افزایش نسبت ترجمه به تألیف در حوزه کتاب کودک نگران کننده است

تهران- ایرنا- نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی گفت: افزایش دو برابری ترجمه کتاب ها نسبت به تألیفات یک نوع عقب‏ گرد فرهنگی است.

محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) در دومین برنامه چهره‌خوانی کتابخانه ملی در تالار فرهنگ مرکز همایش‌های این سازمان به تشریح تجربیات کتاب‌خوانی خود پرداخت.

در این نشست ضمن پخش کلیپ‌ خاطره انگیز از قصه‌های ظهر جمعه، رهگذر با پاسخ به برخی پرسش‌ها به خوانش بخشی از کتاب خود با عنوان «آنک آن یتیم نظر کرده» نیز پرداخت.

این نویسنده در توضیح مواجه نسل بچه‌های کنونی که به دلیل مواجه با فیلم، انیمیشن و بازی‌های رایانه ای؛ نگاه آنها نیز متفاوت شده است، و آیا هنوز از قصه گویی به روش‌های قدیم سنتی استقبال می‌کنند، پاسخ داد: هنوز هم از قصه گویی سنتی استقبال می‌کنند، زیرا یک چیزهای ریشه در سرشت انسان‌ها دارد و به جغرافیا و زمان وابسته نیست. یکی از این چیزها علاقه به قصه است و در بشر ریشه دارد. با کمی مبالغه می‌توان گفت یک علاقه فطری است، و اگر موضوع و زمان خوبی انتخاب شود و گوینده نیز خوب قصه بگوید، استقبال از قصه گویی سنتی ادامه خواهد داشت.

سرشار درادامه با تشریح تفاوت داستان گویی که با بازی همراه شده است، تصریح کرد: اگر پدر و مادر نیز بخواهند قصه را با بازی به کودک ارائه کنند کودک دوست نخواهد داشت، کما اینکه فطرت نیاز به شکوفایی دارند وگرنه غبار فراموشی آنها را می‌پوشاند، داستان نویسی نیز مقوله ای است که باید در کتابخانه‌های عمومی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

نویسنده کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» در تشریح ابعاد دیگر قصه که حتی خالق نیز در قرآن برای مخلوق داستان گفته است، بیان داشت: قصص قرآن دلایل متعدد دارد زیرا قصه گویی به نوعی به سرشت آدمی برمی‌گردد، به دلیل اینکه حقایق مجرد هستند مانند نیکی و بدی بنابراین نمی‌توان پوست کنده حقایق را گفت چون آدمی به خوبی متوجه نمی‌شود زیرا انسان همه چیز را برای فهم بهتر اول به صورت مادی در می‌آورد و خداوند نیز ارزش‌ها را در قالب چیزهای قابل لمس عنوان کرده است مانند تقوا که یک مفهوم است.

وی درباره علاقه کنونی خود برای شنیدن قصه نیز، گفت: امروز با این مشغله‌ها مایل هستم در حین رانندگی و زمان‌های که فرصت دارم به جای دیدن و گوش دادن به برخی برنامه‌های سطحی و ترانه؛ کتاب گویا گوش کنم.

سرشار درباره دیدگاه‌های موافق و مخالف درباره کتاب‌های گویا نیز پاسخ داد: فرق آنچنانی بین کتاب گویا و مکتوب نمی‌بینم فقط شاید در مطالعه کتاب گویا افراد بخواهند درحاشیه این کتاب‌ها حاشیه نویسی کنند، درمجموع نیازی به مخالفت آن‌ چنانی با کتاب گویا احساس نمی‌کنم، کسانی نیز که مخالف هستند به کتاب گویا گوش ندهند زیرا مخالفت و موافقت در این زمینه، همانند دعوای شعر نو و قدیم است.

گوینده «قصه ظهر جمعه» با تشریح تعداد کتاب‌های خود که بالغ بر ۱۵۰ اثر که ۶۰ الی ۷۰ کتاب در حوزه کودک و بخشی نیز در حوزه نقد و پژوهش و ترجمه‌هایی از عربی و انگلیسی است، به توضیحاتی درباره ۷ مجلد قصه‌های انقلاب نیز پرداخت و درباره تلخیص کتاب جنگ و صلح نیز بیان داشت: تلخیص کتاب جنگ و صلح را در قالب یک سوم اصل متن کتاب تولستوی نوشتم و نقد این کتاب را نیز در ۳۰۰ صفحه به نگارش درآوردم، در حالی که این کتاب دارای ۵۰۰ و به روایتی ۷۰۰ شخصیت است.

سرشار در ادامه با اشاره به اینکه سال‌هاست از ادبیات کودک فاصله گرفته است که البته شخصی نبوده و این فاصله به فراخور فعالیت‌های دیگر پژوهشی‌اش بوده است، گفت:‌ در ادبیان کودک مهمترین اصل این است که عواطف کودک را درک کنیم، و معتقدم آدم‌های که رفتار و روحیاتشان به مانند کودکان است اگر در حوزه کودک بنویسند داستان‌های آنها موفق‌تر خواهد بود هرچند برخی‌ها نیز این روحیه آنها را مورد تمسخر قرار دهند زیرا کار نویسندگی برای بچه‌ها کار آسانی نیست.

وی در تشریح تاثیرات قصه‌گویی و داستان، افزود: نخستین هدف قصه لذت بردن و سرگرمی است و از طرفی نیز چون داستان به نوعی چکیده تجارب است شناخت آدم را افزایش می‌دهد و به‌خاطر این است که اهل ادبیات سعه صدر بیشتری دارند و آدم‌ها را زودتر می‌بخشند و از خطاها می‌گذرند چون با سرشت آدم‌ها بیشتر آشنا هستند.

این نویسنده ادامه داد: کسی که ادبیات مطالعه کند کل بشر را یک خانواده به حساب می‌آورد، و مرزهای زبانی و جغرافیایی را سطحی تلقی می‌کند و راحت‌تر آدم‌ها را می‌بخشد و نگاهش پدرانه می‌شود نه حاکمانه؛ دقیقا همان چیزی که قرآن نیز به آن تاکید کرده است.

سرشار با پرداختن به مقوله تاثیرات خیال در ادبیات، توضیح داد:‌ خیال یک مرحله از شناخت در تفکر دینی است و اکثر کسانی که در بزرگسالی راه‌هایی برای بشر در قالب اختراع هموار کردند در کودکی تخیل‌شان به خوبی پرورش یافته است. ادبیات نیز به خوبی تخیل را پرورش می‌دهد.

وی در زمینه چگونگی مطالعات کنونی خود نیز عنوان کرد: داستان‌هایی که بخواهم نقد کنم حتما کتاب‌هایشان را خریداری می‌کنم، درحالی که توصیه می‌کنم کتاب داستان خریداری نکنید زیرا کتابی که می‌خواهید یک‌بار مطالعه کنید بهتر است برای جلوگیری از کمتر اشغال کردن خانه‌ها که امروزه هم کوچک هستند بیشتر این کتاب‌ها را امانت بگیرید.

سرشار ادامه داد: داستان‌هایی که امروزه مطالعه می‌کنم با نگاه نقد است که متعاقبا آدم را اذیت می‌کند، و یا اشکالات ویرایشی آن را می‌گیرم، همچنین حاشیه برای آنها می‌نویسم، و هر فصلی هم که مطالعه آن تمام می‌شود خلاصه ای از آن را در ۴ و ۵ خط می‌نویسم.

وی همچنین  در پاسخ به پرسش برخی شرکت کنندگان دومین چهره خوانی کتابخانه ملی درباره تفاوت شاکله داستان نویسی در حوزه کتاب‌های کودک در کشورهای دیگر دنیا در مقایسه با داستان‌های ایرانی کشورمان افزود: شکل و ساختار فرقی ندارد و انواع مکاتب نیز وجود دارد که هر کسی یکی از این مکاتب را دوست خواهد داشت.

سرشار ادامه داد: هر مخاطبی، داستانی می‌خواند زندگی خود را در آن می‌بیند برخلاف داستان‌های دوران جنگ؛ که کسی مایل نیست در آن دوران‌ها خود را تصور کند، ولی در حال عادی افراد خود را در داستان‌ها زندگی‌شان را می‌بینند و بیشتر جذب می‌شوند با این وجود برخی مسائل را امپریالیسم جهانی برای بچه‌های ما به غلط تصویرسازی می‌کند که نباید دنباله‌رو آنها باشیم ولی روانشناسی کودک اذعان دارد که سرشت کودک امروز با نوزاد و کودک دوران باستان فرقی ندارد زیرا مسائل عام بشری نظیر عشق، شهوت، غضب، خشم و... قابل تغییرکردن نیست و تغییر نیز نمی‌کنند ولی شاید نحوه اقناع آنها تفاوت کند.

