راوی صادق

قرار است پنجاه‌ودو دقیقه میخکوب شوید و روایتی از تاریخ معاصر ایران را ببینید که شاید در نگاه اول تکراری به نظر بیاید اما کسی که حالا در نودوششمین پله عمر است، وقتی از آن روزها می‌گوید، گویی حرف‌های دست اول دارد و به‌واقع یک راوی صادق است.

پیشینیان ما گفته بودند که نفت نشان از آشفتگی‌ها و درگیری‌ها دارد. هرکه نفت در خواب ببیند به مصیبتی گرفتار آید.

محمدعلی موحد، خواب آشفته نفت

مستند «رؤیای سیاه» که عصر سه‌شنبه ۱۹ آذر در سیزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران (سینماحقیقت) به روی پرده رفت را اُرُد عطارپور ساخته است که قاطبه آثارش حول تاریخ می‌گردد. او اما این بار به سراغ یک شخص رفته تا روایت کند آنچه را که می‌خواهد و آنچه کارگردان در پی آن است، «نفت» است.

«محمدعلی موحد» که البته چندان میلی به مقابل دوربین نشستن و آن هم، از زندگی خود گفتن است ندارد، با عطارپور به گفت‌وگو پرداخته تا فرازهایی از زندگی‌اش را بازگوید که نسبتی مستقیم با نفت دارد و جز آن، تحلیلی نیز از روزهای ملی شدن نفت و پیش و پس از آن  دهد. او که مجموعه‌ای مفصل با عنوان «خواب آشفته نفت» نوشته که هر آنچه بر سر این ماده سیاه و بدبو در ایران رفته را شرح داده است.

از خانه و خانواده خود می‌گوید؛ از تبریز اوایل پهلوی اول و از جنگ جهانی دوم که دعوا بر سر نفت بود و همین نفت هم بود که ماشین جنگی بریتانیا را به راه انداخت. اینکه انگلیس خود را صاحب نفت جنوب می‌دانست و شوروی هم نفت باکو را.

او سپس از فرقه دموکرات آذربایجان می‌گوید و حتی چند شعر که از شعارهای این فرقه بود را به آذری می‎‌خواند. از قوام‌السطنه نام می‌برد و او را مردی زیرک می‌داند که اگرچه هیچ‌گاه محبوب مردم نمی‌شود اما با سیاست هم نیروهای نظامی شوروی را از آذربایجان بیرون می‌کند و هم نفت شمال ا برای ایران حفظ می‌کند. اینجاست که موحد معتقد است آغاز جنگ سرد با شکایت ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد در پی خودداری روس‌ها از ایران آغاز می‌شود.

و بعد، از آبادان یاد می‌کند که در بیست‌وهفت سالگی راهی آنجا می‌شود و در شرکت نفت مشغول می‌شود و در سال ۱۳۳۲ و تا پیش از کودتا سردبیر روزنامه نفت می‌شود.

آبادان شهری بود که اگرچه انگلیسی‌ها در آنجا خوش می‌گذراندند اما مردم و کارگران در فقر به‌سر می‌بردند. تا آنکه هیات خلع ید به سرپرستی مهندس مهدی بازرگان ازسوی دکتر محمد مصدق – که آن زمان نخست‌وزیر ایران شروع شده بود – راهی آبادان می‌شود و خارجی‌ها را اخراج می‌کند. آبادان که پالایشگاه بزرگترین پالایشگاه جهان در آن زمان بود. و سپس، تحریم نفت ایران – که موحد می‌گوید آن زمان بایکوت نام داشت – ازسوی انگلیسی‌ها آغاز می‌شود.

ماجرا اما به کودتای مرداد ۱۳۳۲ می‌رسد و سقوط مصدق. کنسرسیوم به امضا می‌رسد که به گفته موحد اگرچه در هنگام ملی شدن نفت، نفت ایران بسیار ارزش داشت که حاضر بودند برایش سر و دست بشکنند اما آن زمان دیگر بازارها مملو از نفت بود و بدل به بی‌ارزش‌ترین متاع شده بود.

موحد البته از حضور موثر ایران در دهه شصت میلادی هم می‌گوید. اینکه چون کارتل‌های نفتی قیمت نفت را در اختیار داشتند، کشورهای صادرکننده نفت یعنی عربستان، عراق، کویت و ونزوئلا تصمیم می‌گیرند تا سازمانی تشکیل دهند، وقتی ایران قبول کرد تا به آنان بپیوندد، بسیار خوشحال شدند و چنان شد که رئیس دو دوره نخست اوپک یعنی از ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴، فؤاد روحانی از ایران بود اما به مرور این نقش کم‌رنگ شد چنان که دیگر کسی از ایران دبیرکل آن نشده است.

موحد که شش ماه اول ایجاد اوپک معاون اجرایی آنجا بود، در شرکت ملی نفت تا مشاورعالی، رئیس هیئت مدیره، مشاور ارشد و عضو اصلی هیئت مدیره پیش می‌رود.

او در فراز آخر از سال‌های ابتدای انقلاب می‌گوید که در اعتراض به روند اداره امور نفت ایران  از سمت مشاور عالی مدیر شرکت نفت کناره‌گیری می‌کند و آن‌طور که خود می‌گوید آن‌جاست که تصمیم می‌گیرد خواب آشفته نفت را بنویسد تا ناگفته‌های نفت ایران برای آیندگان بماند.

در این مستند جز فیلم‌ها و عکس‌های کمتردیده‌شده یا دیده‌نشده، صدای شخصیت‌هایی چون سیدجعفر پیشه‌وری، قوام‌السطنه، حاجعلی رزم‌آرا، حسین علا و دکتر محمد مصدق پخش می‌شود که منحصربه‎فرد است.

رویای سیاه مستندی خوش‌ساخت است که جز روایت شیرین محمدعلی موحد، روند و روالی دارد که بیننده را تا پایان با خود همراه می‌سازد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha