طارق طیب محمد بن بوعزیزی نام کامل جوانی است که ۹ سال پیش با آتش زدن خود در تونس فصل نوینی را از حیات سیاسی در کشورهای عربی آفریقا و خاورمیانه رقم زد. ۱۷ دسامبر ۲۰۱۷ میلادی بود که وقتی فادیه حمدی مامور پلیس، گاری بوعزیزی را توقیف کرد و به صورتش سیلی نواخت، وی خود را به آتش کشید تا شراره های انقلاب، شمال آفریقا تا خاورمیانه را شعله ور سازد.
محمد بوعزیزی در خانواده ای پرجمعیت در ۲۹ مارس ۱۹۸۴ در روستای سید صالح تونس متولد شد. سه ساله بود که پدرش را از دست داد. پدرش کارگری بود که برای امرار معاش مجبور بود به لیبی برود. محمد تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش گذراند و او نیز مانند بسیاری از همسن و سالانش مجبور بود تا از ۱۰ سالگی کار کند و به همین دلیل چند سال بعد درس و مدرسه را رها کرد تا برای کمک به تامین هزینه خانواده اش، کار کند. برخلاف ادعای برخی از رسانه ها و بنابر گفته خواهرش، وی حتی موفق نشد تا تحصیلات متوسطه خود را به پایان برساند. با مرگ پدرش، سرپرستی خانواده بر دوش محمد افتاد، او به هر دری زد تا شغل مناسبی بیابد که موفق نشد. تلاشش برای پیوستن به ارتش هم بی نتیجه ماند. بنابراین یک گاری دست و پا کرد و با چرخیدن درخیابان های سیدی بوزید سبزی و میوه می فروخت.
ماجرای خودسوزی
۱۷ دسامبر یعنی همان روزی که محمد خود را آتش زد، جمعه بود. صبح آن روز محمد با گاری میوه فروشی خود به سمت بازار می رفت که با ممانعت ماموران پلیس و مصادره میوه و سبزی هایش روبه رو شد. عموی محمد که شاهد ماجرا بود با خواهش از ماموران خواست که اجازه دهند، این جوان هم برای کسب روزی، گاری اش را داخل بازار ببرد. فادیه حمدی پس از خواهش عموی محمد، وی را آزاد می کند اما سپس به سراغ او می رود و شروع به مصادره محتویات و بار گاری محمد می کند. اعتراض محمد باعث می شود، یکی از ماموران پلیس که به همراه فادیه حمدی بود با باتوم بر سر و روی وی بکوبد و با کمک ۲ مامور دیگر وی را مورد ضرب و شتم قرار دهند و پس از به زمین انداختنش و خالی کردن جیب هایش، پول هایش را بردارند. در برابر جماعت گردآمده دور محمد و ماموران پلیس، این زن پاسبان یعنی فادیه حمدی بود که سیلی به گوش محمد نواخت که باعث شد تا او با گریه و فریاد اعتراض کند که چرا با من اینچنین می کنید؟ من هم یک آدم ساده ام و دنبال لقمه ای نان حلال! این مطلب را همان جماعتی می گویند که شاهد کتک خوردن محمد از ماموران پلیس بوده اند.
پس از این ماجرا محمد به سمت شهرداری می رود و تلاش می کند تا مسوولی پیدا کند و استمداد بطلبد که موفق نمی شود و مستاصل و درمانده به بازار بازمی گردد در گفت وگو با دیگر فروشندگان درباره ماجرا می گوید که اگر گاری اش را پس ندهند، خودش را آتش می زند که هیچکدام حرفش را جدی نمی گیرند، سپس او به جلوی ساختمان شهرداری سیدی بوزید می رود و پس ار ریختن تینر به سرتاپای خود، خود را آتش می زند با تلاش مردم، آتش خاموش می شود اما تا رسیدن آمبولانس بیشتر از یک ساعت طول می کشد تا وی را به بیمارستان برسانند. در همان بیمارستان زین العابدین بن علی هم به عیادتش آمد تا شاید بتواند شعله های انقلابی را که با خودسوزی محمد شعله ور شده بود، خاموش کند اما دیگر خیلی دیر شده بود. مداوا کارساز نیست و محمد در چهارم ژانویه درگذشت. ۱۰ روز پس از مرگ محمد در میان خشم و اعتراضات تونسی ها زین العابدین بن علی به عربستان می گریزد و حکومت ۲۳ ساله اش بر تونس پایان می یابد.
آغاز بهار عربی در کشورهای مختلف
اعتراض به فساد، ناکارآمدی، بیکاری و فقدان آزادی به تونس محدود نشد و از شمال آفریقا به کشورهای عرب آسیای غربی نیز سرایت کرد. محدود شدن جغرافیای این جنبش به کشورهای عربی باعث شد تا در ادبیات سیاسی جهان از آن به عنوان بهار عربی یاد شود. پس از تونس نوبت مصر بود که در اعتراض به سه دهه حکمرانی، حسنی مبارک دیگر رییس جمهور مادام العمر عرب به خیابان ها بیایند. کمتر از یک ماه پس از حضور اعتراضی مردم مصر در خیابان ها، حسنی مبارک در ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ قدرت را به نیروهای مسلح سپرد.