این نویسنده با اشاره به اینکه مطالعه رمان به مانند کتاب‌های علمی آنچنان تغیر نمی‌کند، و وابسته به زمان نیست، افزود: بنابراین هنوز هم ادبیات کتاب «جنگ و صلح» ۱۶۰ سال پیش تولستوی خواندنی است ولی با این وجود معتقدم هنوز بچه‌های ما تحت تاثیر پویانمایی فضایی قرار نگرفتند زیرا هنوز پویانمایی دهه‌های شصت را ترجیح می‌دهند.

سرشار همچنین در زمینه کتاب‌ها و نویسندگان موردعلاقه خود نیز افزود: همانقدر که از بازاری‌نویس‌ها پند گرفتم از اهل فن نیز درس گرفتم زیرا هیچ نویسنده ای بی‌نقص نیست ولی به هرحال باید این مسئله را نیز در نظر داشت که چطور یک نویسنده داستان عامه پسندی می‌نویسد که مورد علاقه مردم می‌شود.

وی با بیان اینکه از نویسندگان ایرانی نامی نمی‌آورد، گفت: ولی در ادبیات کلاسیک دنیا دو نویسنده؛ اول تولستوی و بعد داستایفسکی  را می‌توانم به عنوان کسانی که طیف گسترده شخصیت‌ها در کتاب‌هایشان وجود دارد، نام ببرم ولی در مجموع به نسبت گذشته نویسنده‌های خوب جوان در کشور کمتر داریم.

این نویسنده در تشریح شکل گیری «قصه ظهر جمعه» و اینکه چرا اصلاً در چنین ساعتی پخش می‌شد، توضیح داد: برنامه «قصه ظهر جمعه» در تاریخ ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۱۹ یعنی دو هفته بعد از تاسیس رادیو که برای انتشار اخبار جنگ بود، شکل گرفت.

سرشار ادامه داد: از سال ۱۳۵۴ الی ۱۳۵۹ آقای حمید عاملی به قصه گویی در این برنامه مشغول بود  و ۶ ماه هم آقای مصطفی موسوی گرمارودی قصه گویی کردند و از ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۰ تا شهریور سال ۱۳۸۵ بنده قصه گویی کردم، یک مقطعی نیز آقای رحماندوست ضبط قصه گویی داشتند که به درخواست خودشان پخش نشد و از سال ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۵ بالغ بر ۵ گوینده دیگر به قصه گویی در این برنامه مشغول بودند و از سال ۱۳۹۶ نیز تکرار قصه گویی‌های بنده بازپخش می‌شود.

وی در پاسخ به آخرین پرسش درباره میزان ترجمه‌ها و تالیفات در کشور به تحقیقات خود در این زمینه پرداخت و افزود: طبق پژوهش‌های شخصی، میزان ترجمه‌ها قبل از انقلاب ۷۰ درصد و ۳۰ درصد تالیفات بود ولی بعداز انقلاب این آمار معکوس شد.

این نویسنده گفت: طی پژوهشی که در سال ۱۳۷۶ انجام دادم،در حوزه کتاب کودک میزان ترجمه‌ها به ۳۶ درصد و تالیفات به ۶۴ درصد رسید که متاسفانه هم اکنون این آمار معکوس شده است و این یک عقبگرد در حوزه فرهنگ است که خیلی هم خطرناک است و دلیل آن نیز اتحاد برخی ناشران با مترجمین است و نظارت بر این مقوله نیز برداشته شده است درحالیکه در دهه ۶۰ به ازای هر سه تالیف یک ترجمه باید صورت می‌پذیرفت.

در خاتمه دومین نشست چهره خوانی در کتابخانه ملی، محمدرضا سرشار پس از خوانش بخش‌هایی از کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده»؛ از بخش کتاب کودک کتابخانه ملی نیز بازدید کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha