به گزارش ایرنا ،محمد حسینخانی» از نویسندگان کشور است که سالها در عرصه نویسندگی به ویژه کتب دفاع مقدس و نیز برگزاری یادوارههای شهدا فعالیت میکند.
تاکنون پنج جلد کتاب در حوزه ادبیات پایداری و کودک و نوجوان تالیف کرده است.
وی متولد روستای نمونه کشوری «گُنجان» در شهرستان «رابر» استان کرمان است، روستایی که با جمعیت حدود هزار نفری، در دوران دفاع مقدس تعداد ۷۰ شهید، چهار آزاده، هفت جانباز با جانبازی ۷۰ درصد، ۲ خانواده ۲شهیدی و چهار جاویدالاثر را تقدیم اسلام کرده است.
این کتاب روایت دخترانی است که از نعمت پدر محروم بودهاند.
دلتنگیها و دستنوشتههای عاطفی دختری است که از پدر فقط عکسش را نظاره کرده و سی سال بیشتر دوری او را تحمل ننمود و ذره ذره آب شد تا به او پیوست.
این کتاب روایت دختری بابا ندیده است که پنج ماه بعد تولد پدر به دنیا آمده و سی و شش سال است که چشمش به در و منتظر بابا است. بعد بابا، دایی سرپرستی او را به عهده می گیرد که او هم شش سال بعد در شلمچه پرپر می شود.
بعدها شوهر وی هم در شهدای غدیر کرمان بر روی دستان امت خداجوی بدرقه میشود.
در این کتاب صحبت از مادری است که هر روز سحر جلوی منزل را آب و جارو می کشید تا قاصدی خبری از پسرش بیاورد و هر روزصبح مزار نمادین فرزندش را با اشک چشم شستشو میداده تا نابینا شده است.
این کتاب از همسری میگوید که مامور به انجام رسالت زینبی می شود. بعد شهادت شوهر، برادرش که دانش آموز هفده ساله بوده و همچنین داماد عزیزش را تقدیم انقلاب نموده و دست تقدیر فاطمه سی ساله اش را از او می گیرد. لذا تشبیه کوه صبر هم برای او کم است.
روایت برادرانی است که چهل روز دردشت های تفتیده جنوب دنبال پیکر مطهر برادر گشتند، اما ناامید برگشتند.
در بخشی از این کتاب نامه مرحومه فاطمه دختر ارشد شهید میرافضلی به پدر مفقودالاثرش آمده است:
پدر عزیزم سلام: من فاطمه دختر بزرگ تو هستم، که در غم نداشتن پدری مهربان و دلسوز میسوزم. من زیاد تو را ندیدم. چیزی هم از تو به یاد نمیآورم. باباجان، وقتی چشمهایم را باز کردم بچه بودم و چیزی نمیفهمیدم. اما در همان مراحلی که توانستم معنی محبت را بفهمم، خدای مهربان تو را از ما گرفت.
من نتوانستم محبت پدر را احساس کنم و از مهر و محبت پدر بینصیب شدم. بعضی از دوستان و همرزمانت میگویند: تو شهید شدهای اما بعضی دیگر میگویند که تو زخمی شدهای و احتمال دارد که اسیر شده باشی و ما نمیدانیم کدام یک را باور کنیم....
شهید جاویدالاثر «محمود میرافضلی» بیست و نهم اردیبهشت۱۳۳۱، در روستای گنجان از توابع شهرستان بافت زاده شد و تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند.
سال ۱۳۵۶، ازدواج کرد و صاحب ۲ دختر شد و پاسدار بود و دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، در فرسیه براثر جراحات جنگی شهید شد و تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده و مزار یادبود وی در زادگاهش واقع است.
نظر شما