۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۴:۴۵
کد خبر: 83580498
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

عکس باید بازنمود ذهنی هنرمند باشد

۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۴:۴۵
کد خبر: 83580498
عکس باید بازنمود ذهنی هنرمند باشد

تهران-ایرنا- منتقدان و پژوهشگر حوزه عکاسی در نشست‌های هشتمین دوره رویداد ده روز با تاکید بر اینکه عکاسی بازتاب مکانیکی نیست گفت: عکس خوب بازنمود ذهنی هنرمند است که باید حاصل یک مواجهه اندیشنده محورانه باشد.

دومین و سومین روز از نشست‌های هشتمین دوره رویداد ۱۰ روز با عکاسان ایران با سخنرانی فواد نجم الدین و صیاد نبوی مدرسان و پژوهشگران حوزه عکاسی در گالری تابستان خانه هنرمندان برگزار شد.

در سومین نشست که مهدی مقیم نژاد عضو شورای هنری این رویداد اجرای آن را برعهده داشتفواد نجم الدین به عنوان کارشناس و عاطفه علایی و شکیب مجیدی در جایگاه عکاس توضیحاتی را در مورد آثار خود ارائه کردند.

فواد نجم الدین در بخش نقد این نمایشگاه گفت: دغدغه‌ای که حداقل در حوزه عکاسی بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد، بحث بازتاب در تصویر است. محصول عکاسی تصویر است و قاعدتا اگر که هنر است باید در دامنه چیزهایی قرار گیرد که باید در کنار نقاشی داخل هنرهای تجسمی قرار گیرد. تصویری که می سازیم حتما باید حاصل یک ذهن اندیشنده محور باشد و به عبارتی حتما باید محصول، یک بیان تصویر محور اندیشمندی باشد.

وی ادامه داد: کنشی که عکاسی انجام می‌دهد، ثبت کردن مکانیکی فضای زیسته روبروی دوربین است. به این ترتیب که هر لحظه که تولید تصویر را آغاز می‌کنیم، هر آن چیزی که روبروی دوربین است، به طور مکانیکی ثبت شود و محصول صفحه در هر نقطه از آن یک ما به ازای فیزیکالی در جهان وجود دارد.

عکاسی در شکل تعریف ذهنی خودش چنین چیزی است و این عکاسی را عکاسی ناب نیز تعریف کرده‌اند. در نقاشی ایده آل ما الزاما هیچ نیازی به یک جهان بیرون که بازتاب داشته باشد، نداریم بلکه به ذهن و مسیر نهایی نیاز داریم و شکل ایده آل نقاشی در این تعبیر قاعدتا یک نقاشی انتزاعی می‌شود.

عکاسی بازنمود ذهنی است

 نجم الدین خاطرنشان کرد: عکاسی ایده آل بازنمود نیست و عکاسی زیر مجموعه هنرهای تجسمی و از هنرهای بازنمودی است. عکاسی و یا حتی نقاشی در دو بعد یک محور دوگانه قرار می‌گیرد که یک بعد آن بازتاب مکانیکی است و یک بعد آن نیز بازنمود ذهنی است.

این منتقد و پژوهشگر حوزه عکاسی افزود: در این نمایشگاه اثری نیست که وجه پروژه‌ای نداشته باشد و این اتفاق بسیار جذابی در این نمایشگاه است. اهمیت یافتن عکاسی پروژه محور را درک می‌کنم اما آن چیزی که در این نمایشگاه روی دیوار می‌بینم، پیام محکم بدنه اصلی عکاسی پروژه محور است. پروژه وضعیت، نظم ابدیه، هانوشکا، اسکن و بازمانده پروژه هایی جذابی در این نمایشگاه هستند که من را به شدت سر شوق آوردند.

نجم الدین اظهار کرد: بخش پروژه محور به من یاد می‌دهد که چطور تم هایی را که یکی یکی پیدا می‌کردم پالایش کنم. برای مثال پروژه جوی خیابان ولیعصر  برای مستند سازی انجام شده است. در پروژه ای که روند ساخته شدن ساختمان و منازلی که روی بوم قرار دارد، بیش از هر چیز دیگری به جای اینکه محتوای بصری مورد توجه باشد، آن کنش بازتابی است که به شکل مکانیکی مورد توجه قرار می‌گیرد.

اشتراک پدیده ها، تم های جدید می سازد

وی در پایان به پروژه ای که در اتریش عکاسی شده است اشاره کرد و گفت: اگر عکاس به اتریش سفر نمی‌کرد و از شخصیت‌های این کشور عکاسی نمی‌کرد، هیچ کس به او نگاه نمی‌کرد، کنش عکاسانه دوربین باعث شده که یکسری از اتفاقات شکل بگیرد و به آن نگاه کنند. در پروژه ای که از ماشین ها عکاسی شده است. تم همانند فیلم سینمایی شاید وقتی دیگر است. این پروژه به ما یاد می‌دهد که چطور با مشترک شدن اتفاقات و پدیده ها، تم های جدیدی ساخته می‌شوند.

دغدغه انباشت این مجموعه را شکل داد

عاطفه علایی که مجموعه آثار خود به نام دِپو (انبار کالا) را به این نمایشگاه آورده بود، گفت: دغدغه انباشت و انباشته شدن مدت‌ها در ذهن من بود و می‌خواستم که این دغدغه را به صورت یک مجموعه عکس بیان کنم. طبیعتا ذهنم ناخودآگاه به سمت انبارهای کالا می رفت البته این مجموعه بخش نخست آن است و قرار است آن را ادامه دهم.

وی افزود: در ابتدا به جستجوی این مکان‌ها می‌پرداختم و در ابتدا آزمون و خطا کردم و از مدل‌های مختلف و با زاویه دید مختلف عکاسی کردم. این انباشت می‌تواند به هر چیز دیگری بسط پیدا کند و ادامه پروژه من احتمالا اسناد، مدارک و حتی عکس‌ها باشد.

وی افزود: شروع این پروژه از ترم گذشته درسی من آغاز شد که از حدود سه ماه قبل از آن شروع به جستجو و عکاسی کردم و واقعا هم این کار برای من سخت بود و از هر چند انباری که مراجعه می کردم شاید یکی از آن‌ها موافقت می‌کرد که عکس بگیرم و همچنین مسافت های انبارها هم من را آزار می داد اما بالاخره با هر سختی که بود، دو ماه پیش این پروژه را تمام کردم.

سپس شکیب مجیدی که مجموعه آثار خود با نام نایسر را به نمایشگاه آورده بود، دقایقی به صحبت پرداخت و گفت: حدود سه سال گذشته تصمیم گرفتم که مجموعه نایسر را کار کنم قبل از اینکه به این شهرستان سفر کنم، چیزهایی در مورد این شهرستان شنیده بودم و تصویری نیز ندیده بودم. اوایل که به این شهرستان سفر کردم بیشتر تحت تأثیر فضا و جو خاصی که داشت بودم و حتی حدود هفت ماه اول بیشتر نتوانستم به آن ایده جامعی که می‌خواستم برسم و تنها در حد فضای معماری توانستم به آن برسم.

وی ادامه داد: کم کم به خانه‌هایی که تک افتاده بودند که تعدادشان هم در این شهرستان کم نیستند، برخورد کردم. مدت زمان بیشتری را که در آن شهرستان گذراندم، با مردم آن شهر آنجا گفتگو کردم و تصمیم گرفتم که در این مجموعه از عکس‌های افرادی که در این شهرستان سکونت دارند نیز استفاده کنم.

