«خلیل پیرمرادیان» اشعار کتابش را به همسر، پدر و مادرش تقدیم کرده و مینویسد: این عزیزان باعث دلگرمی در چاپ و نشر این اثر بودند؛ کسانی که با شعر زنده می شوند و شاعرانه زندگی می کنند و شاعرانه میمیرند.
وی در مقدمهاش یادآور دوران کودکی و توانایی خود در بیان کلمات موزون و جملههای مسجع شده و اولین قطعه شعر خود را در سال 1364 با عنوان «ماه بهمن» میسراید. دومین سروده این شاعر سمیرمی نیز در سوگ از دست دادن دایی با عنوان «فراق لاله» شاعرانه غمبار آن روزها میشود.
«اسلوب بی قرار» نام یکی از اشعار زیبا و ابتدایی کتاب است که باید خواند و با گوش جان شنید.
اسلوب بی قرار تو در من جوانه زد/ دیباچه حریر مرا تازیانه زد/ بر برگ پرچم تو به رنگ سیاوشم/ کسرای چنبر زلفم مجرای شانه زد
از جنس آتش و خون است این مرام ما/ تیغ زمرد و مرمر رهی به خانه زد/ درس فروغ مقفای مهنواز تو/ اندر مجاری مینای من شبانه زد
قرنیزوار مضطرب از تربت گلاب/ بر اطلس تو و من طرح کودکانه زد/ صدیق آتش عشق آن حوریان خیال/ اندر کرانه اقبال ما زبانه زد
شاعر در اشعار خود از تخلص «صدیق و صادق» بهره می جوید و نام های شاعرانه اش را در بیت و مصرع آخر هر سروده جای می دهد.
صفحه 50 کتاب به زادگاه شاعر، سمیرم هزار چشمه و مناطق نمونه گردشگری و طبیعت گاههای چشم نواز و روح افزایش اختصاص دارد. چشمه ها، مناطق و رودخانههایی مانند بی بی سیدان، آب ملخ، چشمه ناز و شمسآباد، شاه جعفر و زینلی، آبشار و بابازرنگ، دنای بلند و چمنزار مرقرقلی و چشمه خوانسار و کوی شهیدان.
ای شهر عزیز و ای خاک گهرپرور/ دشت و چمنت باشد هر آینه زیباتر/ این چشمه خوانسار و آن کوی شهیدانت/ آنجا که زمانی شد آرامگه لشکر
عزم ونک ار کردی بینی که ز رکن آباد/ هم خانه شمسآباد هم جلوه نازش سر/ شد مایه فخر ما در پهنه این استان/ آبشار مصفا و زینلی و شاه جعفر
در شرق و جنوب آی باز هم سیاحت کن/ بابای زرنگم بین در حلقه ای از شجر/ باز آی و نظر بنما در بی بی و در سیدان/ از غم به درت آرد آن چشمه چون کوثر
گر پای دنا رفتی یادی ز رفیقان کن/ در کل صفاهان هم زآنجا نبود بهتر/ در ذهن من آمد آن مرقرقُلی زیبا/ با دشت پر از سبزه خرم شده سرتاسر
در غرب جنوب آی و بین تخت سلیمان را/ آبی که فرو ریزد در زیر نقابش در/ از آسمان گویی این قطعه فرودس است/ در کشور ما درّی است این خطه نام آور
کوتاه سخت بنما ای صادق خوش گفتار/ تو هر چه کنی تحریر جزیی است از این گستر
«اغتنام فرصت» اما عنوان سروده ای است که تامل برانگیز می نماید و فرصت گرانسنگ عمر آدمی را یادآور می شود.
شیشه عمر خودت را مشکن/ کار امروز به فردا مفکن/ آدمی زاده بسی سفله شود/ بی تامل بگشاید چو دهن/ حاجی اندر دل دشت عرفات/ بادیش تن که ملبس به کفن/ شادی و نغمه سرایی نکند/ بی گل این بلبل زیبای چمن/ بسیار است تهی مغز و سفیه/ هر که عنبر ببرد ملک ختن/ زلف هستی ز ازل شانه شده/ صادقا بار دگر شانه مزن
شعر «کلام حق» نیز زوایا و بنیه های عارفانه و مذهبی در دل خود دارد و ارزش و اثر بی همانند کلام وحی را تصویر کرده است.
مزین کن اتاقت را ز الفاظ کتاب دین/ درون شعبه ای از نور قرآن آشیان بگزین/ رها کن قایقت را اندر این بحر پر از عرفان/ از این گلزار بس زیبا تو هم آلاله ای برچین/ درون مکتب ایزد تلمذ با کتاب او/ چه شیرین است ره پیمودن اندر وادی این دین/ اگر اذکار و اورادت همه اوقات قرآن شد/ بگویندت تو را این یار من هفت آسمان تحسین
در این دیر کهن هر جا سیاحت کردهای جانا/ کجا نوشیدهای آبی که باشد زین بسی شیرین/ برایت راویان خواندند بس لفاظ بی معنا/ کلامی از کجا آمد به گوشت با چنین تمکین/ اگر که آرزومندی وصال حور عین صادق/ به الفاظ خدا بنما سرا و خانه ات تزیین
مناجاتها و نیایشهای شاعر هم در یکی از اشعارش متجلی است. آنجایی که میسراید:
الهی اندرونم را صفاده/ بسان آینه روحم جلاده/ ندیدم خیر از این دنیای فانی/ نصیبم خیر دنیای بقا ده...
رفتن و فانی شدن از دنیای باقی هم، مستانه موزون و مدهوشانه و شاعرانه ای است که در شعر «سفری دیگر» متجلی است.
ای برادر مرگ هم سفری است/ لیک در مسیر پر خطری است/ همگی مست و خواب و مدهوشیم/ بی خبر از اینکه منزل دگری است/ از سحرگاه تا نسیم غروب/ در پی لقه ای هزار دربدری است
هر چه نیک و بد کنی ای دوست/ بعد مرگت برای تو اثری است/ آنکه بی اعتنا بود به جهان/ در پی یافتن ستاره سحری است/ پاکی و گشاده دستی و زهد/ از صفات و خصال مردم دگری است
این نوای پر از صفا و طرب/ جان من نوای کبک دری است/ صادق این مقوله بس باشد/ هر که را درخت پرثمری است
واژگان «سحر و شب» پرتکرارترین کلمات در ابیات و اشعار کتاب نسیم سحر هستند و نشان از علاقه و انس شاعر به این ساعات و لحظههای آرام و بی سر و صدای عمر آدمی دارند.
سرودهها در دهه های 60 و هفتاد و 80 ، در دوران و زمانهای که این شاعر و معلم سمیرمی در یزد، بهارستان، سمیرم و روستای چهارراه تحصیل و تدریس میکرده به طبع و وزن شعر درآمدهاند و نوشتاری موزون شدهاند.
مجموعه شعر «نسیم سحر» در 100 صفحه از سوی انتشارت سام آرام منتشر شده است.
نظر شما