به گزارش خبرنگار ایرنا، آخرین رکود اقتصادی آمریکا که به یکی از بزرگترین بحرانهای مالی جهانی تبدیل شد، به سال ۲۰۰۸ باز میگردد که آمریکا با تزریق پول به بانکها و اروپا با تحمیل اقتصاد ریاضتی توانست آن رکود را از سر بگذراند. حالا اقتصاددانان پیشبینی میکنند که جهان با رکود اقتصادی تازه ای روبرو است. رشد اقتصادی آمریکا به کمتر از ۲ درصد رسیده است، آلمان به سمت رکود میرود، اتحادیه اروپا همچنان درگیر مسائل ساختاری و درونی است و چین دیگر قادر نیست به عنوان موتور اقتصادی جهان، رکود دیگر کشورها را جبران کند.
آنگونه که کارشناسان پیشبینی میکنند اکثر کشورهای جهان از ۱۲ تا ۱۸ ماه آینده دچار رکود اقتصادی میشوند و اگر رکود به وقوع بپیوندد سیاستمداران نیز دیگر قادر نخواهند بود آن را کنترل کنند.
هزینهای که ترامپ به جهان تحمیل کرد
کریستالینا جورجیوا، مدیر جدید صندوق بینالمللی پول اعلام کرده است که جنگهای تجاری دونالد ترامپ هزینهای معادل کل اقتصاد سوئیس با حدود ۷۰۰ میلیارد دلار، خسارت بر اقتصاد جهانی تحمیل کرده است و رشد اقتصاد جهانی از این پس کند خواهد شد.
کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا نیز دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا را عامل افزایش رکود و بیکاری در جهان معرفی کرده است. او در مورد نقش دونالد ترامپ در چالشهای اقتصاد جهانی گفته است که او کلیدهای زیادی برای گشودن قفل درهای بیاعتمادی و ریسکهای فزاینده دارد. مهمترین کلید آن ایجاد قطعیت در تجارت و پیشبینی پذیر کردن آن است چرا که در غیر این صورت دنیا به سمت ایجاد سپر دفاعی در مقابل ریسکهای فزاینده حرکت میکند و این سپر چیزی جز افزایش پسانداز و ذخایر مالی و کالایی نیست، اقدامی که در عمل موجب کند شدن روند توسعه اقتصادی میشود.
ترامپ با شعار «اول آمریکا» روی کار آمد و از همان ابتدا یکجانبهگرایی و بیاعتنایی به قراردادها و مقررات بین المللی به صورت جدی در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت. امروز خطرات این خطمشی کم کم در عرصه بین الملل آشکار میشود.
ترامپ به دلیل موقعیت کاری و حرفهای خود به عنوان یک تاجر پیرو مکتب مرکانتلیسم یا همان سوداگری اقتصادی باهدف کسب سود هرچه بیشتر در فعالیتهای اقتصادی رئیس جمهور آمریکا شد. مکتب مرکانتلیسم به دنبال افزایش حداکثری صادرات یعنی کسب درآمد هرچه بیشتر و کاهش واردات است. ترامپ بر اساس همین نگاه به دنبال جنگ اقتصادی و اعمال تعرفه هرچه بیشتر بر کالاهای وارداتی رفت غافل از اینکه چنین سیاستی در عرصه کلان اقتصاد جهانی در دنیای امروز نمی تواند نتیجه ای مثبت داشته باشد.
ترامپ به مقابله به توافقنامههای جهانی برخاست. مقابله با پیمان تغییرات اقلیمی پاریس، آغاز جنگ تجاری با چین، خروج از نفتا، اخلال در تجارت جهانی و نقض قواعد سازمان جهانی تجارت، اعلام بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی برخلاف قطعنامه ها و مصوبات سازمان ملل، تصمیم به انتقال سفارت خود از تل آویو به این شهر مقدس و خروج از توافق برجام که توافقی بینالمللی و متکی بر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بود.
رئیس بانک مرکزی اروپا گفته است: جنگ تجاری میان چین و آمریکا به رهبری ترامپ اقتصاد جهان را به سمت یک هراس جدی پیش میبرد که در نتیجه آن میتوان شاهد کاهش یک درصدی رشد اقتصاد جهانی بود، رخدادی که به منزله افت سرمایهگذاری، اشتغال و رشد بیکاری خواهد بود و به همین دلیل تاثیرات غیرمستقیم بسیاری نیز خواهد داشت.
لاگارد تنها راه برون رفت اقتصاد جهانی از مسیر رکود را مذاکره رو در روی رهبران بزرگ جهان به منظور حصول توافقهای گام به گام دانست و تاکید کرد که ایجاد اطمینان و امنیت اقتصادی راه دیگری ندارد.
در واقع رئیس بانک مرکزی اروپا رهبران جهان را به چندجانبه گرایی دعوت می کند. چندجانبهگرایی در سالهای پس از فروپاشی شوروی سابق اهمیت ویژهای پیدا کرد و به طور جدی در روابط بین الملل مطرح شد. قواعد چندجانبهگرایی و نهادهای سازمان یافته موجب شدند که پس از بحران فروپاشی شوروی ثبات برقرار شود در حقیقت قواعد و نهادهای مزبور به ایفای نقش مهم خود در اداره تحولات گسترده منطقه ای و جهانی در نظام بین الملل پرداختند.
ترامپ از ابتدای ریاست جمهوری وعده بهبود اقتصاد آمریکا را داد او گمان می کرد با در پیش گرفتن سیاست یکجانبه گرایی میتواند اوضاع اقتصاد آمریکا را بهبود ببخشد. اما درگیری ۱۸ ماهه تجاری دونالد ترامپ با شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، اقتصاد جهان را تحت فشار گذاشت.
