مهین منتظریرودبارکی (متولد ۱۳۴۳) دانشآموخته رشته روانشناسی است. او به جز فعالیت در زمینه ادبیات داستانی کودک با مطبوعات نیز همکاری کرده و در زمینه انیمیشن نیز فیلمنامههایی نوشته است. وی نام نسبتا آشنایی در حوزه ادبیات کودک به شمار میآید و پیش از این مجموعه دهجلدی داستانهای نوشی را نوشته که با تصویرگری علی ذوالفقاری راهی بازار شده اند و در مجموع تالیف بیش از بیست عنوان کتاب کودک و نوجوان را در کارنامه کاری خود دارد.
رویای کوچه وحشت همانطور که از نامش برمی آید داستانی در ژانر وحشت برای کودکان است. گلدره نام قهرمان پانزدهساله داستان است که به دلیل مشکلات مالی پدرش در خانه یکی از اقوام زندگی می کنند و با سختیهایی روبروست. پدربزرگش مرحوم شده و خانه ای دارد که در کوچه به قول مردم عادی اجنه قرار گرفته، آنها قصد دارند با فروش آن خانه محلی برای زندگی خود تهیه کنند ولی این امر ممکن نمی شود و خود ناچار به خانه پدربزرگ نقل مکان می کنند.
مهین منتظری داستان رویای کوچه وحشت را در بیست و سه فصل و همراه با قهرمانی گلدانه، برزو؛ پدرش، مهربانو؛ دایه پدرش، جن هایی در جسد کبوترها و زن رمال و دیگران و از زاویه دید سوم شخص برای مخاطب نوجوان خود روایت میکند.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
زن رمال تای طومار را باز کرد و چشم هایش را بست و وردی خواند، بعد هم طومار را زیر کاموایش پنهان کرد. گلناز که در حفاظ معلق بود، تکانی خورد. کلاغ نوکنقرهای سرش را به حفاظ نزدیک کرد و با ضربهای ناگهانی، حفاظ با سر او یکی شد و انگار به هم چسبیدند. لای حفاظ باز شد و گلناز از آن بیرون کشیده شد، کلاغ سرش را کشید و حفاظ به شکل اولیه برگشت.
- گلناز جان، بیا بریم، کلی کار داریم. وقت نیست، جنِ هر لحظه ممکنه برسه.
گلناز راست که شد، به زن رمال و طومار توی دستش نگاه کرد. بالا و پایین معلق شد و به صورت زن نزدیک شد و پرسید: مامان کوثر، تو که می گفتی نمی تونی بیای این بالا، چرا بیرونم آوردی؟ (ص. ۱۸۱ و ۱۸۲)
داستان بلند رویای کوچه وحشت به نویسندگی مهین منتظریرودبارکی و ویرایش اختر آقاجونی در ۳۱۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه در گروه کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی (کتابهای پرنده آبی) تولید شده و به بازار کتاب آمده است.
نظر شما