قطار وسیله نقلیه پر طرفدار با صدایی شاعرانه و یا وسیلهای نقلیه برای تبلور واژگان توسط شاعر است. با قطار که همسفر میشوی صدای ریتم مشهور قطار احساسی را برایت ایجاد می کند که احساس زمین زیر پایش را به مسافر انتقال می دهد. هر چند در واقع قطار وسیله ای آهنی روی خطی از آهن است که آدم ها ساخته و پرداخته اش کردند تا به مقصدشان برسند. آدم هایی که آهن نیستند اما برای راهِ آهنی به هدف راه آدمی برنامه ریزی کردند.
مسافرهای زیادی با قطار سفر می کنند و یکی از مسیرهای پر تردد در ایران، مسیر راه آهن تهران- مشهد است که روزانه حدود ۸۰ رام قطار در این مسیر تردد می کند و مسافرها با هدف های زیارتی، سیاحتی و تحصیلی عبور از این مسیر کویری را تجربه می کنند.
این مسیر آهنی در هفته بیش از ۵۰۰ بار، در ماه بیش از ۲ هزار بار و در سال بیش از ۲۹ هزار بار میزبان قطار و مسافرانش است. در همین مسیر شهری به نام دامغان به رنگی به زیبایی خاک، پرچم دار تاریخ و تمدن ایالت کومش در استان سمنان واقع است که زمان اشکانیان پایتخت ایران زمین بوده و یونانیان در آن دوره تاریخی آن را به هکاتومپیلوس یعنی صد دروازه می شناختند.
وقتی قطار به دامغان برسد، مسافری که اهل تاریخ و تمدن کشورش باشد چشم از پنجره قطار بر نمی دارد تا بتواند این شهر تاریخی را لحظاتی نظاره کند و اگر اثری ندید با وجود شاعرانگی که قطار به او داده می تواند با رویاپردازی به ۲ هزار سال پیش سفری غرور آمیز داشته باشد.
اما بحث تاریخ اشکانیان و پایتختش دامغان با ۲ هزار و ۴۰۰ سال قدمت نیست، گفته می شود شهری باستانی با قدمت ۷ هزار سال به اسم تپه حصار هم در این منطقه واقع است که مسافرها از پشت پنجره قطار توان دیدنش را ندارند اما به خوبی این شهر باستانی را زیر پای خود حس می کنند. قطار از روی این شهر که متعلق به عصر آهن است و اکنون سرنوشتش با خط آهن گره خورده روزانه، ماهانه و سالانه از سال ۱۳۷۳ تا به امروز تا همین دقایقی پیش و دقایقی بعد عبور کرده و می کند.
تپه حصار بی حصار است
صدای بوق قطاری که از روی هفت هزار سال تمدن عبور میکند با آوایی نالان تر از همیشه شهر حصار را ترک می کند و مسافرها شهری را زیر پایشان حس می کنند که نامش با حصار عجین شده اما هیچ حصاری برای حفاظت از آن وجود ندارد.
اگر مسافری در حس و حال قطار رویاپردازانه سفری به آینده کرد شاید روزی را دید که مسیر ریل قطار از جای دیگری رد شده و علف ها روی ریل را پنهان کردند تا نکند یک وقت نسل های آینده این خط آهن را ببیند و از نسلی حرف بزنند که آهن را از وسط تاریخ شان رد کردند. مسافری هم شاید آینده ای را دید که این شهر داخل محفظه ای شیشه ای نگهداری شد و گردشگرها موج موج برای دیدن آن صف کشیدند.
تهدید دشمن بابت بمباران از نظر سیاسی محکوم است اما از نگاه فرهنگی نباید دلخور باشیم وقتی خودمان برای حفظ آثار فرهنگی مان احترام قائل نیستیم، تپه حصار با شماره ثبت ملی ۴۰ در سال ۱۳۱۰، روزی ۵۲ بار توسط قطار های خودمان به لرزه می افتد و در بلند مدت حکم همان بمباران و تخریبی را دارد که محکومش می کنیم.
