به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، مرگ سرکرده داعش در اوایل ماه جاری باعث شد تا فعالیتها و سرنوشت این گروه افراطی بار دیگر مورد توجه رسانه ها قرار گیرند. تروریست های تکفیری غالبا دارای تشکیلاتی بین المللی اند که از کشورهای مختلف عربی، آسیایی، اروپایی و آفریقایی گرد هم آمده اند.
هدف اعلانی داعش حکمرانی بر سرزمینهای اسلامی است که تا سال ۲۰۱۴ و تعیین موصل به عنوان پایتخت خلافت خودخوانده، توانست گامی در راه این هدف بردارد. این گروه با قرائت خاص و اغلب واژگونه از اصول و آموزه های اسلامی می کوشد به راهبردهایی تروریستی تکیه و اقدامات خشونت بار خود را توجیه کند. از نگاه بسیاری از ناظران، بعد از مرگ رهبر این گروه هنوز سایه تهدید تروریستی آنان بر مناطقی از جهان حکمفرما است.
در ارتباط با مبانی فکری و انگیزه های اقدام و عمل گروه های تروریستی تکفیری همچون داعش، پژوهشگر ایرنا با «کامیار صداقت ثمرحسینی» عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفت و گو پرداخت.
داعش و تقسیم جهان بر اساس کفر و ایمان
صداقت ثمرحسینی در ابتدای این مصاحبه اظهار داشت:با مراجعه به مجلاتِ رسمی سازمان تروریستی داعش، شاهد توجه ویژه سازمانِ مذکور به بهرهبرداری از «معاهده سایکس - پیکو» هستیم. داعش در توجیه خلافت خودخواندهاش، با یادآوری آن معاهده استعماری، سرزمینهای اسلامی را بهعنوان دارالکفر و دارالحرب میخواند تا جهاد را بهصورت شرعی توجیه کند. لازم به ذکر است که معاهده سایکس پیکو معاهدهای استعماری بین بریتانیا و فرانسه و البته با جلب نظر دولت روسیه تزاری بر سر تقسیم اراضی خلافت عثمانی بود. بر اساس آن معاهده کشورهای جدیدی تحتالحمایه استعمارگران شکل گرفتند و بعدها اعلام استقلال کردند.
این موضعگیری، هم ژست استعمارستیزی و غربستیزی برای داعش ایجاد میکرد و هم اقتضای فضایی مطابق عقیده وهابیت درباره «کفر و توحید» را داشت. داعش با بهرهبرداری تبلیغاتی از معاهده استعماری مذکور، مدعی شد که باید جهان را بر اساس کفر و ایمان و نه بر اساس قومیت، ملیت، وطن و مانند آن تقسیم کرد و مفهوم محوری خود از توحید را از عقیده وهابیت در دورههای دولت «اوّل» و «دوّم» سعودی استخراج کرد. بنابراین کلیدواژه اصلی توجیهاتِ سازمان تروریستی داعش، تبیین واژه «توحید» در قالب عقیده نادرستِ وهابیت است و در این منظومه فکری، خلافت وسیلهای برای تحقق آن و «حکم بما انزل الله» به شمار میرود که شامل مباحث بسیار مفصلی است.
وی در ادامه بیان داشت: بدینسان مناطق تحت سیطره سازمان تروریستی داعش، مبدل به دارالاسلام و خارج از آن مبدل به دارالکفر شد و اینچنین زمینه هم برای به راه انداختن بزرگترین جنایات علیه بشریت فراهم شد و هم طرح موضوعی برای وجوب هجرت مسلمانان از دارالکفر به دارالاسلام برای الحاق به جهاد شد که سرازیر شدن اتباع سلفی کشورهای مختلف به عراق و سوریه جلوهای از آن بود.
سرویسهای اطلاعاتی غرب، با باز گذاشتن مرزهای کشورهای مختلف به تسهیل این جابجایی بزرگ انسانی کمک کردهاند اما در اینجا بحث ما از حیث عقیده درونسازمانی داعش در توجیه اعاده خلافت است که به بخش جداییناپذیری از عقاید سازمان تروریستی داعش مبدل شده است. معرفی خلیفه بخش جداییناپذیری از هویت سازمان مذکور است؛ ولو آنکه دیگر سیطره سرزمینی هم نداشته باشند؛ حتی جالب توجه است که سازمان تروریستی داعش از رهبر پیشین خود (در چارچوب سازمان تروریستی القاعده در عراق) بنام ابو عمر البغدادی که در ۲۰۱۰م کشته شد، نیز با نام خلیفه یاد میکند.
مرگ سرکردگان افراطگرایی و سرنوشت تروریستهای تکفیری
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به هلاکت سرکردگان گروه های افراطی اظهار داشت: مرگ سران سازمانهای تروریستی، در تضعیف فرایند عملیاتی آنان و گاه کشمکش بر سر جانشین جدید تأثیرگذار است؛ نمونههایی از آن در مورد طالبان افغانستان مشاهده شده است ولی اگر از حیث عقیدتی به مسئله بنگریم، هرچند فتنه داعش به لحاظ سیطره سرزمینی سرکوب میشود اما بسان عقاید خوارج اولیه، عقیده آنان بهصورت آتش زیر خاکستر باقی میماند تا بلکه در جایی دوباره مجال ظهور و بروز بیابد. این موضوع را مرحوم علّامه سید محسن امین در «کشف الارتیاب» در تحلیل ویژگیهای وهابیت و شباهت آن به خوارج اشاره کرده است و در مورد داعش نیز صدق میکند.