اکنون اقتصاددانان معتقدند که احتمال وقوع رکود در اقتصاد آمریکا بسیار زیاد است و به احتمال زیاد این رکود تا قبل از سال ۲۰۲۱ اتفاق خواهد افتاد. رکود آمریکا رشد اقتصاد جهانی را کند خواهد کرد. اوراق قرضه ایالت متحده نیز خبر از رکود می دهد. در این بین کاهش فعالیت سهامداران و پناه بردن آنها به سمت داراییهای امن مثل طلا نشاندهنده احتمال وقوع رکود است. افزایش تعرفه کالاها حتی با کاهش مجموعه ای از مالیاتهای آمریکا در چین، به این معناست که کالاهای ۱۱۰ میلیارد دلاری در حال گران شدن هستند.
بانک مرکزی آمریکا به تازگی اعلام کرده است که نرخ بهره بانکی را کاهش خواهد داد و آن را در حد ۱٫۵ تا ۱٫۷۵ درصد نگه خواهد داشت. این در حالی که نرخ تورم اکنون دو درصد است این به آن معناست که که نرخ بهره بانکی آمریکا منفی شده است. همزمان رشد فصلی آمریکا ۱٫۹ درصد اعلام شده است. در حالی که دونالد ترامپ وعده داده بود که رشد فصلی را به ۳ درصد خواهد رساند.
این اتفاقات در شرایطی اتفاق میافتد که دو سال پیش حزب جمهوریخواه یکی از بزرگترین اصلاحات مالیاتی در دهههای اخیر را به قانون تبدیل کرد و وعده داده بود که این اقدام اقتصاد آمریکا را وارد عصر جدیدی از شکوفایی خواهد کرد. دولت و کنگره زمانی که باید مالیات طبقه مرفه را افزایش میدادند از آن کاستند و در نتیجه باعث افزایش کسری بودجه شدند. این اقدام کسری بودجه دولت را ۳۰۰ میلیارد دلار افزایش داد و کسری بودجه امسال را به ۹۸۴ میلیارد دلار رساند.
تحلیلگران معتقدند که میتوان جلوی رکود اقتصاد جهانی را گرفت اگر که رئیس جمهور آمریکا از تشدید جنگ تجاری با چین دست بردارد، انگلیس هم به جای خروج از اتحادیه اروپا راه حلی برای این مشکل پیدا کند.
تجربه اسموت هاولی
تاریخ آمریکا پیش از این نیز رکود اقتصادی به دلیل سیاستهای یک جانبه گرایی را تجربه کرده است. در سال ۱۹۲۹ میلادی، کنگره آمریکا، قانون اسموت هاولی را تصویب کرد این قانون توسط سناتور رید اسموت و نماینده مجلس ویلیس سی هاولی نوشته شد. که بر اساس آن، بالاترین تعرفههای تاریخ آمریکا بر واردات کالا از خارج وضع شد. هربرت هوور رئیسجمهور وقت آمریکا، با شعار حمایت از تولیدات داخلی و اشتغال کشاورزان آمریکا، در سال ۱۹۲۸ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شد و اقدامات او عامل مهمی در رکود اقتصاد جهانی ۱۹۲۹-۱۹۳۹ بود. کنفرانس اقتصاد جهانی جامعه ملل در سال ۱۹۲۷ در ژنو تشکیل شد و همه دولتها را به کنار گذاشتن تعرفهها و تقویت تجارت بینالمللی برای رشد اقتصادی دعوت کرد و ۱۰۲۸ اقتصاددان آمریکایی هم در مخالفت با سیاست محدودسازی تجاری به هوور نامه نوشتند. ولی هوور تحت فشار مجلس، مالیات واردات به میزان ۵۹ درصد بر کالاهای مشمول تعرفه را اجرایی کرد.
این اقدام به واکنش متقابل دیگر کشورها در وضع تعرفهها منجر شد، تصمیم هوور اگرچه در ماههای اول، نشان از افزایش اشتغال و تولید داشت، اما به سرعت به کاهش ۶۱ درصدی صادرات آمریکا و سقوط تولید ناخالص داخلی به کمتر از نصف، ظرف ۴ سال پس از آن منجر شد. نرخ بیکاری که در زمان تصویب تعرفه در حد ۸ درصد بود، ۳ سال بعد به ۲۵ درصد جهش پیدا کرد. بسیاری از تاریخنویسان و اقتصاددانان معتقدند، قانون اسموت هاولی و سیاست یکجانبهگرایی آمریکا در این دوره، که باعث شد تجارت جهانی ۳۳ درصد کاهش یابد، عامل اصلی در تشدید و ادامه رکود اقتصادی جهانی بود و زمینه را برای جنگ جهانی دوم در پایان دهه ۳۰ فراهم ساخت.
منتقدان دونالد ترامپ در اجرای سیاست یکجانبه گرایی به او اشاره میکنند: «اسموت هاولی را به یاد داشته باشیم.»
تاثیر رکود جهانی بر ایران
از آنجا که ایران در حال حاضر به دلیل تحریمهای یک جانبه آمریکا به نوعی از جامعه جهانی فاصله دارد در نتیجه بهطور کامل در چرخه اقتصاد جهانی قرار ندارد. بنابراین به اندازه دیگر کشورها آسیب نخواهد دید. البته در صورت بروز رکود جهانی، طبیعتا تقاضا برای نفت کاهش مییابد. اما هماکنون بهعلت مسائل سیاسی فروش نفت ایران بسیار کاهش یافته است. در بحران ۲۰۰۸ نیز همه کشورها به اندازه کشورهای غربی صدمه ندیدند. در نتیجه اگر رکودی رخ دهد، اثر منفی آن در ایران خیلی زیاد نخواهد بود.
نظر شما