این مجموعه قرائت جدیدی از عکسهای تکراری است

بخش دوم این نشست به گفتگوی سه هنرمند دیگر به نام‌های پریسا فهامی، فرزانه رضایی و محمد مهرآرا اختصاص داشت و در ابتدا پریسا فهامی که مجموعه آثار Ap Haya Mondra را به نمایش گذاشته بود، در مورد نحوه شکل گیری این پروژه گفت: روند شکل گیری این مجموعه براساس یک کنش جدیدی از یک مجموعه عکس تاریخی شکل گرفته است. مجموعه عکس‌های تاریخی که اکثرا آن‌ها را در رسانه‌ها، خیابان‌ها، منازل و... بارها و بارها دیده‌ایم. در این پروژه سعی شده که یک قرائت جدیدی از عکس‌های موجود باشد و این بار عکس‌ها سوژه عکاسی من شدند.

وی ادامه داد: زمینه عکاسی از دست ها به مطالعات من در بخش تجسمی برمی گردد، به دلیل اینکه در گذشته نقاشی کار می کردم و در یک نمایشگاهی شرکت کردم که عکس‌های امام خمینی به نمایش درآمده بود و تا به حال در یک نمایشگاه تعداد زیادی عکس در کنار هم ندیده بودم و این وجه تاریخی عکس، یک کنجکاوی در من ایجاد کرد که پای تمام عکس‌ها بمانم و یک مطالعه تاریخی داشته باشم و از یک منظر دیگری می توانم حرکت دست یک شخصیت سیاسی تأثیرگذار قرن را بررسی کنم و حرکت دست را در عکس‌ها دنبال کنم.

می‌خواستم شنیده‌ها را بشنوم

سپس فرزانه رضایی در مورد مجموعه آثار خود با عنوان بی نام گفت: این پروژه مراحل بسیاری را گذرانده است که به این شکل رسیده است. شروع این قضیه با پروژه شریعتی؛ پوشه دوم زده شد که من وارد این گروه شدم. ما باید در این گروه پروژه‌ای را به اتمام می‌رساندیم و در واقع شروع این مجموعه به این شکل بود. بعد از آن ما باید وارد خیابان شریعتی می‌شدیم و هرکسی باید پروژه خود را در این خیابان تکمیل می‌کرد. من همیشه در کارهایم دنبال داستان، روایت و قصه بودم و اوایل با خودم دوربین می‌بردم و در خیابان عکاسی می‌کردم اما چیزهایی که می‌دیدم آنقدر برایم جذابیت نداشت و می‌خواستم شنیده‌ها را بشنوم.

وی تصریح کرد: چند روزی با خودم دوربین نمی‌بردم و از پیچ شمیران تا تجریش دنبال افراد قدیمی که در این خیابان حضور داشتند می‌گشتم و به مغازه شان می‌رفتم و حدود دو ساعت با آن‌ها صحبت می‌کردم و تنها چیزی که من در آن زمان داشتم، این بود که صدایشان را ضبط می‌کردم و در آخر که اعتمادشان جلب شده بود، از آن‌ها عکس می‌گرفتم. نقطه عطف کار من زمانی بود که یک روایتی را در مورد خیابان شریعتی از زبان پدرم شنیدم و این روایت آنقدر برایم جذاب بود که می‌خواستم آن را تصویری کنم و بنابراین تصمیم گرفتم که این مستند را بازسازی کنم.

جنگ را ندیدم و با روایت شناختم

پس از صحبت های فرزانه رضایی، نوبت به محمد مهرآرا رسید و در مورد مجموعه آثار خود به نام بازمانده گفت: من همیشه درگیر جنگ بودم از این بابت که دوران هشت سال دفاع مقدس برایم چیز عجیب و غریبی است و یک جاهایی نیز برایم حالت تخیلی سورئال نیز دارد. در سال ۹۲ که این مجموعه را به نام خانواده شهدا شروع کردم، باز بیشتر درگیر این موضوع شدم و موضوع پایان نامه ام نیز مرا بیشتر با داستان جنگ درگیر کرد. تمام چیزی که ذهن من را مشغول کرده بود این بود که اصلا دوران جنگ را ندیدم و هیچ لمسی از آن دوران نداشتم و صرفا از روایات و تصاویری که برای من باز مانده بود، با آن‌ها آشنا شدم.