وی در مورد رشد فضا برای شکل گیری اندیشه های افراطی بیان داشت:حیاتِ جریانهای مختلف وهابی چه درباری و چه جهادی در گرو وجود تضاد در میان امت اسلامی است. اگر تضاد و کشمکش در میان امت اسلامی جای خود را به همکاری سازنده بدهد، نفسهای وهابیت (چه رسمی و چه جهادی) به شماره درمیآید. تضاد میان ملل اسلامی با رواج نسبتهای ناروا در حق یکدیگر، تحریک اعصاب همدیگر خصوصاً میان فریقین تشدید میشود و فضا را برای رشد جریانهای تکفیری فراهم میکند. هرچه شناخت مسلمانان از یکدیگر بیواسطه و واقعی باشد، و آنان اعتماد بیشتری به هم داشته باشند؛ و از سوی دیگر عنصر آگاهی در مواجهه با اختلافات بیشتر شود، در آن صورت اختلاف باعث درگیری نخواهد شد.
از سوی دیگر، منافع بازیگران بینالمللی و منطقهای مانند رژیم اشغالگر قدس و یا عربستان سعودی ایجاب میکند که در کشورهایی مانند یمن، عراق، لبنان و ... همواره تضاد و کشمکش درونی حاکم باشد. این چنددستگیها موجب تحرک وهابیان میشود.
صداقت در مورد اندیشه سیاسی داعش اظهار داشت:داعش زمانی که بر موصل مسلط شد، انتشاراتی بنام دارالهمة را دایر کرد و در آن به بازنشر کتابهای «محمد بن عبدالوهاب» پرداخت. از سوی دیگر، در غالب مجلات و اعلامیههای تبلیغی خود به آثار «ابن تیمیه» و شاگردانش چون «ابن القیم»، «ابن کثیر» و «ابن رجب حنبلی» استناد میکرد که عقاید آنان در شاخههای گوناگون سلفیت و وهابیت مورد توجه و اهتمام است. ما میدانیم اساساً عقیده وهابیت عقیدهای سیاسی مبتنی بر بیعت آل الشیخ با آل سعود است و دو دولت اول سعودی (پیش از استقرار نظام آل سعود در دولت سوم) در ردة خوارج بر حکومتهای مستقر مورد توجه بودند.
شخصیتهای مورد وثوق داعش عموماً از دولت اول محمد بن عبدالوهاب و «عبدالرحمن بن حسن»، «عبد الله بن ابابطین»، «سلیمان بن محمد بن عبدالوهاب» و از دولت دوم سعودی عموماً متاثر از «سلیمان بن سمحان»، «حمد بن علی بن عتیق» و «عبداللطیف بن عبدالرحمن» هستند. تمامی این افراد شارحان کتاب التوحید محمد بن عبدالوهاب بودهاند. مثلاً داعش به استناد دو فتوی، عراق و سوریه را دارالکفر اعلام کرد و مرتکب جنایات بیشماری را در آن دو کشور شد.
فتوای اول فتوای مشهور ابن تیمیه معروف به ماردین (شهری در ترکیه امروزین) است که درباره آن بسیار نوشته شده است. فتوای دوم متعلق به «حمد بن علی بن عتیق» در کتاب «هدایة الطریق» است که در فتوای خود، جان و مال و ناموس اهالی احساء را مباح دانست. از این موارد که بیانگر ریشههای عمیق وهابیت در داعش است، بسیار دیده میشود.
وی در پایان این مصاحبه درمورد راهکار حل مساله افراط گرایی اظهار داشت: راهحل اساسی در افزایش آگاهیها، زدودن تعصبات بیمورد، افزایش کنشهای مشترک علمی، اقتصادی، هنری و ... میان ملل اسلامی، از میان بردن نسبتهای بیمأخذ به یکدیگر است. اینها مواردی است که همگان بر آنها تاکید دارند اما اگر بخواهم در کنار تأکید بر موارد مذکور، نظر خود را به اختصار بیان کنم در این عبارت خلاصه میشود که آنچه وظیفه ماست ایجاد بانکهای بزرگ اطلاعاتی، طراحی و بکارگیری نرمافزارهای دقیق دادهکاوی (Data Mining) جهتِ رصد و تحلیل مداوم جهان اسلام، خصوصاً تحرکات جریانهای افراطی و تکفیری در سراسر کشورهای اسلامی است.
دادهکاوی چون به درک الگوها میانجامد قدرت پیشبینی در آینده را افزایش میدهد و توانایی مدیریت بحران را به شکل مؤثری خلق میکند. تصمیمگیری درست حاصل نحوه استخراج اطلاعات از دادههاست؛ چیزی که ایران ناگزیر است به صورتِ جدی بدان توجه کند.
نظر شما