تیم ملی فوتبال ایران در حالی امشب به یک تیم بحران زده باخت که هیچ حرفی برای گفتن نداشت و اگر یک توپی را که احمد نورالهی به عنوان تنها گل ایران به ثمر رساند را کنار بگذاریم ایران هیچ شانس گل زنی در طول ۹۰ دقیقه بازی مقابل عراق نداشت.
سه روز قبل از بازی ایران مقابل عراق سر مربی خارجی تیم ملی ایران مسئولان فدراسیون را به دلیل پرداخت نشدن مطالبتش تهدید به فسخ قرارداد میکند و مسئولان فدراسیون دست پاچه از این تصمیم ویلموتس به هر دری زده تا بخشی از مطالباتش را پرداخت نماید.
معلوم نیست مسئولان فدراسیون چرا تا سه روز قبل از این مسابقه تعلل در پرداخت کرده تا یک مربی خارجی که تعصبی هم به تیمش ندارد آن را در یک شرایط بحرانی قرار دهد؛ به راستی اگر مسئولان فدراسیون فوتبال موفقیت تیم ملی برایشان اهمیت دارد چرا باید اینگونه با سرنوشت تیم ملی بازی کنند.
از این موضوع که بگذریم باید چهار بازی قبلی تیم ملی را مورد بررسی قرار داده تا ببینیم این سرمربی خارجی تیم ملی که در شرایط بحرانی مالی کشور ارز هنگفتی را هم به جیب زده است چه راهی را برای موفقیت تیم ملی ایران انتخاب کرده است.
تیم های کامبوج و هنگ کنگ ۲ تیمی هستند که در رنکینگ فیفا هیچ جایگاهی ندارند؛ کامبوج در رنکینگ فیفا ۱۶۹ و هنگ کنگ هم در رتبه ۱۳۹ قرار دارد که بردن این تیمها برای ایرانی که در رتبه ۲۲ رنکینگ فیفا قرار دارد نبایستی کار سختی به حساب آید حتی اگر مربی هم نداشته باشد.
اما ۲ تیم نه چندان قوی عراق و بحرین که وضعیت بهتری نسبت به تیمهای هنگ کنگ و کامبوج در رنکینگ فیفا دارند را می توان به عنوان سنگ محک مارک ویلموتس بلژیکی دانست و بر همین اساس او را ارزیابی کرد.
تیم ملی ایران که همان مهره های مقابل اسپانیا و پرتغال در جام جهانی ۲۰۱۸ را در اختیار دارد در چهار بازی گذشته هرگز در حد نام و شهرتش درخشش نداشته است و حتی برد ۱۴ بر صفر مقابل کامبوج را نمی توان به عنوان سنگ محک سرمربی تیم ملی ایران دانست زیرا تیم کامبوج در تهران و ورزشگاه بزرگی به نام آزادی بازی می کرد که حتی نامش رعشه بر اندام بازیکنان بزرگ می اندازد.
تیم ملی ایران در مقابل بحرین بسیار بی برنامه و بدون تاکتیک بود و فرصت چندانی برای خلق موقعیت نداشت و حتی تاکتیک تیمی برای گل زنی از آن در این بازی دیده نشد تا چشم و امید ما به بازی مقابل عراق دوخته شود.
به راستی در بازی امشب معلوم نبود که سرمربی تیم ملی ایران چه برنامه ای برای بازی مقابل عراق دارد. در همان ابتدای بازی ایران به لاک دفاعی رفته بود و تا دقیقه ۱۱ که اولین گل را دریافت کرد به سختی توپ را از نیمه حریف عبور داد و حتی یک توپ را هم به دروازه حریف نرساند.
بعد از دریافت گل، ایران از لاک دفاعی درآمد و با فشارهای زیاد بعد از ۱۲ دقیقه نتیجه را جبران کرد و بازهم به لاک دفاعی رفت تا معلوم شود که این مربی خارجی در تیم ملی ایران چشم به یک امتیاز بازی دوخته است.
