کتاب سردار سوخته که « معصومه کاظمی » ویراستاری آن را بر عهده داشته و « مجید مشایخی » و « امید خسروی » بازنگری و اصلاح آن را انجام داده اند، در سال ۱۳۹۶ از سوی انتشارات «مهر کتیبه» در اراک چاپ و با شمارگان یکهزار جلد وارد بازار نشر شده است
کتاب سردار سوخته در قطع رقعی چاپ شده و شامل ۲۶۲ صفحه است و «خمین در انقلاب»، «نگاهی اجمالی به زندگی پدر شهید»، «تولد و دوران کودکی»، «امانت داری و تقوا»، «خاطرات دکتر محمد روشن»،«مراقبت از بیت المال»، «فتح قله شمشی»، «ازدواج شهید»، «آخرین دیدار»، «از شهادت تا خاکسپاری»، «نقدی بر فضای فرهنگ ایثار و شهادت»و «خمین، نگین بلامنازع رشادت و نام آوری در دفاع مقدس»از عنوانهای است.
« دل نوشته های سردار شهید محمدتقی اسماعیلی» ، «اسناد و احکام شهید محمدتقی اسماعیلی» و «آلبوم عکس ها و تصاویر» از دیگر عناوین این کتاب است.
در مقدمه کتاب آمده است: بزرگ مردی که در وانفسای زمانه، در کشاکش فتنهها، در گیرودار زرق و برقهای دنیا، در رنگارنگی دامها و عقیدهها به امام شهیدش ، حسین(ع) اقتدا کرد و به یاری امام زمانهاش، خمینی بزرگ(ره) شتافت.
او آفت انقلاب را در فقر فرهنگی و عدم شناخت ارزشهای اسلامی میدانست و به اقتضای بیست و چند سال عمرش، بیش از پیش خود را مسلح به سلاح ایدئولوژی اسلامی و جهانبینی توحیدی کرد و در این راه، پا جای رهبر و مقتدای خویش گذاشت.
نویسنده در بخش « تولد و دوران کودکی » نوشته است: صبحگاه روز ۹ فروردین سال ۱۳۴۰ همزمان با فرا رسیدن سال نو، اولین میوه باغ زندگی پدری ساده زیست و روستایی در یک خانه محقر، از بطن مادری مومن و پاک دامن دیده به حهان میگشاید.
در بخش « از شهادت تا خاکسپاری پیکر مطهر شهید اسماعیلی اینگونه توصیف می شود: بدن داخل نایلون و پارچهای سفید بود. نایلون را با سرعت باز کردند. پارچه سفید را کنار زدند. براساس تجربه ای که از دیدن شهدای دیگر داشتیم منتظر دیدن سر، صورت و بدن زخمی و خونین تقی بودیم.
وقتی پارچه کنار رفت با صحنه ای روبرو شدیم که اصلا قابل توصیف نیست. یک جنازه سوخته، به طور کامل سیاه، غیرقابل شناسایی و تشخیص، فاقد هرگونه نشانه یا علامت!
اندازه یک متر که هیچ نشانی از محمدتقی نداشت. لباس های تن و پوست بدن خاکستر شده بود. حتی اندام های داخلی هم پخته شده بود.
بهمن(برادر شهید) پیکر سوخته و کوتاه برادرمان را بغل کرده بود و به مامور بدرقهای که از کردستان آمده بود گفت:« صورتی که وجود ندارد، لباسی هم که نیست، سوخته، دست هم نداره، پا هم که نداره، خوش انصاف چطور این بدن سوخته و بدون هویت را به پدر و مادر و همسرش نشان بدهیم؟
مگه صحرای کربلا بوده که دست و پایش را قطع کردند؟ مگر آن جا کسی نبوده؟»
نویسنده، ادبیات به کار گرفته شده در کتابها و آثار دوران هشت سال دفاع مقدس و یادواره ها و کنگره شهدا را خارج از اندازه وجودی یک انسان بیان می کند: مخاطب با شنیدن و یا خواندن این مطالب چاره ای ندارد جز این که شهیدی را که اینگونه توصیف شده، انسانی ماورایی، معصوم و به دور از کوچکترین خطا و لغزش بداند.
شهید محمدتقی اسماعیلی در هشت خرداد سال ۱۳۶۶ در مریوان به مقام والای شهادت رسید.
شهرستان خمین در جنوب استان مرکزی ۱۰۵ هزار نفر جمعیت دارد و یکهزار شهید را تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.
نظر شما