تپه حصار در جنوب شهر دامغان قرار گرفته و برای سفر به این منطقه تاریخی باید از روستای حیدرآباد دامغان عبور کرد.
تپه حصار هفت هزار ساله برای نخستین بار توسط «اریخ اشمیت» از دانشگاه پنسیلوانیا در سال ۱۳۱۲ مورد کاوش قرار گرفت و پس از آن و در سال ۱۳۵۵ هیاتی از باستانشناسان دانشگاه پنسیلوانیا، تورین ایتالیا و مرکز باستانشناسی ایران به سرپرستی رابرت دایسون و موریتزیو توزی کاوشهایی در تپه حصار انجام دادند.
براساس بررسیهای انجام شده، تپه حصار دامغان سه دوره اصلی فرهنگی از اواخر نوسنگی تا پایان عصر مفرغ را پشت سر گذاشته و اکنون بهعنوان یکی از محوطههای مبنا برای شناسایی فرهنگهای همزمان در فلات مرکزی ایران مورد استناد باستانشناسان است.
کاوشهای انجام شده نشان میدهد استقرار در تپه حصار در ظاهر تا حدود ۱۷۰۰ سال قبل از میلاد بهطور پیوسته ادامه داشته است و پس از آن هیچگاه مورد سکونت قرار نگرفت، اما در دوره ساسانی ساختمانی بزرگ دارای گچبریهای زیبا در فاصله حدود ۲۰۰ متری تپه حصار ساخته شد.
در گمانهزنیهای سال ۱۳۸۵ بهمنظور تعیین محدوده واقعی این محوطه، با کشف گورستانی از عصر آهن (۵۵۰ تا ۱۵۰۰ پیش از میلاد) در غرب تپهحصار مشخص شد که این محوطه، برخلاف آنچه تصور میشد، پس از عصر مفرغ نیز مورد سکونتِ اقوام بوده است.
تپه حصار میراث کهن ایران زمین در هزارههای چهارم و سوم قبل از میلاد یکی از مراکز مهم تولیدی برای ساخت انواع اقلام صادراتی نظیر اشیای سنگی و فلزی در فلات ایران بوده است.
وجود گل نوشتهها که قدمت آنها به سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۲۰۰ قبل از میلاد برمیگردد، شاهد خوبی بر وجود مبادلات فرهنگی بین تمدنهای بینالنهرین و فلات ایران است که جزئیات آن هنوز روشن نیست.
میراثمان را پاس بداریم
گردشگری از ایتالیا که برای بازدید از این تپه و قلعه حاشیه آن در منطقه باستانی تپه حصار حاضر شده بود مبهوت از بی توجهی به این بنای تاریخی عنوان می کرد اگر این اثر شگفت انگیز در یکی از کشورهای اروپایی قرار داشت سالانه درآمدهای کلانی را برای آن کشور به ارمغان می آورد.گوشه گوشه تپه را قدم می زد و لحظاتی نیز چشمانش را می بست و خود را کنار مردمانی می دید که در عصرهای بسیار دور در این مکان می زیستند. این احساس زیبا شاید سالیان گذشته برای هزاران علاقمند داخلی و خارجی میراث فرهنگی بوجود آمده باشد اما آیا آیندگان، فرزندان، نوه و نتیجه های ما نیز این احساس وصف ناشدنی را تجربه می کنند؟
تپه حصار هم اینک بی حصار ، دیوار و حفاظت فیزیکی مناسب توسط ریل های قطار به دو نیم تبدیل شده است و این روزها تردد قطار از دل تاریخ همچنان چشمان دوستداران میراث فرهنگی را نگران کرده است.
مردم و علاقمندان آثار تاریخی در مورد بی توجهی به بنای تاریخی تپه حصار پاسخگویی مسوولان ذیربط میراث فرهنگی در استان و در سطح وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را می خواهند و باید دید دیدگاه حمایتی آنان از یکی از نمادهای تمدنی ایرانیان چه زمانی به منصه ظهور می رسد؟