۱۶ دی ۱۳۹۸، ۱۵:۱۵
کد خبرنگار: 1086
کد خبر: 83623432
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

زبان قاصر قلم در بیان قداست قاسم سلیمانی

۱۶ دی ۱۳۹۸، ۱۵:۱۵
کد خبر: 83623432
زبان قاصر قلم در بیان قداست قاسم سلیمانی

تهران- ایرنا- قلم؛ روایتگر رنج‌ها، شادی‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌های بشر از ترسیم عظمت قداست قاسم سلیمانی برای مردم ایران در روز وداع با او قاصر است.

حاج قاسم سلیمانی ( متولد ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ و شهیدشده به ۱۳ دی ۱۳۹۸) نه تنها فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان در دوران دفاع مقدس، فرمانده سپاه قدس از سال ۷۶ به بعد، تنها دارنده نشان ذوالفقار از دستان رهبر معظم انقلاب اسلامی بود که او با افتخار خود را سرباز ملت و مردم ایران می‌دانست و در این راه حاضر بود جان به جاندار بسپار و سپرد.

شهادت سردار سلیمانی؛ داغ بر دل نشسته
مردم ایران در آخرین وداع با او حماسه عظیم حضور را فراتر و عظیم‌تر از هر میدانی دیگر صرف کردند؛ چنانکه کوی و برزن تهران؛ پرجمعیت‌ترین شهر ایران نیز این حماسه را تاب نیاورد. مراسم امروز قرار بود از ساعت ۸ صبح در دانشگاه تهران و برای اقامه نماز بر پیکر پاک سردار سلیمانی و همراهان شهیدش برگزار شود؛ اما خیابان‌های حوالی دانشگاه تهران از ۵ صبح شاهد عاشقانی بود که برای خداحافظی با معشوق از دست رفته سرما و ظلمت صبح زمستانی را به جان خریدند.

از همان ساعات ابتدایی و قبل از ۸ صبح خیابان های حوالی دانشگاه تهران آنها که با محدودیت ترافیکی روبرو نبودند از خودروهای پارک‌شده پر بود و دقایقی قبل از ۸ به دلیل اعمال محدودیت ترافیکی عبور و مرور  با خودرو میسر نبود و حضار برای شرکت در مراسم پیاده به سمت دانشگاه تهران روان بودند، میدان های فاطمی، آزادی و ولیعصر و خیابان های کارگر، بلوار کشاورز، ولیعصر، آزادی، قریب و حجاب و ...شاهد این سیل عظیم جمعیت به سمت دانشگاه تهران بودند.

پوسترهای سردار آسمانی در دستان مشایعت کنندگان بود و عده ای خودجوش پوسترها را میان بقیه تقسیم می کردند. ناگفته پیداست نه فقط یک قشر از جامعه آن هم با شکل و شمایلی مشخص در مراسم امروز، که هر کس خود را ایرانی می دانست حتی سالمندان و توان‌یابانی با ویلچر و عصابه‌دست و کودکان و نوجوانان خود را به مراسم رسانده بودند.

چشم‌ها و گوش‌ها در جست‌وجوی حضور رهبری 
کمی که ساعت از ۸ گذشت آنها که به سختی و از ساعاتی قبل تر خود را به دانشگاه تهران رسانده بودند و عده‌ای که از راه‌های دورو نزدیک از جمله شهرک‌های اطراف تهران خود را به میدان آزادی رسانده و در خیابان آزادی به سمت دانشگاه تهران حرکت می کردند، می پرسیدند رهبری برای اقامه نماز به دانشگاه رسیده یا خیر؟ صدای حرکت بالگردها و صدای پخش زنده رادیو از بلندگوهای ایستگاه های صلواتی نشان می‌داد هنوز منتظر حضور رهبری هستند.

جابه‌جا ایستگاه‌های صلواتی و موکب‌های مردمی از تشییع‌کنندگان پیکر سردار سلیمانی و عزاداران با چای، عدسی، آبمیوه و شیر و کیک پذیرایی می کنند. اسماعیل هنیئه نماینده دفتر سیاسی حماس سخن می گوید و سردار سلیمانی را شهید فلسطین می خواند، اما دل ها آرام نمی گیرد، دختر سردار سلیمانی زینب سلیمانی که همین چند روز جلوی دوربین‌ها دیده شده پشت بلندگو می ورد و خطاب به ترامپ می گوید: خانواده های آمریکایی از این پس باید نگران فرزندان شان باشند.

همزمان عده ای از بسیجیان ناحیه ۱۸ تهران کفن‌پوش به خیابان آزادی مقابل مسجد صاحب‌الزمان می‌رسند، شعارهای مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، حاج قاسم، مهندس راهت ادامه دارد منسجم تر می‌شود و هر کس به دنبال راهی برای رهایی از غم و سرگشتگی ناشی از دست دادن سردار بزرگ‌ ایران است. مسئولان حاضر در دانشگاه تهران از مردم می خواهند به سمت دانشگاه نروند؛ زیرا ظرفیت دانشگاه پر شده و سرانجام‌ ندا می رسد که مقام معظم رهبری آماده اقامه نماز بر پیکر شهدای بامداد ۱۳ دی هستند.

نمازی پر آب چشم بر پیکر سردار سلیمانی
برای ما که پیش از این هم نمازهای مقام‌ معظم رهبری را بر پیکرهای دیگر گذشتگان دیده‌ایم، نماز ایشان بر پیکر سردار سلیمانی قطعا دیگرگونه است. همین سه سال پیش بود که ایشان بر پیکر آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی نماز خواندند و اتفاقا پیش از نماز به فرد پشت بلندگو تاکید کردند که بگو همه باید بخوانند (عبارات را تکرار کنند). اما این‌ نماز فرق داشت، بغضی بود که ترکید و اشکی که جاری شد، اشک هایی که به دنبال آن رودی پدید آورد و این دعا ...و ارزقنا الشهادة فی سبیلک یا مولای (و شهادت در راه خودت را روزی‌مان کن سرورم) دعایی به درگاه احدیت که ما نیز شهید از دنیا برویم.  همزمان با اقامه نماز توسط مقام معظم رهبری جمعیت حاضر نیز به سمت قبله ایستادند و با حضور قلب متوجه آیات و دعاهایی که خوانده می شد، بودند. نماز پایان یافت و پیکرهای مطهر شهدا به سختی از جایگاه نماز جمعه راهی مسیر پرحضور مشتاقان شد.

انتظار برای آخرین وداع
با پایان یافتن نماز، دسته های مختلف عزاداری جای‌جای خیابان آزادی شکل گرفت و جمعیت مشایعت‌کننده منتظر رسیدن ابدان مطهر شهدا به عزاداری پرداختند، ذکر حسین ابن علی (ع) سرور شهیدان، عباس ابن علی (برادر شهیدش) حضرت قاسم و دیگر شهدای کربلا مهم ترین ذکر این لحظات بود. درخواست انتقام خون شهیدان از خواسته های تشییع کنندگان بود که در روضه ها نمود یافت. بازار پلاکارد نویسی هم داغ بود و بغصی نوجوانان پلاکارهایی در دست داشتند که روی آن با اسم خودشان نوشته شده بود؛ من منتقم خون سردار سلیمانی هستم.

گروه های سرود مدارس و دسته های سینه زنی نوجوانان نیز حضور داشتند، با اینکه مراسم رسمی اقامه نماز پایان یافته بود  مشایعت کنندگان پیکر شهدا نمی خواستند بدون دیدن خودروی حامل آنان بروند و این انتظار برای آنان که حوالی تقاطع خیابان آزادی و بهبودی منتظر بودند بیش از ۳ ساعت طول کشید و سرانجام خودروی اول که حامل تصویری بزرگ‌ از سرداز سلیمانی بود و روی آن باندهای بلند صدا قرار داشت رسید و با فاصله خودروی حامل پیکرهای شهدا دیده شد. 

و سرانجام آخرین دیدار
تابوت های حامل پیکرهای سردار سلیمانی، ابومهدی مهندس و همراهان شهیدش بالای خودروی بزرگ و سفید و سربازان و نیروهای سپاه دور تابوت ها دیده می شدند. هر کس تلاش می کرد خود را بیشتر به خودرو نزدیک کند، اگر هم نمی توانست پارچه‌ای، شالی و چیزی را برای تبرک به سمت خودرو می انداخت و چه بختیار بودند آنها که کنار تابوت ابدای مطهر روی خودرو این پارچه ها را با تابوت ها متبرک کرده و با دقت دوباره به سمت صاحبان آنها می انداختند؛ خلق خوش سردار را داشتند. گاهی هم از گل های پرپر روی تابوت ها به سمت جمعیت می ریختند و چه غوغایی بود برای برداشتن یک پر گل‌سرخ از گل‌های تابوت سردار.

در همین رفت و امدها و تلاش ها برای نزدیک شدن به خودرو و تابوت ها دست و پاها ضربه می خورد اما برای کسی مهم‌ نیست، زیرا با او وداع کرده با داغ بر دل نشسته. ادامه مسیر، اشک و آه صاحبان عزاست برای داغی که آرام‌ نمی گیرد. سردار سلیمانی به آرزوی خود رسید و چنانکه مولانا می فرماید: عاقبت این در بر او باز شد اما ما چه...

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha