عرصه سیاست جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.
شکل گیری راست مدرن
در پایان کار دولت پنجم این دیگر چپها نبودند که از سیاست های رئیس جمهوری وقت انتقاد میکردند بلکه در میان طیفی از راستها نیز سیاستهای توسعهای دولت مرحوم هاشمی اعتراضاتی را برانگیخته بود.
افزایش شکاف طبقاتی، بی توجهی به تحقق عدالت اجتماعی، گسترش اشرافیتگرایی و رانتخواری در میان مدیران دولتی و افزایش تورم و فشارهای معیشتی مسائلی بود که باعث شد برخی چهرههای جریان راست در قامت منتقدان مرحوم هاشمی بکوشند وی را به چالشی سیاسی بکشند.
هر چند تشکلهای اصلی جریان راست چون جامعه روحانیت مبارز، موتلفه و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» از نامزدی مرحوم هاشمی برای انتخابات ششم ریاست جمهوری اعلام حمایت کردند، اما نبود چپها در عرصه سیاست و انزوای آنان در کنار شعارهای انتخاباتی «احمد توکلی» اصلیترین رقیب رئیس دولت پنجم مبنی بر عدالتگرایی، باعث کاهش مشارکت و نیز ریزش بخش مهمی از آرای آیت الله هاشمی شد.
با تشکیل دولت ششم، اختلافاتی میان نخبگان قوه مجریه و اکثریت مجلس چهارم نمود و بروز یافت که بیشتر در زمینه مسائل فرهنگی، فقرزدایی، اشتغال و ... بود.
در این زمینه، برخی ناظران با توجه به شرایط آن دوره میگویند نگرانی از ایجاد وضعیت تکصدایی و یکه تازی جناح راست باعث شد تا دولتیها بکوشند دگرگونیهایی را در فضای سیاسی کشور به وجود آورند. از این منظر، در سال های منتهی به برگزاری انتخابات مجلس پنجم و سپس ریاست جمهوری هفتم، مواضع سیاسی مرحوم هاشمی به سوی نیروهای جناح چپ موسوم به خط امامی ها نزدیک شد.
برآیند این وضعیت، نامزدی برخی مدیران دولتی یا به اصطلاح چهرههای تکنوکرات (فن سالار) دولت ششم برای انتخابات مجلس پنجم بود که موجب شکل گیری «کارگزاران سازندگی» شد؛ تشکلی که با توجه به خاستگاه چهره های برجسته آن «جریان راست مدرن» خوانده میشد اما برخلاف خاستگاه دست راستی خود بیشتر با نیروهای خط امامی قرابت مییافت.
در میدان رقابتهای انتخابات مجلس پنجم (اسفند ۷۴) ، در کنار چپ و راست و کارگزار، «جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب» که داعیه دار جریان سوم نیروهای سیاسی بود وارد کارزار شد که نتیجه رقابتها، مجلسی متفاوت از دوره قبل و متکثر بود.
در این انتخابات، جامعتین (جامعه روحانیت و جامعه مدرسین) بار دیگر با همراهی تشکلهایی چون موتلفه، جامعه زینب، جامعه وعاظ، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی کارمندان، جامعه اسلامی دانشجویان، انجمن اسلامی پزشکان و ... به میدان آمد که همچون گذشته بیشترین تعداد از نامزدهای اختصاصی متعلق به جامعه روحانیت مبارز بود.
جریان راست هرچند توانست تا حد زیادی کرسیهای خود را حفظ کند اما اقلیت قدرتمندی متشکل از کارگزارانیها و نیروهای جناح چپ به مجلس راه یافتند.
با گشایش مجلس پنجم، حجت الاسلام «علی اکبر ناطق نوری» تنها با حدود ۱۰ رای بیشتر توانست بر رقیب خود «عبدالله نوری» غلبه کرده و ریاست خود را برای دوره ای دیگر تمدید کند؛ رقابتی که نشان داد تشکلی چون روحانیت مبارز دیگر همچون دوره قبل حرف اول و آخر را در خانه ملت نخواهد زد و با رقبایی جدی روبرو است.
تکرار تجربه مجلس سوم در دوره ششم
در حالی که بسیاری از ناظران، رئیس مجلس چهارم و پنجم را که برای انتخابات ریاست جمهوری هفتم نامزد شده بود، جانشین مرحوم هاشمی در راس قوه مجریه می پنداشتند، تحولات منتهی به خرداد ۷۶ به گونه ای دیگر رقم خورد.
مجموعه ای از عوامل سیاسی و اجتماعی در سال های میانی دهه ۷۰ باعث شد تا با توجه به مطالبات موجود در جامعه، شعارهایی حول محور توسعه و گشایش فضای سیاسی، آزادی بیان، ایجاد جامعه مدنی و ... از سوی نامزد نیروهای خط امامی برای انتخابات ریاست جمهوری مطرح شود.
نتیجه انتخابات ریاست جمهوری هفتم در دوم خرداد سال ۷۶، پیروزی چشمگیر «سیدمحمد خاتمی» بود که به نقطه عطفی برای جریان چپ و حامیان کارگزارانی وی بدل شد. از آن پس بود که گروه های سیاسی طرفدار خاتمی خود را «دومی خردادی» خوانده و با توجه به شعارهای مبتنی بر مطالبه تغییر وضعیت موجود در عرصه های مختلف عنوان «اصلاح طلب» را برگزیدند.
نیروهای خط امامی که دیگر فراتر از تشکل های سنتی جریان چپ، نسل های تازه این جریان را در قالب احزابی چون «جبهه مشارکت» در کنار خود میدیدند روی موج گرایش اکثریت جامعه به شعارهای اصلاح طلبانه توانستند اکثریت کرسی های مجلس ششم را در انتخاباتی که دور اول آن بهمن ۷۸ و دور دوم اردیبهشت ۷۹ برگزار شد، به دست آوردند.
در این انتخابات، جامعه روحانیت مبارز با توجه به برآوردی که از فضای سیاسی کشور داشت از ارائه فهرست اختصاصی برای بسیاری از شهرها خودداری کرد و لیست این تشکل جناح راستی در پایتخت نیز موفقیتی به دست نیاورد. با کناره گیری مرحوم هاشمی به عنوان نامزد مورد حمایت کارگزارانی ها و جامعه روحانیت از جمع نمایندگان تهران، «غلامعلی حداد عادل» تنها چهره جریان راست بود که توانست از پایتخت به مجلس راه یابد.
در مجموع حدود دو سوم کرسی های مجلس به اصلاح طلب ها اختصاص یافت تا پس از هشت سال ریاست مجلس باز هم به «مهدی کروبی» برسد.
در اوج قدرتنمایی نیروهایی که خود را اصلاحطلب خوانده و جناح مقابل را محافظه کار مینامیدند، واژه «اصولگرایی» عنوانی شد تا تشکلهای اسلامی همسو را از پسِ یک ناکامی سیاسی، به سوی دوره ای تازه از سیاستورزی سوق دهد؛ واژه ای که اصلی ترین دلیل گزینش آن تاکید بر اصول و ارزش های انقلابی و اسلامی و جلوگیری از انحراف از اصول یادشده بود.
نظر شما