تم های نمایشگاه هشتمین دوره ۱۰ روز با عکاسان چندان پیشرو نیستند

دومین روز از نشست‌های هشتمین دوره رویداد ده روز با عکاسان ایران نیز عصر روز دوشنبه با سخنرانی صیاد نبوی مدرس و پژوهشگر تاریخ عکاسی و بهنام صدیقی نماینده شورای هنری این رویداد در گالری تابستان خانه هنرمندان برگزار شد.

نبوی در ابتدا گفت: باید اقرار کنم که این نشست جزو ساده ترین و شاید پیچیده ترین و سخت ترین نشست‌هایی است که تا به حال در آن شرکت کرده‌ام. زمانی که می‌خواستم وارد بحث رویداد ده روز با عکاسان شوم، با یک مسئله گنگی مواجه شدم که قرار است در این نشست چه چیزی را نقد کنم. اتفاقی که در رویداد ده روز با عکاسان افتاده است، تکرار همان چیزی که ما در سالانه ها و دو سالانه های مختلف در گذشته خودمان داشته‌ایم و این موضوع به تاریخ نانوشته‌ای که داریم برمی‌گردد و ناگزیر هستیم که یکسری اتفاقات را تکرار کنیم.

سیاست همه باشند حالت سینوسی دارد

نبوی افزود: آنچه پیش آمد این بود که دوسالانه عکس بعد از دوره نهم دوباره تغییر رویه داد و به شکل بدتر از قبل مدیریت شد و به سیاستی که همه باشند برگشت و این سیاستی که همه باشند، متأسفانه در فرهنگ ما وجود دارد و دائما حالت سینوسی دارد.

وی افزود: در مورد رویداد ده روز با عکاسان نیز نمی دانستم که باید خوشحال باشم که هشتمین دوره ده روز با عکاسان برگزار شده یا باید ناراحت باشیم که چرا به یکباره چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد و چرا ما جامعه سنت مداری نیستیم. یعنی اگر خوش بین باشیم و برگزاری هشتمین دوره ده روز با عکاسان را اتفاق فرخنده ای بدانیم، کسی از عکاسی معاصر ما اطلاعات داشته باشد یک شکی نیز در آن فرد اتفاق می‌افتد که سال آینده چه اتفاقاتی می‌خواهد رخ دهد و تنها چرا یک ماه فرصت بوده تا این اتفاق مهم رخ دهد.

نبوی ادامه داد: یکی از نقدهایی که بر این رویداد وارد است این است که متأسفانه ما نمی دانیم دو سال بعد چه اتفاقی رخ می‌دهد. پیشنهاد می کنم دبیر و شورای هنری فعلی برای دوره آینده حفظ شوند و فرصت کافی را برای انجام کارها داشته باشند. یک اتفاقی که در جامعه نقد و هنری ما اتفاق می‌افتد که تمام دغدغه‌ها، مشکلات و مسائلی که در عکاسی معاصر وجود دارد در یک نقد بیان می شود. می‌بایستی این مسائل را جدا کرد و باید ببینیم صورت مساله چه چیزی است و آن را نقد کنیم.

نبوی در ادامه گفت: از آقای صدیقی سؤال کنم که مسئله عکاسی امروز ما چیست و ابتدایی ترین لازمه چنین نمایشگاهی این است که مساله عکاسی ایران را بشناسیم و این نمایشگاه را برای آن مساله طراحی کنیم.

سپس بهنام صدیقی در پاسخ به صیاد نبوی گفت: این نمایشگاه در فرصت کمی برنامه ریزی شد و مجموعه های توسط شورای هنری انتخاب شد تا در آینده به صورت کیوریتوریال برگزار شود. می توان هشتمین دوره ۱۰ روز با عکاسان را باتوجه به هفت دوره گذشته بررسی و نقد کرد. در این نمایشگاه بیشتر بر جوانان تمرکز شده است و مجموعه هایی در شورای هنری بررسی و انتخاب شده است.

نمایشگاه ایده ندارد

نبوی در ادامه این نشست بیان کرد: یکی از مسایل نمایشگاه هشتمین دوره ۱۰ روز باعکاسان ایران این است که نمایشگاه ایده ندارد اما از عکاسان خواسته شده پروژه های ایده محور ارائه کنند. ای کاش دبیر این نمایشگاه از اعضای شورای هنری پروپوزال می‌خواست و هرکسی این پروپوزال را ارائه می‌داد و بر اساس آن کارها جمع می‌شدند. در حال حاضر ما نمی دانیم که به عنوان مثال این ۴۰ پروژه بر چه اساسی انتخاب شده است اما اگر پروپوزال ارائه می‌شد و این‌ها به مخاطب منتقل می‌شد، می‌توانستیم آن‌ها را نقد کنیم. ای کاش این اتفاق به صورت پاویونی باشد و انتخاب‌های شورای هنری  به صورت مجزا ارائه می‌شد و انتخاب ها را مقایسه کنیم.

نبوی در ادامه گفت: پروژه های این مجموعه را می توان در بخش های مستند اجتماعی، منظره، منظره شهری، اینستالیشن، خیابان ولیعصر، نوستالژی، تاریخ، از آن خودسازی، فتومونتاژ و فتوکلاژ دسته بندی کرد اما تم های نمایشگاه چندان پیشرو نیستند و تم های دیگری که در عکاسی خیلی از کشورهای دیگر مورد توجه است در این نمایشگاه نیست.

در ادامه این نشست صیاد نبوی عکس‌هایی که در این نمایشگاه در معرض نمایش گذاشته شده است را برای حضار پخش کرد و توضیحاتی را در مورد آن‌ها ارائه داد.

در بخش نخست گفت و گو با عکاسان علی سلطانی تهرانی و خشایار شریفیان دو عکاس مستند توضیحاتی در مورد آثار خود ارائه دادند.

در ابتدا علی سلطانی تهرانی در مورد شروع پروژه و روند شکل گیری آن گفت: واقعیت این است که در سال‌های پیش در سواحل خلیج فارس افرادی که مسئول جابجایی بارها بودند، با خودشان باورهای آفریقایی به آن منطقه آوردند و عده‌ای از آن‌ها نیز خودشان در آنجا ساکن هستند. این باورها شکل خاص خودشان را دارند و آن‌ها باور دارند که هرچیزی که جسم و روح بشر را آزار می‌دهد و تمام دردهای ما ریشه در رنجی است که از دیگر نقاط جهان به ما می‌رسد.

وی ادامه داد: آن‌ها اعتقاد دارند تمام دردهایی که ما به آن دچار می‌شویم، از طریق بادهایی که از طریق دریاها و خشکی ها به سمت ما می‌آید رخ می‌دهد. این مراسم یک روش موسیقی درمانی است با اجرای موسیقی سعی می‌کنند به آرامش برسند و مجاز نیستند که از پزشک استفاده کنند. من در ابتدا از این مراسم عکاسی کردم و پس از صحبت با آن‌ها در مورد رنج هایشان، متوجه شدم که تمام مردم نیز این رنج ها را دارند و متوجه شدم که همه ما به نوعی درگیر رنجی که حتی شاید خیلی ارتباط با فعالیت‌های خودمان ندارد و از جاهای دیگر به ما نسبت داده می‌شود، هستیم.

سپس خشایار شریفیان نیز دقایقی در مورد آثار خود صحبت کرد و گفت: افرادی که عکس‌های من هستند، آدم‌های معمولی هستند و اکثر آن‌ها مستضعفین هستند؛ قهرمان نیستند و دوست هم ندارند که قهرمان باشند و آدم‌های بسیار معمولی هستند که دوست دارند زندگی کنند و هیچ دغدغه‌ای ندارند. عکاسی از این افراد کار سختی نبود اما در عین حال کار جذابی بود که با فرهنگ و آدم‌های جدیدی آشنا شدم و این افراد حتی از امکانات اولیه زندگی نیز محروم هستند اما در عکس‌هایم سعی کردم که شأن انسانی که واقعا شایسته آنهاست را رعایت کنم.

بخش دوم نشست به گفتگو با سه هنرمند عکاس دیگر به نام‌های بهنام صادقی، سحر مختاری و پولاد جواهر حقیقی اختصاص داشت و در ابتدا بهنام صادقی در مورد نحوه شکل گیری مجموعه آثار خود گفت: این مجموعه در سال ۱۳۹۱ انجام شد و در گالری دستان نیز به معرض نمایش گذاشته شد. چیزی که در این نمایشگاه نشان داده شد، یک قسمت دیگری از مجموعه بود. وی افزود: روند شکل گیری این مجموعه به این صورت بود که یک کارگاه عکاسی می‌رفتم و در آنجا شروع به عکاسی کردم و با عکس‌ها کار کردم و در آن زمان من درگیر یک بیماری تصویری و توهم شدم و دکتر به من گفت که بیماری شما به این شکل است که اگر یک کاغذی را پاره کنید،  یک ذهن سالم توانایی این را دارد که این کاغذها را در کنار هم بچیند اما یک ذهن بیمار نمی‌تواند این کار را انجام دهد. این موضوع ایده ای بود که به شکل خام در ذهن من به وجود آمد. در آن زمان با عکس‌هایی که در آرشیو داشتم شروع به کار کردم و عکس‌ها را پاره کردم و بهم چسباندم و یک عکس دیگر از آن استخراج کردم.

پس از صحبت‌های بهنام صادقی، سحر مختاری دیگر هنرمند عکاس نیز دقایقی به صحبت پرداخت و گفت: این عکس‌ها، عکس‌های آلبوم شخصی خانوادگی من است و بیشتر افرادی که در تصویر حضور دارند، پدر، مادر و برادرها و خواهرهایم هستند اما جاهایی که آن‌ها قرار گرفته‌اند، لزوما جاهایی نبوده که عکس گرفته شده است و ممکن است آن عکس را در فضای بیرون گرفته باشند اما پس از مدتی این عکس‌ها را جابجا کردم و به حالت استیکر در آن فضا قرار دادم. در سال ۱۳۹۰ قرار بر این شد که منزل قدیمی خودمان را تخلیه کنیم و آن را بازسازی کنیم که تبدیل به آپارتمان شود و روزی که ما منزل را تخلیه کردیم، من از مناطق مختلف این خانه تخلیه شده چندین عکس گرفتم و عکس‌ها را کنار گذاشتم. حدود ۵ سال بعد بدون اینکه تصمیمی برای ساخت این مجموعه داشته باشم، به سراغ عکس‌ها رفتم و دیدم که می‌توانم این عکس‌ها را با یکسری از تصاویر خانوادگی بازسازی کنم به همین دلیل شروع به این کار کردم و این مجموعه شکل گرفت.

پولاد جواهر حقیقی آخرین هنرمندی بود که در این نشست در مورد آثار خود صحبت کرد و گفت: همیشه در تمام سفرهایی که داشتم سعی می‌کردم عکاسی کنم و شروع عکاسی من از عکاسی پرچم ها شروع شد و تکان خوردن پرچم ها باعث می‌شود که چیزی از پرچم ها نبینید.

انجمن عکاسان ایران هشتمین دوره ۱۰ روز با عکاسان را از هشتم تا ۱۸ آذرماه جاری در خانه هنرمندان ایران برگزار می کند و در این دوره ۴۰ پروژه به نمایش گذاشته شده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha