ژاک دریدا (Jacques Derrida) فیلسوف فرانسوی متولد الجزایر با همان نخستین نوشتههایش در باب پدیدارشناسی و زبانشناسی تا بعدها با تاملاتش درباره جنگ، تروریسم و عدالت، جایگاهی ویژه در مقیاس جهانی یافت و مخاطبانی از لایه های گوناگون جامعه پیدا کرد. هنگامی که ژاک دریدا در اکتبر ۲۰۰۴ در پاریس چشم از جهان فرو بست در رسانه ها سوپراستار عالم فلسفه محسوب می شد. آثارش به ۴۰ زبان ترجمه شده و بیشتر دانشگاه های معتبر جهان او را به عنوان استاد مهمان دعوت می کردند و از ۱۲۵ دانشگاه دکترای افتخاری دریافت کرده بود.
دریدا فیلسوفی شناخته شده بود چون در مصاحبههای بسیاری در باب مسائل فلسفی و ارتباط آن با رخداد های مطرح روز اظهار نظر کرده بود با این حال استقبال اینچنینی از یک فیلسوف حتی در کشوری مانند فرانسه هم کمی عجیب مینمود.
سوزانه لودهمن (Susanne Lüdemann) نویسنده و استاد دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان (Ludwig Maximilian University) مونیخ در کتابی با عنوان فارسی درآمدی بر آثار ژاک دریدا، این استقبال ازدریدا را آن هم در زمان حیاتش به دو دلیل عجیب میداند؛ نخست، دوره ای که فلسفه در ذهن مردم نقشی راهبردی ایفا میکرد سپری شده است و مردم پاسخ پرسش های تازه شان را در علوم اعصاب و بیولوژی میجویند و مساله عجیب دیگر، دشواری متونی است که دریدا نوشته است. زیرا «محبوبیت دریدا با دشواری متون او نسبتی معکوس دارد».
لودهمن در این اثر که کار تحقیقی قابل توجهی بر اندیشههای دریداست با بیانی واضح و شفاف، خوانشی دقیق از متون این فیلسوف فرانسوی را با تاملاتی نظام مند در باب اندیشه او در هم میآمیزد و بر آن است تا رد تفکر خود فیلسوف را از میان انبوه مباحثات و تفسیرهای موافق و مخالف او پی گیرد و پالوده آن را در اختیار مخاطب قرار دهد. نویسنده در این کتاب به درستی عنوان می کند اثری با این حجم قرار نیست به همه آثار دریدا بپردازد؛ زیرا آثار متعددی از این فیلسوف منتشر شده و اثری که شرح و تفسیر باشد هر قدر سرشار از معرفت و شناخت و پرمحتوا، نمیتواند جایگزین خواندن متن اصلی شود.
این استاد ادبیات تطبیقی معتقد است این پیش درآمد قرار است راهِ درک آثار دریدا را برای خواننده هموار کند به این نحو که تمام مسیرهایی را که مولف این کتاب در طول سالیان برای درک بهتر این متون طی کرده است برای خواننده ترسیم کند.
درآمدی بر آثار ژاک دریدا در چهار مدخل به بررسی آرا و اندیشههای دریدا پرداخته است: لودهمن در نخستین مدخل با عنوان نسلها، تبارشناسیها، ترجمهها و زمینهها به مسائلی چون تاثیر و تاثر اندیشه ها در فاصله زمانی «نسل سه H» فلاسفه تا «سه استاد سوءظن»، «ساختارشکنی تاریخ هستیشناسی» و «دازاین به منزله امر میانی»، مرکزیتزدایی از فاعل شناسا (سوژه) و نقد ارزش اخلاقی (فروید، نیچه) و در نهایت، بحران زبان، چرخش زبتنشناسی و ساختارگرایی (سوسور).
این بخش از آن جهت حائز اهمیت است که دریدا خود اغلب تاکید میکرده ما وارث سنت فلسفی و سیاسی هستیم که مسئولیتش را بر عهده گرفتیم البته نمیتوان این میراث را به سادگی تبیین کرد که این میراث، میراثی است ناهمگن دارای تضاد و ناهماهنگ.
در مدخل دوم با عنوان متافیزیک حضور و ساختار شکنی کلمهمحور، مسائلی چون آوا و نوشتار (گراماتولوژی)، روند خوانش: معکوس سازی و تغییر مفاهیم، برخی از پیامدها (استعاره و مفهوم، ادبیات و فلسفه) و تمنای حضور و زنجیره مکملها (سوسور) مورد بررسی قرار می گیرد.
مدخل سوم با عنوان آنچه غیرقابل ساختارشکنی است- وجود دارد(آیا وجود دارد؟) به مساله زور-حق- عدالت و نیز بشارتِ پیشکش و پیشکشِ بشارت می پردازد.
زمان امر سیاسی، ماورای برادری (سیاست های دوستی) و سرانجام مصونیت خودبهخود و «کورا»ی آنچه دمکراتیک است سه بخش تشکیل دهنده مدخل چهارم یعنی ساختارشکنی و دموکراسی است.
نویسنده در بخشی از مقدمه با بیان این که چگونه «با دریدا، خواندن فی نفسه به به عملی فلسفی تبدیل شده است»، مینویسد:
آثار دریدا نظامی منطقی از نظریاتی نیست که تغییر را از نقطه A به B بازسازی کند بلکه بیشتر شبکههایی باز است از ارجاعات «بافتی از نشانه ها»، فضایی نوشتاری و فضایی از افکار و اندیشه ها که خوانش ها در آنجا انباشته شده اند، انگیزه هایی برای پاسخ دادن به یکدیگر، نقاطی که تفاسیر در آنجا تلاقی میکنند جهت شان را تغییر میدهند و دوباره از هم مجزا میشود. این فضای نوشتاری به اندیشه ورزی از جهات خاصی همان فضای سنتی است که دریدا خود را وارث آن میداند و معرف آن بود نخست در جایگاه خواننده متون متعلق به این فضا دریدا خواندن به عمل فلسفی بدل شده است. (ص.۱۳)
درآمدی بر آثار ژاک دریدا با ترجمه پرستو خانبانی از متن آلمانی در گروه مجموعه اندیشه و اندیشهورزان انتشارات علمی و فرهنگی در ۱۸۰ صفحه و شمارگان یک هزار نسخه منتشر شده است.
همانگونه که در مقدمه اثر آمده است، مخاطبان اصلی این کتاب دو گروه اصلی هستند؛ نخست دانشجویان رشتههای علوم انسانی و سپس همه کسانی که چه دانشگاهی و چه خارج از این حیطه به فلسفه و سیاست علاقه دارند.
نظر شما