انتخاب برخی بازیکنان ناآماده در این دیدار نشان از ضعف شدید سرمربی تیم ملی داشت، رامین رضائیان، میلاد محمدی، امید ابراهیمی و حتی سردار آزمون کاملا نا آماده بودندو گل اول را به دلیل اشتباه فردی ابراهیمی و دست پاچگی او تقدیم عراقیها شد.
در روزی که وریا غفوری آماده می توانست جایگزینی مناسب برای رامین رضاییان باشد ولی متاسفانه از وی استفاده نشد تا حسرت بردن در این بازی در دل ایرانیان و فوتبال دوستان ایرانی بماند.
۲ تعویض ویلتموس که یکی اجباری و دومی اشتباه بود قطعا به باخت تیم ملی ایران کمک شایانی کرد و بردن تیم ملی به لاک دفاعی به خصوص در دقایق پایانی نشان از خام بودن یک مربی دارد که تیمش ۱۰ نفره شده است.
اگر ویلتموس شناخت بیشتری از بازیکنان تیمش داشت به طور قطع در نیمه دوم که شجاعی دست به بازی احساسی و خشن زده بود با توجه به سابقه این بازیکن و نیز داشتن کارت زرد اول می بایست شجاعی تعویض اول ویلتموس باشد کاری که انجام نشد و به باخت ایران منجر شد.
نکته دیگر اینکه هنوز معلوم نیست که بازیکنانی که همواره احساساتی بازی می کنند چرا باید به تیم ملی دعوت شوند تا بخاطر احساسات شخصی خود سرنوشت یک تیم ملی را تغییر دهند به راستی اگر شجاعی حرکت بچگانه اولش که باعث دریافت کارت زرد اول از داور بود را انجام نمی داد آیا باعث اخراجش از بازی می شد.
از طرفی این بازیکن که یک کارت زرد دارد اگر باتجربه بود و بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بسته بود چرا باید ناپختگی کرده و خطایی انجام دهد که باعث اخراجش از تیم شود؟!
تیم ملی در چهار بازی گذشته خود نشان داده است که از لحاظ سازماندهی دفاعی بسیار آسیب پذیر است و با داشتن بازیکنان دفاعی قدرتمند دعوت نشده و نیمکت نشین در تیم ملی ، عدم وجود یک رهبر باتجربه و هم چنین اطمینان و اعتماد در ساقهای بازیکنان فیکس تیم ملی دیده می شود .
حال آنکه تیم ملی در خط حمله هم در این بازیها خلاقیت گذشته را ندارد و فقدان بازیکنی مانند اشکان دژاگه به خوبی در تیم احساس می شود تا بیش از پیش خط حمله بی اثر و بی زهری را در این بازیها شاهد باشیم .
حال که قرار است از یک سرمربی نه چندان درجه یک خارجی با حقوق هنگفت برای هدایت تیم ملی استفاده کنیم و نتیجه های غیر قابل قبول بگیریم آیا بهتر نیست به مربیان آینده دار و جوان داخلی یا حتی مربیان باتجربه و هم تراز این سرمربی روی بیاوریم که هم شناخت خوبی از بازیکنان دارند و هم توانشان از مربیان خارجی بهتر و بیشتر است ؟!
امشب تیم ملی ایران به بی برنامگی فدراسیون فوتبال، بی دانشی سرمربی و بازی احساسی و بی برنامه بازیکنان تیم ملی باخت تا نگرانی و دلهره را پس از صعود مقتدرانه دور قبل به اردوی تیم و قلبهای مردم تحمیل نماید.
آیا وزارت ورزش به این موضوع ورود خواهد کرد و این رویه را قطع خواهد کرد یا اینکه با سکوت و منفعل بودن باعث یاس و نا امیدی بیش ازپیش فوتبالدوستان ایرانی خواهد شد.
نظر شما