۱۶ آذر ۱۳۹۸، ۲۱:۴۷
کد خبر: 83585033
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

دانشجویان اثرگذاری گذشته در عرصه سیاسی را ندارند

مشهد- ایرنا- یک کارشناس امور سیاسی گفت: دانشجویان تاثیرگذاری گذشته در عرصه سیاسی را ندارند و جنبش‌ دانشجویی به معنای واقعی وجود ندارد.

محدثه جزایی عصر شنبه در نشستی با عنوان "بررسی سیر تحولات مطالبات دانشجویی در ایران" که در دفتر بنیاد امید ایرانیان در مشهد برگزار شد گفت: جنبش یک مفهوم اجتماعی است که تعاریف متفاوتی برای آن مطرح شده است، هر حرکت اجتماعی و هر گردهمایی جمعی را نمی‌توانیم جنبش اطلاق کنیم. جنبش‌های اجتماعی یک سری ویژگی‌های مشخص دارند.

این کارشناس سیاسی افزود: جنبش‌های اجتماعی اهداف مشخصی دارند و برای رسیدن به آن اغلب سازمان یافته نیستند، جنبش‌ها باید از یک طرف هدفشان لغزان بوده و خیلی آشکار و مشخص نباشد، از طرف دیگر باید خارج از حوزه نهادهای رسمی اقدام کنند.

وی ادامه داد: دانشجویان قشر جوان جامعه هستند که پیشروتر از سایرین در حوزه مطالبات عمل می‌کنند، ویژگی‌هایی که به طور عمومی برای دانشجویان تعریف می‌شود، شامل صداقت و آزادگی است یعنی کسانی هستند که اغلب وابستگی‌های شخصی و فردی، عاطفی، نهادی یا سازمانی در آنها چندان تعریف شده نیست، ترس از چیزی ندارند و شجاعت آنان نسبت به کسانی که از آنها سن بیشتری داشته و موقعیت‌های دیگر دارند، خیلی بیشتر است.

جزایی گفت: مطالبات دانشجویی چند دسته هستند، یا کارکردگرایانه و به دنبال احیای کارکردهای اصلی دانشگاه در حوزه آموزش و پژوهش هستند، اما برای اینکه یک جنبش دانشجویی تبدیل به یک جنبش اجتماعی شود، باید ویژگی رهایی بخش و انقلابی داشته باشد، یعنی تلاش کند ساختارهای موجود را تغییر دهد، مخالف وضع موجود موضع بگیرد و ساختارهای رسمی را به رسمیت نشناسد در این صورت می‌تواند اثرات جدی بر جامعه بگذارد.

وی افزود: امروز مطالبات دانشجویی نه آن حالت انقلابیگری رادیکال و از هم گسیخته را دارد و نه آن شکل منفعل و واکنشی که فقط مطالبات صنفی خود را طلب می‌کند داراست، در واقع مطالبات دانشجویی امروزه به صورت یک عرصه نمادین درآمده است.

وی ادامه داد: از آنجا که جنبش دانشجویی باید سعی کند این عرصه عمومی را دائمی و به صورت مستمر گسترده کند، طبیعی است که گروه‌های اقتدارگرا در هر نظام سیاسی سعی دارند این عرصه را محدود کنند.

این کارشناس سیاسی گفت: جنبش دانشجویی در صورتی موفق و اثرگذار است که به صورت مستمر و پویا سعی کند عرصه عمومی را از آن خود کند یعنی یک دایره اقدامات و اختیارات افرادی را که در نهادهای مدنی هستند گسترش دهد، در درون این جنبش، مطالبات صنفی و رهایی بخشی نیز هست که بیشتر وجه نمادین و سمبولیک را مدنظر دارد.

وی افزود: جنبش دانشجویی بعد از شهریور ۱۳۲۰ که متفقین به ایران حمله کردند و حکومت مرکزی ازهم فروپاشید همراه با گروه‌های چپ و مارکسیستی شکل گرفت، در سال ۱۳۱۳ دانشگاه تهران و چند دانشگاه دیگر افتتاح شد اما دانشگاه‌ها آنقدر گسترده و تعداد دانشجویان آنقدر زیاد نبود که بتوان از جنبش‌های دانشجویی سخن گفت.

وی ادامه داد: از سال ۱۳۲۰ به بعد که حزب توده و کمونیست‌ها در ایران پایگاه‌هایی داشته و از این فضای باز سیاسی ایجاد شده توانستند عضوگیری کنند، جنبش‌های دانشجویی به صورت خیلی محدود در همین دانشگاه‌ها شروع شد اما اوج آن در سال ۱۳۳۲ بعد از کودتای ۲۸ مرداد و شکل گیری تظاهرات دانشجویی در ۱۵ آذر ماه همان سال به بهانه ورود نیکسون به ایران بود که منجر به شهادت سه دانشجو شد و آن روز را روز دانشجو نامگذاری کردند.

این کارشناس سیاسی گفت: جنبش‌های دانشجویی به صورت جدی در دهه ۵۰ شمسی بوجود آمد، وقتی دانشگاه‌ها گسترده تر شدند، دانشجویان خارج از کشور توانستند نشست‌های خود را برگزار کنند و همه دانشجویان با استفاده از نشریات و فضای باز سیاسی آن زمان، بخصوص در سال ۱۳۵۶ توانستند همدیگر را پیدا کنند و ارتباطاتی با یکدیگر برقرار نمایند و خواسته خود مبنی بر مبارزه با استبداد داخلی را به صورت بلند فریاد بزنند.

وی افزود: جنبش دانشجویی در سال ۱۳۵۷ که به پیروزی انقلاب ختم شد، جنبشی متشکل از همه گروه‌های سیاسی در بطن جامعه تحت عنوان مارکسیست‌های انقلابی، مارکسیست‌های جوان، ملی – مذهبی‌ها، مذهبی‌ها، اسلام گرایان و حتی گروه مجاهدین در دانشگاه بود و دانشگاه تبدیل به عرصه عملی و سنگربندی همان گروه‌ها در کنار هم شد.

وی ادامه داد: مطالبه اساسی که جنبش دانشجویی در سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۸ داشت، مبارزه با استعمار، استقلال ایران و رفع وابستگی از آمریکا بود که واقعه تسخیر سفارت آمریکا مهر پایانی برای این خواسته شد زیرا تقریبا نماد عینی تحقق خواست دانشجویی به شمار می‌رفت.

این کارشناس امور سیاسی گفت: در سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸، فشار روانی و نظامی جنگ تحمیلی باعث غیرفعال شدن جنبش دانشجویی شد،  اما در سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ که دوران سازندگی با ریاست جمهوری آقای رفسنجانی بود، نطفه‌های جنبش دانشجویی شکل گرفت و گروه ها و انجمن‌های اسلامی شروع به رشد و گسترش یافت.

وی افزود: در این دوره که نیاز کشور در احیای اقتصاد و بازسازی زیرساختها بود، تمرکز دولت آقای رفسنجانی و حکومت و کابینه بر روی الزامات اقتصادی قرار داشت لذا مجبور شدند فضای سیاسی را کمی محدودتر و بسته تر نگهدارند، این بستگی فضای سیاسی باعث شد مطالبات دانشجویان از اقتصاد به سوی سیاست میل کند، یعنی طردشدگی و محروم شدن آنها از مشارکت در فضای سیاسی آنها را به سوی سیاسی شدن پیش برد.

جزایی ادامه داد: این سیاسی شدن خود را در شعارهای عدالت خواهانه نشان داد لذا دانشجویان شروع به مخالفت کردند که اوج این مخالفتها در سال ۱۳۷۵ بود و به دنبال آن انجمن های اسلامی نسبت به دادن بیانیه‌ها و شب نامه‌ها اقدام کردند که همه اینها سکویی برای پرتاب دانشجویان به سوی دوم خردادماه سال ۱۳۷۶ بود.

وی گفت: مطالبات جمع شده دانشجویان و خلاء ایجاد شده در کشور باعث شد مردم توسعه سیاسی و جامعه مدنی را بخواهند که در سال ۷۶ خود را در رای به آقای خاتمی نشان داد.

وی افزود: جنبش دانشجویی در طول این دوران به اهداف خود مبنی بر کنار زدن استعمار، استقلال و تمامیت ارضی ایران و برخورداری از یک جامعه باز از نظر سیاسی رسیده بود، آن جامعه مدنی که آقای خاتمی در شعارهایش وعده داده بود، مطبوعاتی که به صورت گسترده چاپ و به فروش می‌رسید آگاهی سیاسی مردم را افزایش داده بود و رئیس جمهوری وقت حرف از گفت و گوی تمدن‌ها می‌زد.

جزایی اظهار داشت: جنبش دانشجویی از سال ۱۳۷۶ و سال‌های بعد از آن با اینکه به خواسته‌های خود رسیده بود، فضا برای بیان مطالباتش فراهم شده بود، ناگهان به حجم مطالبات خود افزود و این مطالبات از حالت کارکردگرایانه خارج شد و به جای اینکه با همراهی دولت و نظام و نهادهایی که وجود داشت به خواسته‌های خود برسد، در عمل خود را در برابر نظام سیاسی قرار داد، نه تنها از رهبر اصلاحات که رییس جمهوری بود، روی برتافت بلکه خود را به صورت عمده در برابر ولایت قرار داد، بیان نقدهای تند و گزنده را نسبت به حاکمیت و رییس جمهوری آغاز کرد.

وی گفت: همه این عوامل باعث شد حمایت از جنبش دانشجویی برای نظام هایی که میانه رو بودند خیلی دشوار شود، این گونه بود که حادثه "کوی دانشگاه" در سال ۱۳۷۸ اتفاق افتاد و آن موقع بود که دستاوردهای خود طی سالهای قبل را از دست داد.

این کارشناسی امور سیاسی افزود: از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۹ صرف نظر از نوع نگاه حاکمیت و در واقع کابینه آقای احمدی نژاد، اتفاق فرخنده ای برای دانشگاه‌ها رخ داد، تعداد دانشگاه‌ها ۲ یا سه برابر شد، تعداد دختران دانشجو افزایش یافت، سیاست‌های آموزش عالی در دانشگاه‌ها دگرگون شد.

وی ادامه داد: در این مدت نهادهایی که در دانشگاه‌ها بودند مثل انجمن‌های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت به چند شاخه تقسیم شد و بعد انجمن‌های موازی شکل گرفت و در نهاد دانشگاه یک تکثر بوجود آمد، این مهم صدای واحد را از آنها گرفت و چند صدا در مقابل آنها بوجود آورد، از طرفی این حجم گسترده از دانشجویان و دانشگاه‌ها باعث انفعال و خمودگی جنبش دانشجویی شد.

وی گفت: در دوره آقای احمدی نژاد فعالیتهای دانشجویی دچار رخوت و خمودگی شد، با وجود زیاد شدن انجمن‌ها، مطالبات دانشجویی بیشتر صنفی و کارکردگرایانه شد، این نه تنها انقلابی و اعتراضی نبود، بلکه بیشتر عرصه مدنی با نظام سیاسی در رقابت و کشمکش بود تا اینکه به ضرر دانشجویان، کوچک و کوچکتر شد.

جزایی افزود: تا سال ۱۳۹۲ با دادن شعارها و وعده‌های آقای روحانی، دوباره روح امید به جنبش دانشجویی دمیده شد اما اتفاقی که در سال ۹۲ افتاد فقط محدود به همان انتخابات شد و دانشجویان بعد از آن نتوانستند صدای واحد داشته باشد، تکثر دانشگاه‌ها و دانشجویان باعث شد مطالبات پراکنده داشته باشند و نتوانند مثل گذشته اثرگذار بوده و خواسته خود را بیان کنند.

وی اظهار داشت: کسانی که امروز در اعتراضات اخیر به عنوان دانشجو دستگیر شدند دیگر مثل سال‌های ۵۶ و ۵۸ و ۷۶ و ۷۸ به عنوان یک دانشجوی بازداشتی از آنان یاد نمی‌شود بلکه به عنوان یک شهروند با آنان رفتار می‌شود.

وی گفت: این وضعیت فقط به جنبش دانشجویی اختصاص ندارد بلکه در همه نهادهای مدنی قابل مشاهده است، امروز روشنفکران در دانشگاه‌ها، نهادها و احزاب خود را کنار کشیدند و منتظرند وقایع و رخدادها شکل بگیرد و بعد پا به عرصه بگذارند، این ضعف بزرگی است که به ضعف‌های نهادهای مدنی و اثرگذاری آنها بازمی‌گردد.

این کارشناس امور سیاسی افزود: علت خمودگی جامعه مدنی ایران و خموشی جنبش‌ها، سیاسی است، در ایران در هر برهه از زمان که شاهد یک اقتدار مرکزی قدرتمند و تمرکزگرا بودیم، جنبش‌های دانشجویی را ساکت و آرام می‌بینیم.

وی ادامه داد: در شرایط کنونی جنبش‌ها در حال تغییر هستند و ناجنبش‌ها در حال شکل‌گیری می‌باشند، لذا باید دانشجویان با شکل جدید این جنبش خود را همسو سازند.

وی گفت: در سال‌های اخیر هیچ جنبش اجتماعی شکل نگرفته بلکه جنبش‌های سیاسی تبدیل به ناجنبش‌ها شدند و آنها را توده‌های مردم مدیریت می‌کنند که این ناجنبش‌ها منشاء تغییر و تحولات در جامعه خواهند شد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha