به گزارش گروه اطلاعرسانی ایرنا، مدرنیسم در عرصه ادبیات به نظام زیباشناسانه گفته میشود که شامل گسست کامل از سنتهای هنری و فرهنگی است و در حوزههای گوناگون فلسفه، جامعهشناسی، علومسیاسی و... کاربرد گستردهای دارد. در ایران هر چند شعر نو با نیما آغاز میشود اما مکتب مدرنیسم از دهه ۴۰ و با آغاز تحولات اجتماعی و مدرنیزاسیون کردن جامعه، تاثیرات خود را در ادبیات نشان داد و شعر مُدرن با ویژگیهایی همچون نسبینگری، فردگرایی، تعهدگریزی، گرایش به نثر، تصویرگرایی و... از این دوره شروع شد. عمده تحول این مکتب ترجیح احساس بر عقل، گرایش به طبیعت، حس ناسیونالیستی به کشور و همچنین پرداختن به عواطفی چون عشق، اندوه، حسرت و طبیعت گرایی بود. در اینمیان می توان به منوچهر آتشی شاعر اقلیمی اهل جنوب اشاره کرد که گرایش به مکتب رمانتیک جلوه خاصی به شعرهای او داده است. وی با استفاده نمادین از عناصر و پدیدههای اقلیمی افکار، عقاید و عواطف خود را بیان میکند و به نقل و نقد مسایل اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش میپردازد. علاقه آتشی به محیط زندگی خود باعث شد که بیشتر شاعران او را شاعر جنوب، بندر و لنگرگاه بنامند.
پژوهشگر گروه اطلاعرسانی ایرنا به مناسبت سالروز درگذشت منوچهر آتشی در این نوشتار سعی دارد تا ضمن پرداختن به زندگی آتشی واژه رمانتیسم را در اشعار او بررسی کند.
منوچهر آتشی شاعر اقلیمی معاصر ایران زمین
منوچهر آتشی شاعر اقلیمی معاصر ایران است که در منطقه بوشکان بوشهر چشم به جهان گشود. او درباره زندگیش می گوید: تا دوره دبیرستان در بوشهر بودم. دبیرستان ما پس از دارالفنون، دومین دبیرستان ایران بود. این دبیرستان، مانند یک دانشکده بود. در آنجا زبان های روسی، فرانسه و انگلیسی تدریس می شد. من شعرهایم را در روزنامههای دیواری و بعدها در مجلات محلی منتشر می کردم. او پنج دهه شعر گفت و آثارش همیشه مـشوق جـوانها و دوسـتداران شعر بود. مقدمههای زیادی بر کتابها نوشت که در کمتر شاعری میتوان سراغ گرفت. از مهمترین آثار او مجموعه شعر آهنگ دیگر و آواز خاک است. توجه آتشی به محل زندگی خـود و زیبایی جلوههای طبیعت، احساسات پاک و صادقانهاش باعث شد که یک شاعر نـوگرای رمانتیسم به شمار آید. آتشی با خواندن اشعار فریدون توللی نگرشی رمانتیک به طبیعت و اشیا یافت؛ رومانتیسیسمی نزدیک به نظر بدبینانه نسبت به جهان که در فضای احساسی و عاطفی نفس می کشد. طبیعت از بارزترین ویژگی شعرهای آتشی محسوب می شود که در واقع تلفیقی از طبیعت سبز و وحشی است و اشارات زیبایی به گلها، گیاهان، درختان و حیواناتی چـون، گرگ، آهو، پلنگ و اسب دارد. البته آتشی اعتقاد دارد که محیط زندگی و روح کودکانه او در خلق این آثار زیبا و ماندگار تأثیر بسزایی داشته است.
توصیفات و تصویرگریهای آتشی از طبیعت وحشی به قدری موثر و تأثیر گذار است که خواننده میتواند بـا خواندن هر بیت از آن صحنه توصیف شده را در ذهن خود مـجسم کند.
آن تشنه جوان / از بوی ما رمیده، آهوی بدگمان / شاید هنوز / با گردن سفید بلندش بر تپۀ غروب / نزدیک «یورت» خلوت ما ایستاده است / شاید هنوز / شامه سپرده است به بوهای ناشناس / و گوش داده است به اصوات دوردسـت
شاعر رمانتیکِ طبیعتگرا از رویای دشتهایی سخن میگوید که به خاطر فصل پاییز، زرد و عور شدهاند و از آنجا آوازی بـه جز آوای زاغها شنیده نمیشود و از کشاورزانی سخن میگوید که در حال شخم زدن زمین و کشت وکار هستند.
رویای دشت پر شده از هـر چـه بـودنی است / از برگریز پاییز، آوای زاغها / از بازوان قهوهای و لخت باغها / از بارش پیاپی و گلناک شخمها
مجموعه فَراقی از بهترین شعرهای عاشقانه آتشی به شمار می رود و شاعر در آن از خواهشهای عاشقانه سخن میگوید و در پی وصال معشوق است تا وجودشان را که چون سایههای تنهایی هستند با پیوستن به هم به تکامل برسانند؛ این گونه شعرها که در آن از خواهشهای جسمانی سخن گفته میشود، شعرهای «اورتیک» می نامند که بخشی از شعرهای شاعران رمـانتیسم را بـه خود اختصاص می دهد.
نیمی لبخندت را دارم نیمی دهانت را میخواهم و تمامی قلبت را / و سایهای فرو خواهم انداخت / تا کامل کند تندیس بی قرار تنهاییات را
پس از چندی او با اشعار نیما یوشیج، شاملو و اخوان آشنا شد و راز و رمز نوآوری نیما را دریافت و با سرودن قطعه های پیمان ها، بوسهها و خنجرها به اسلوب ویژه خود می رسد. آتشی سفرهایی به تایلند، انگلیس و آمریکا داشت و در برخی از آن سفرها، برای هم میهنان مقیم آنجا شعرخوانی کرد. او با ادبیات جهان بسیار مأنوس بود و با توجه به تسلط کـاملش بـه زبان اصلی بسیاری از کتابهای ادبی و هنری جهان را خوانده و توشهها اندوخته بود که مؤید این گفتار، ترجمههای کم نظیر اوست. آتشی، جهانی میاندیشید و میسرود و هیچگاه ذهن، ضمیر و شعرش را محدود و محصور نمیکرد. در شعر آتشی عشق به گونهای سرشار از اخلاص و مملو از لطافت در جریان است، او با آوردن مقدمهها و بهانههای گوناگون بـه ستایش عـشق میپردازد اما همواره در شعرهایش به نقل و نقد مسایل اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش نیز توجه دارد. او درباره فعالیتهای خود می گوید: من با این سن ام هیچ کتابی نیست که در حوزه فعالیتام ناخوانده مانده باشد، اگر افرادی که به شعر علاقهمند هستند و حس میکنند قریحه شعری دارند به سراغ شعر بروند و گرنه به دنبال شعر رفتن کاری عبث و بیهوده است.
آتشی با توجه به اقامت طولانی در تهران، شیراز و بوشهر و با وجود آشنا شدن با مشکلات زندگی و تحولات دنیای جدید، باز شاعری محلی و بومی و با نظرگاهی رمانتیک باقی می ماند. به طوری که وقتی می خواهد، جهان جدید و دگرگونی های آن را بیان کند، تصاویر اشعارش ساده، احساسی و رمانتیک از کار در می آید که به هیچ وجه پیچیدگی و چندساحتی دنیای مدرن را نشان نمی دهد. جواد مجابی شاعر و نویسنده درباره جایگاه منوچهر آتشی در شعر معاصر می گوید: آتشی یکی از چند تن شاعر بزرگ نیمایی است که هم تاثیر فراوانی روی ادبیات نو ایران گذاشته هم اینکه خودش به قله های رفیع و دست نیافتنی تخیل و تعمق امروزی رسیده. شعرهای آتشی شعرهای نامنتظر بود، حتی برای شاعران. من معتقدم آتشی با شعر معاصر ایران چنان گره خورده که همواره با شعر پیشتاز ایران قرین خواهد بود.
شعر ظهور مشهور به «عبدوی جط» یکی از ماندگارترین اشعار آتشی به شمار می رود. عبدو در این شعر، نماد هر آزادیخواه و مبارزی محسوب می شود کـه در جهت تحقق عدل و داد میکوشد و سرانجام جانش را فدا میکند. مهمترین ویژگی این شعر اقلیمی و ایلیاتی بودن واژگان و مضامین آن است. گرایشی از این دست در اشعار نخستین نیما نیز بود و آتشی این گرایش را در عین آنکه در نهاد و پرورش وی نیز رسوخ داشته از او گرفته است با این تفاوت که نیما از ساده مردِکوه نشینِ مازندرانی دیگر قهرمانی نمی سازد و به سادگی می گوید من از دونانِ شهری نیستم و خاطرِ پردردِ کوهستانی ام. شاعران رمانتیک از جمله آتشی که گرایش واقع گرایانه و اجتماعی نیز دارند با ماهیت اجتماعی دستگاههای ماشینی که زندگی امروزه را بسیار بغرنج و دشوار کرده است به ظاهر مخالفت دارند.
نخستین آموزگار منوچهر آتشی
آتشی نخستین معلم خویش را فایز دشـتستانی مـیداند و نخستین شعرهایش را به سبک شعری او مینویسد و به اینترتیب علاقه خود را به شعرهای محلی و ادب فـولکلور نـشان میدهد.
غزال ناز دشتستان تویی تو / گل شاداب این بستان تویی تو / درخـت خـشک ایـن صحرا منم من / بهار سبز جاویدان تویی تو /
آتشی بارها و بارها و بیش از هر شاعر نوپرداز دیگری از ترانههای فایز در اشعار خویش بـهره می برد و بدین ترتیب هم شعر خود را غنای بیشتری می بخشد و هم خواننده اشعارش را بـا فـایز و محیط زندگی، فرهنگ، آداب و عادات مردم زمان او آشنا می کند.
از مجموعه های اشعار منوچهر آتشی می توان به؛ آهنگ دیگر، آواز خاک، دیدار در فلق، برانتهای آغاز، وصف گل سوری، گندم و گیلاس، زیباتر از شکل قدیم جهان، چه تلخ است این سیب، حادثه در بامداد، اتفاق آخر، خلیج و خرز، ریشه های شب و غزل غزل های سورنا اشاره کرد. تمامی این شعرها در فضایی بومی و واقعی و در عین حال رمانتیک با الفاظی گاه درشت و زمخت و گاه نرم و لطیف شکل گرفته و این تضاد در جاهایی که شاعر سخنی تازه دارد، اسلوب و شیوه ای ویژه می سازد که شاخصه شعر آتشی و دیگر سرایندگان خطه سرزمین های ساحلی جنوب ایران است.
از ویژگی های دیگر اشعار آتشی همنوا کردن زبان ادب رسمی با ادب بومی و زبان محاوره ای است که حالت طبیعی به شعر می دهد. در این زمینه کلمه های تراش خورده و درشت در کنار هم می نشینند و به طور غالب قطعه ای پرداخته و خوش ساخت پدید می آورند.
تغزل و حماسه در اشعار آتشی، همچنان که در اشعار شاملو همدوش یکدیگر پیش می روند، قرار گرفته است. او در حماسه بیشتر همان درون مایه ای را می پروراند که با زبانی تصویری و حماسی انعکاس می یابد. شعر خنجرها از بهترین سروده های آتشی و یکی از مظاهر موفقیت در شعر نو فارسی به شمار می رود زیرا فضای پهلوانی و روح سلحشوری بر سراسر شعر حاکم است:
اسب سفید وحشی، سیلاب دره ها/ بسیار صخره وار که غلطیده بر نشیب/ رم داده پرشکوه گوزنان
منابع
۱- آتشی، منوچهر، (۱۳۸۶)، مجموعه اشعار(دورۀ دو جلدی)، تهران، نگاه، چاپ اوّل.
۲- منوچهر آتشی (۱۳۶۵)، گزینه اشعار، تهران، مروارید، چاپ اوّل.
۳- پورچافی، علیحسین، (۱۳۸۴)، جریانهای شعری معاصر فارسی (از کودتا ۱۳۳۲ تـا انـقلاب ۱۳۵۷)، تهران، امیرکبیر، چاپ اوّل.
۴- تمیمی، فرّخ، (۱۳۷۷)، زندگی و شعر منوچهر آتشی(پلنگ درة دیزاشکن، تهران، ثالث، چاپدوم.
۵- جعفری جزی، مسعود، (۱۳۸۶)، سیر رمانتیسم در ایران، تهران، مرکز، چاپ اوّل.
نظر شما