پس از مصر این بار شعله های اعتراض و قیام به لیبی سرایت کرد که با به خشونت کشیدن اعتراض ها و مقاومت سرهنگ قذافی دیگر حاکم مادام العمر آفریقایی عربی ماجرا کمی پیچیده تر از مصر و تونس شد. موازنه قوا در لیبی با دخالت سازمان ملل، آمریکا و کشورهای ناتو به خصوص فرانسه با بمباران مناطق تحت کنترل قذافی پس از چند ماه درگیری میان نیروهای قذافی و مخالفانش به نفع نیروهای شورشی و انقلابی تغییر یافت. وجود نفت در لیبی دلیلی بود که بسیاری از کارشناسان معتقدند، قذافی را طعمه بلوک غرب کرد چرا که به نسبت دیگر کشورهای آفریقایی مردم لیبی در شرایط رفاهی بهتری قرار داشتند. رویارویی مخالفان با قذافی حدود هفت ماه به طول انجامید و در ۲۲ اگوست ۲۰۱۱ طرابلس به دست مخالفان مسلح سقوط کرد، باقی مانده طرفداران قذافی در شهر سرت که به دستور وی پایتخت جدید لیبی انتخاب شده بود، متمرکز شدند. کشمکش ها ادامه داشت تا اینکه در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ میلادی شهر سرت به دست مخالفان افتاد و قذافی به طرز فجیعی کشته شد.
یمن از دیگر کشورهای عرب بود که موج بهار عربی نیز به آنجا سرایت کرد. شروع اعتراضات در یمن از اواسط ژانویه ۲۰۱۱ میلادی آغاز شد. مشابه دیگر کشورهای عربی، یمن نیز با مشکلاتی چون بیکاری، شرایط بد اقتصادی و فساد دست به گریبان بود و اعتراضات به سرعت به سمت خواسته های سیاسی یعنی استعفای علی عبدالله صالح سوق پیدا کرد. رییس جمهوری مادام العمر یمن که از چند سال پیش با مخالفت هایی از طرف نزدیکترین یارانش مواجه بود، پس از کمی مقاومت در مقابل معترضان در سوم فوریه همان سال اعلام کرد که حاضر است در ۲۰۱۳ میلادی پس از ۳۵ از قدرت کناره گیری کند اما همزمان با سقوط مبارک در مصر، یمنی ها با راه اندازی تجمعات گسترده بر خواسته خود یعنی استعفای علی عبدالله صالح تاکید کردند. در یمن روند اتفاقات با کش و قوس های فراوانی همراه شد و پس از ماه ها اعتراض، علی عبدالله صالح به عربستان فرار می کند و معاون خود یعنی عبد ربه منصور الهادی را به جای خویش می گمارد. پس از گذشت ۹ سال هنوز گروه های مردمی یمن با طرفداران عبدربه منصور هادی که از طرف عربستان و امارات حمایت مستقیم می شوند درگیر هستند و جنگ ویرانگری را تجربه می کنند.
بحرین از دیگر کشورهای عربی بود که همزمان با این اتفاقات در جهان عرب دستخوش اعتراضات گسترده ای شد. در بحرین از همان ابتدا معترضان خواسته هایخود را که دستیابی به آزادی های سیاسی و حقوق بشری بود، مطرح کردند که با سرکوب معترضان خواسته های آنان به مشروطه شدن پادشاهی یا سقوط آن منجر شد. سرکوب مخالفان از طرف دولت آل خلیفه باعث شد که معترضان به خواسته های خود نرسند.
در اردن و عربستان نیز اعتراضات مشابهی با شدت کمتری اتفاق افتاد. در اردن معترضان، خواهان برکناری نخست وزیر بودند که پس از چند ماه اعتراض و چند تغییر در کابینه و دولت که از طرف ملک عبدالله پادشاه این کشور صورت پذیرفت، نهایتا با راهپیمایی حمایتی از طرف طرفداران حاکمیت، اعتراضات فرونشست.
پس از ۹ سال از شروع این موج انقلابی در کشورهای عربی می توان ادعا کرد که در تونس اعتراضات نتیجه بخش بود و تغییرات محسوسی رخ داد و در دیگر کشورها یا این اعتراضات سرکوب یا به جنگ داخلی منتهی شد یا هم روند تحولات یک گام به عقب بود.
تونس نقطه آغاز این تحولات در واقع تنها کشوری بود که تغییرات اساسی را شاهد بود. کمتر از یک ماه پس از خودسوزی محمدبوعزیزی زین العابدین بن علی از ادامه دیکتاتوری خود بر این کشور چشم پوشید و پس از فرار وی از کشور، تغییرات اساسی در این کشور به وقوع پیوست. با وجود آن که هنوز این کشور از مشکلات اقتصادی رنج می برد و تا تقویت بنیه اقتصادی خود راه طولانی را پیش رو دارد.
نظر شما