سی وهشتمین جشنواره فجر در حالی از ۱۲ بهمن ۱۳۹۸ خورشیدی کار خود را آغاز کرده است که سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیام خود به این جشنواره نوشت: هنر تئاتر برآمده از بن اندیشه مردمانی است که این هنر والا را در جان خود میپرورند، فرهنگ ایرانی- اسلامی با منش درخشان جوانمردی و مقاومت در ساحت زیباییشناختی تئاتر ایران میدرخشد و هر بار بیش از پیش جلوهگر میشود. گفتمانی که از رهگذر تئاتر جریان مییابد، انگارهای عمیق است که جان ایرانی را در جهان نجوا میکند و هر اثر نمایشی چونان سفیری است که فرهنگ این سامان را به بایستهترین شکل در رگهای جهان امروز نشر میدهد. این مواجهه فرصتی تا میدان فرهنگ مقاومت و جوانمردی که مشخصههای اصلی منش ایرانیاند، در میان فرهنگها بازنمایی شده و در جهان رسانهزدهای که با تمام توان تلاش میکند تا صدای سرافراز شرق را نشنیده بینگارد، فریادی از جنس فرهنگ درخشان و خوشنگار ایرانی سر دهد. پژواک این فریاد در رنگ خون شهیدان این مرز و بوم و پاسداران بیبدیل این هویت سربلند تنیده است و در میان گفت وگوهای تئاتری، شکلی معاصر و امروزین خواهد یافت، پس با چشمانی منتظر به استقبال درخشش باشکوه این فرهنگ میرویم و تماشاگر ظرافت خوشتراش اندیشه ایرانی خواهیم بود.
بررسی روزنامهها، تارنماها و خبرگزاریهای داخلی نشان میدهد که رسانههای داخلی علاوه بر پوشش اخبار این رویداد فرهنگی به واکاوی حاشیه های آن نیز پرداخته اند.
رسانه های اصلاح طلب
یک جشنواره ایرانی
روزنامه ایران در گزارشی نوشت: روزنامه ایران: جشنواره فیلم فجر آغاز بهکار کرد، همچون یک رسم قدیمی و سنت کهن هر ساله که در میانه بهمن ماه به استقبالش میرویم و خود را برای فصل بحثهای سینمایی آماده میکنیم. نبردهای لفظی میان هنرمندان و اهالی رسانه، درگیری میان اهالی رسانه با دستاندرکاران جشنواره و حتی هیجان نفسگیر اهالی سینما برای رساندن فیلمهایشان بهجشنواره بخشی از آیین روزهای بهمن ماه است. با وجود این، سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر را میتوان با ویژگیهایی شناخت که فراتر از این رسوم همیشگی خود را معرفی میکند. تغییراتی که هرچند در نگاه اول یک اتفاق ساده بهنظر میرسند، اما با اندکی دقت متوجه میشویم در راستای سیاستگذاریهای جدیتری پیگرفته شدهاند که یکی از آنها قطعاً قاعدهمند کردن جشنواره است. جشنوارهای که برخی ناهماهنگیهای هرسالهاش فرصت کینهورزی برای عدهای فراهم میکند. در این متن تغییرات جزئی جشنواره را نشانه میرویم تا مشخص شود که چگونه جشنواره در دوره سیوهشتم برگزاریاش از بحثهای سلیقهای فاصله گرفت و بهسمت فضایی قانونمند حرکت کرد. ویژگیهایی که سیوهشتمین جشنواره را از دورههای پیش متمایز میکند.
نخستین قدم؛ از سلیقهگرایی اجتناب کنیم
زمانی که ثبتنام فیلمسازان و اهالی رسانه برای حضور در جشنواره فیلم فجر آغاز شد، گروههای پرتعدادی تلاش کردند تا از زیر بار قانونمند شدن جشنواره فرار کنند. صدای اعتراضشان آنقدر بلند بود که دموکراسی موجود را نیز زیر سؤال میبرد و بهنظر میرسید تعدادشان آنقدر زیاد است که بتوانند تغییری کلی در سیاستهای جشنواره ایجاد کنند. برخلاف سالهای پیش که کمتر کسی به این اعتراضها اهمیت میداد، امسال دستاندرکاران جشنواره تصمیم گرفتند تا رأیگیری را چاره کار قرار دهند و انتخاب سالن رسانه را بهعهده اهالی رسانه بگذارند. در نهایت نیز پردیس ملت رأی بیشتری آورد و خود را بهعنوان سالن رسانه معرفی کرد. در همین راستا، تعداد سالنهای این پردیس سینمایی افزایش پیدا کرد و برای رسیدن به فضای مناسب برگزاری نشستهای خبری، سالن تازهای تجهیز شد. به این ترتیب جشنواره یک گام بهسمت دموکراسی برداشت و حالا نوبت دستاندرکاران برج میلاد بود تا بهعنوان دومین سالن اصلی جشنواره از امکانات و تجهیزات خود سخن بگویند. در این میان، بحث انتخاب اهالی رسانه نیز خبرساز شد. تا جایی که دستاندرکاران جشنواره توضیح دادند این بار اعتراضهای بیراه را جدی نخواهند گرفت و به قوانین جشنواره پایبند میمانند. همانطور که شفافیت در روند صدور کارتهای جشنواره را از سال گذشته در دستور کار قرار داده بودند، امسال نیز بههمین روند ادامه دادند و تصمیم گرفتند برای دلخوشی دیگران تعداد اهالی رسانه را افزایش ندهند و همچنان به خبرنگاران و منتقدان سینمایی که در طول سال نیز در این حوزه مشغول بهکار هستند امکان حضور در جشنواره فیلم را بدهند. چنین فضایی از همان ابتدا نشان میداد که امسال جشنواره بهسمت تصمیمهای سلیقهای نمیرود و نظم در برگزاری، نخستین اولویت جشنواره به حساب میآید.
دومین قدم؛ آسایش مخاطبان جشنواره را جدی بگیریم
جشنواره سیوهشتم را میتوان از نظر پراکندگی یکی از پیشروترین جشنوارهها به حساب آورد که در مناطق مختلفی از شهر، سینماهای مردمی جشنواره حضور دارند. از سوی دیگر افزایش ظرفیت سالنهای مردمی را نیز میتوان به این ماجرا اضافه کرد تا تعداد مخاطبان بیشتری به جشنواره بیایند و برخلاف سالهای گذشته که بلیت فیلمهای جشنواره اندکی بالاتر از بلیت فیلمهای روی اکران هستند، اینبار دستاندکاران جشنواره بلیتها را اندکی ارزانتر قیمتگذاری کردهاند تا امکان تماشای فیلمها برای دانشجویان نیز فراهم شود.
عجیبترین تصمیم در راستای آسایش مخاطبان مربوط به درجهبندی سنی فیلمهای جشنواره است. زمانی که فیلمهای بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر اعلام شد، در کنار نام برخی از فیلمها اعداد هشداردهندهای درج شده بود و به مخاطبان خبر میداد که تماشای فیلم برای کدام گروه سنی مناسب نیست. هرچند حضور بچهها در سالنهای جشنواره چنگی به دل نمیزند و اصولاً کودکان را نباید در این سالنهای سینما دید، اما دستاندرکاران به این نتیجه رسیدند که جدی گرفتن درجهبندی سنی فیلمها را از جشنواره آغاز کنند. این اقدام گروه درجهبندی سازمان سینمایی را وادار به استعفا کرد و جشنواره نیز توضیح داد که از این درجهبندی سنی در طول اکران استفاده نمیکند. این اتفاق هرچند یک تصمیم عجولانه بهنظر میرسید و ایدهای کاملاً ناگهانی بود که پیش از بررسیهای لازم به مرحله اجرا رسید، اما بازهم در راستای سیاست کلی جشنواره برای کمک به مخاطبان صورت گرفته است.
هیجان در دل جشنواره تنیده است
خبرگزاری برنا به گفت و گو با بهروز افخمی کارگردان معروف ایرانی پرداخته و آورد: بهروز افخمی از کارگردانانی است که به گفته خودش به دلیل وسواسی که در کار خود دارد معمولا چه زمان ساخت سریالها و چه در جریان ارائه فیلمهایش به جشنواره تاخیر مشاهده میشود. این کارگردان بینظمیهایی را که هر از گاهی در جشنوارههای سینمایی به وجود میآید یکی از ویژگیهای آن برمیشمرد و بر این باور است شاید همینها گاه منجر به مهیجتر شدن جشنواره شود. افخمی در گفتوگویی درباره تجربیاتی که در جشنواره فیلم فجر در جریان دو فیلم «جهان پهلوان تختی» و «گاوخونی» داشته است، سخن گفت. در سال ۸۲ که فیلم «گاوخونی» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت، نسخه فیلم خیلی دیر به سینما استقلال رسید. آیا ماجرا به نگاتیو بودن فیلم برمیگشت و باید حلقههای فیلم به سینما میرسید؟ خیر. البته الان با دیجیتال شدن فیلمها کار کمی راحتتر شده و این مسائل زیاد پیش نمیآید اما درباره نحوه کار من ماجرا خیلی به قصه نگاتیو یا دیجیتال بودن ربط نداشت. به وسواسی برمیگشت که خودم داشتم و سعی میکردم فیلم را به شکل ناقصی نمایش ندهم. درواقع این وسواس که باعث میشود تا آخرین لحظات، آخرین تغییراتی که باعث بهتر شدن فیلم میشود را در فیلم وارد کنم، همچنان باقی است و باعث میشود فیلمهایم دیر به اکران برسد. پس در کارهای دیگر شما هم مسبوق به سابقه است؟ بله. صحنه آخر فیلم دیگر من یعنی «جهان پهلوان تختی» را روز دهم بهمن سال ۹۷ فیلمبرداری کردیم. درواقع تا صبح روز یازدهم فیلمبرداریاش تمام شد و قرار بود، روز چهاردهم بهمن نمایش داده شود که به اتمام نرسید و روز هفدهم نمایش داده شد. حتی سریال «کوچک جنگلی» هم بعضی قسمتهایش بهموقع به پخش شبکه نمیرسید. در ده هفتهای که سریال نمایش داده میشد، معمولا با نیم ساعت تاخیر سریال نمایش داده میشد و یکی دو هفته هم اصلا از تلویزیون پخش نشد. آن زمان تلویزیون تعداد زیادی کانال نداشت و همه منتظر بودند، قسمت بعدی سریال را ببینند ولی گاهی سریال با تاخیر میرسید و گاهی هم پیش میآمد که گوینده میآمد و میگفت قسمت جدید سریال پخش نمیشود.
به نظر شما در جشنواره فیلم فجر این اتفاق به نظم جشنواره آسیب نمیزند؟ نه، به نظرم این بخشی از هیجان جشنواره است. چه درباره «گاوخونی» یا حتی فیلمهایی مثل «لیلا» ی مهرجویی که با تاخیر رسید و حتی در جشنوارههای خارجی هم اتفاق میافتد. پیش آمده که فیلم به جشنوارهای نرسیده، ولی یک سکانس یا بخشی از آن را بهعنوان اشانتیون نمایش دادند؛ مثل فیلم «دار و دسته نیویورکی» اسکورسیزی که این قضیه باعث شد فیلم خیلی بیشتر جلب توجه کند.
من مقصر نیستم
روزنامه اعتماد به گفت و گو با سامان سالور، کارگردان فیلم «سه کام حبس پرداخت و آورد: اولین سانس نمایش فیلمها در سالن رسانههای پردیس ملت به فیلم «سه کام حبس» سامان سالور اختصاص داشت. فیلمی با بازیگران چهره و داستانی که به گفته کارگردانش از دل وقایع امروز جامعه چیده شده است. «سه کام حبس» یکی از فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنواره است و هفتمین فیلم کارنامه سالور به شمار میرود. بدون قضاوت درباره کیفیت فیلم صرفا گفتوگویی برای معرفی آن به مخاطبان داشتیم که در ادامه میخوانید. به نظر میآید فیلم «سه کام حبس» با آن نگاه ساختارشکن و هنری- تجربی که در ابتدای مسیر فیلمسازی و با فیلمهایی نظیر «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» اتخاذ کرده بودید فرق داشته باشد. اتفاقا فیلم «سه کام حبس» کاملکننده مسیر تجربی و هنری است که من از ابتدای شروع کارم، آغاز کردم. هم در بخش مونتاژ هم در فیلمنامه و کارگردانی آن نگاه ساختارشکن در آن لحاظ شده است. به نظرم این فیلم استانداردهای لازم در قصهگویی را دارد و قرار است تماشاگران خود را در بحث فیلمنامه غافلگیر کند. به تعبیر واضحتر «سه کام حبس» تجربه کاملی از ۶ فیلم گذشته من است؛ قصه، روایت به همراه نوع نگاه تصویری و کارگردانی و میزانسنهای مندرج در فیلم با قصه آدمهای فیلم و شرایطی که آنها تجربه میکنند، همگون است و از این جهت تجربه کاملتری برای من به حساب میآید.
پرسش من بیشتر از این منظر بود که فیلمهای ابتدایی شما کمتر به حضور بازیگران چهره تاکید داشت. بخشی از این موضوع مربوط به فیلمنامه فیلم است و بخشی هم به سرمایهگذاری مربوط میشود که با ما همکاری میکند. بسیاری از سرمایهگذاران این روزها اولین چیزی که آنها را ترغیب به همکاری برای تولید فیلم میکند، اسم بازیگران است. ما تمام سعیمان را در این فیلم کردیم از چهرههایی استفاده کنیم که به معنای واقعی بازیگر هستند ثانیا به این فکر کردیم زوج جدید و جوانی را انتخاب کنیم که تا به حال مقابل هم بازی نداشتند و خوشبختانه با صبر و طمأنینه به ترکیب محسن تنابنده و پریناز ایزدیار رسیدیم. من پیش از این با محسن تنابنده در «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» کار کردم و با ویژگیهای بازی او آشنا بودم. خانم ایزدیار هم دلسوزانه و عاشقانه در این پروژه با ما همکاری کرد، همچنین سمیرا حسنپور که نقش سخت با گریم سنگین را در این فیلم متقبل شد. گریم سنگین به این معنی که زیبایی او با این گریم تحتتاثیر قرار میگرفت اما او این پیامد را قبول کرد. البته بگویم که همه بازیگران این فیلم عاشقانه به کار با ما دل دادند. از متین ستوده گرفته تا محمد نظرعلیان، یدالله شادمانی، امین میری، مرضیه بدرقه، فاطمه نیشابوری و محمد اشکانفر که همگی پیش از این تجربه بازی داشتند در این فیلم هم هر کدام در جای درستی برای نقشآفرینی قرار گرفتند. حتی کسانی که در یک سکانس از این فیلم بازی داشتند همه با توانمندی و به صورت گروهی در این فیلم بازی کردند. این روزها که شرایط و اوضاع بازیگری در سینما به گونهای پیش میرود که کمتر بازیگر جدید به سینمای ایران معرفی میشود و این کمبود هم بیشتر به این خاطر است که کمتر سرمایهگذاری حاضر میشود روی بازیگران جوان و تازهکاری سرمایهگذاری کند، خوشبختانه ما در این فیلم ترکیب بازیگران چهره و کمتر شناختهشده را در کنار هم قرار دادیم که از ویژگیهای کام حبس به حساب میآیند.
لطفاً غافلگیرمان کنید
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم صوفیا نصراللهی نوشت: بیایید صادق باشیم. امسال دیدن اسامی فیلمهایی که به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کردهاند چندان هیجانی در مخاطب ایجاد نمیکنند. از کارگردانان نسل اولی به جز مسعود کیمیایی خبری نیست در حالی که دلمان را برای «لا مینور» مهرجویی هم صابون زده بودیم. از نسل دوم فقط حاتمیکیا هست و از نسلهای بعدی جای حمید نعمتالله، رضا درمیشیان و از کارگردانان جوان این سالها هومن سیدی، سعید روستایی و نرگس آبیار در جشنواره فجر خالی است. پارسال اگر با دیدن «مسخرهباز» همایون غنیزاده سرخورده شدم اما حداقل قبل از جشنواره مشتاق دیدنش بودم. بهنظر فیلم کنجکاویبرانگیزی بود و دوست داشتم ببینم کارگردانش چه کرده است. امسال تقریباً هرچه فهرست فیلمها را بالا و پایین میکنم میبینم که انگار هیچ فیلمی نیست که از ته دل بخواهم آن را ببینم. حس میکنم برحسب وظیفه امسال اتفاقاً فیلمهای بیشتری میبینم اما دلم میخواهد جشنواره غافلگیرم کند. اسمهایی که نمیشناسم و آنهایی که فکرش را نمیکنم فیلمهای خوبی ساخته باشند. راستش بیشتر دلم میخواهد حتی اگر شاهکاری هم در جشنواره امسال نداریم بیش از ۶۰ درصد فیلمها از استاندارد تصویری و قصهگویی و بازیگری بالاتر باشند.
دو: راستش اسامی فیلمهای بخش نگاه نو که اعلام شد تنم لرزید. نگاه نو حداقل در دهه نود تبدیل به بخشی شد که اهمیتش اگر گاهی مثل سال ۹۴ از سودای سیمرغ بیشتر نباشد، کمتر نیست. آن جاست که به استعدادهای جدید و افکار تازه و نوآوریها برخورد میکنید. امسال اما داشتم فکر میکردم ۷۰ درصد اسم فیلمهای این بخش هیچ جاذبهای ندارد. چهطور کارگردانی میتواند فیلم جذابی بسازد در حالی که حتی اسم فیلمش دافعهبرانگیز است؟ ترکیبهای بیمعنی که احتمالاً یعنی قاعدتاً و در حقیقت امیدوارم که حداقل بعد از دیدن فیلم معنایشان را بفهمیم. وقتی اسم فیلم فقط یک کلمه است آن کلمه باید ضربی در خودش داشته باشد. یا معنایی که تکانت بدهد و برای مخاطب تداعیکننده چیزی باشد. خیلی از فیلمهای بخش نگاه نوی امسال اسمهایی دارند که اگر بخواهم برایشان مابهازا مثال بزنم میتوانم بگویم حسی را در آدم بیدار میکنند که شنیدن اسم میز، دیوار یا سقف. امسال سینمای جهان یکی از سالهای خوبش را تجربه کرد. فیلمها را دوست داشته باشید یا نه حداقل میتوانید به نامگذاریشان توجه کنید: مرد ایرلندی، روزی روزگاری در هالیوود، داستان ازدواج، جواهرات تراشنخورده یا حتی اسامی تک واژهای مثل پادشاه. هنوز مسعود کیمیایی بهترین اسامی را میگذارد. «خون شد» در خودش وزن و حس و حال دارد. «من میترسم» بهنام بهزادی ترکیب خوبی دارد. پیمان قاسمخانی هم اسم سریاش خوب است، «خوب، بد، جلف» و هم اسم این قسمتش که امسال در جشنواره حضور دارد: «ارتش سری». «لباس شخصی» و «سینما شهرقصه» هم اسمهایی هستند که بار دراماتیک دارند. فقط خدا کند کجسلیقگیها به اسم فیلم محدود شده باشد. لطفاً غافلگیرمان کنید و خود فیلمهایتان جذابتر از اسامیشان باشد.
سه: کمتر اگر بخواهم غر بزنم میتوانم بگویم چند سالی است که سینمای ایران بهلحاظ دستاوردهای فنی بخصوص در زمینه فیلمبرداری و بازیگری پیشرفت فوقالعادهای داشته است. در نتیجه فکر میکنم دیدن سعید آقاخانی در «خون شد»، فرامرز قریبیان در «خروج»، پیمان معادی در «درخت گردو» و خیلیهای دیگر به علاوه تصاویر ثبت شده توسط مدیران فیلمبرداری امسال هم جور بقیه قسمتهای سینمای ایران را بکشد. امیدوارم که هر روز در این ستون بشود از دستاوردهای فنی یکی از فیلمها ستایش کرد. و البته امیدوارم که فیلمسازان آنقدر درگیر فرمهای جدید و خلاقه نشده باشند که به کلی یادشان برود سینما یعنی درام و درام یعنی قصه.
کیفیت مدرن سینما ایران
خبرگزاری برنا به گفت و گو با حمید ناجیان مدیر روابط عمومی و مشاور هیات مدیره سینما ایران پرداخته و آورد: در اکثر سینماهای کشور سیستم ای-سینما برای پخش فیلمها در نظر گرفته شده و در معدود سینماهای کشور از سیستم دی-سینما که کیفیت بیشتری دارد استفاده میشود. هر وقت برای بالا رفتن کیفیت پخش سالنهایمان اقدام میکردیم رقم بسیار بالایی به ما پیشنهاد میشد که نمیتوانستیم برای بالا رفتن کیفیت پخش سالنها اقدام کنیم. ناجیان خاطرنشان کرد: به دلیل بالا بودن هزینهها تا امروز برای ارتقای کیفیت پخش فیلمها در سینما ایران تعلل کردیم. میدانستیم کیفیتهای بهتری وجود دارد و حتی سینماهای دیگر کیفیت بهتری دارند. ما از تکنولوژی جدیدی که در ایران وجود دارد بیخبر بودیم تا اینکه به دفتر مهندس فریبرز نیکراد رفتم و او کیفیت پخشی به من معرفی کرد که وقتی تست کردیم به سینما برگشتم و در گفتوگو با مالکان گفتم که حتماً باید کیفیت پخش فیلم در سالنهای سینما را ارتقا دهیم. رضایتمندی مخاطبان سینما باید بالاترین هدف هر سینما باشد. مخاطبان امروز کیفیتها را مقایسه میکنند و سیستم و کیفیت پخش سالهای گذشته نمیتواند برای آنها رضایتبخش باشد. قطعاً جلب رضایت مخاطبان برای ما هزینه داشت اما این هزینه باید صورت میگرفت و همکاری با شرکت ایرانی نیکراد این هزینه را به حداقل رساند. ما این تغییرات را در سالن سبز انجام دادیم و پس از اینکه این تغییرات به چشم آمد دیدیم که کیفیت سالن سبز با کیفیت دیگر سالنها قابل قیاس نیست و مخاطبان نیز متوجه این تفاوت شدهاند. به همین دلیل تصمیم بر این شد که دو سالن دیگر را هم مجهز کنیم و کیفیت را افزایش دهیم. البته باید بگویم که ما در سال گذشته با شرکت دیگری برای این کار صحبت کرده بودیم که این شرکت خلف وعده کرد و بعد قیمت بسیار بالایی مطرح شد که ما ترجیح دادیم با آنها همکاری نداشته باشیم. آقای مسچی در سینماشهر که به ما کمک میکردند پیشنهاد دادند از محصولات داخلی استفاده کنیم و پس از صحبت با آقای نیکراد به این نتیجه رسیدیم که استفاده از محصولات داخلی بهتر است و امروز میبینیم که با کمترین هزینه به بهترین کیفیت رسیدهایم. به غیر از یک سینما در تبریز هیچ سینمایی در ایران از سیستمی که در پخش سینما ایران استفاده شده استفاده نمیکند. فیلمها امروز در این سینما با کیفیتی روی پرده میروند که به شخصه تا امروز مشابهش را ندیدهام. نکته جالب توجه این است که مخاطبان نیز این کیفیت را به وضوح حس کردهاند و این را میتوان از کامنتهایی که در سایت سینماتیکت و سایت سینما ایران توسط مخاطبان گذاشته میشود به وضوح دید. بسیاری از مخاطبان در کیفیت صوت سینما گلایه داشتند، از کیفیت روکش صندلیها ناراحت بودند و انتقادات بسیاری متوجه ما بود که خوشبختانه امروز خبری از هیچ یک از آن انتقادها نیست و علاوه بر بالا بردن کیفیت صوت و تصویر تمام صندلیها را بازسازی کردهایم.
جبر زمانه باعث میشود افراد دوزیست شوند
خبرگزاری ایلنا به گفت و گو با برزو نیکنژاد کارگردان فیلم دوزیست پرداخت و آورد:به عنوان کارگردانی که آثار کمدی در تلویزیون و سینما ساختهاید که پرمخاطب و پرفروش هم شده، امسال با یک فیلم کاملا اجتماعی به جشنواره آمدهاید. چرا؟ به نظر من حتی فیلم کمدی نیز کاملا جدی است مثلا فیلم زاپاس یک داستان تلخ است که ما برای آنکه این تلخی را از بین ببریم یک روایت شیرین برای آن انتخاب کردیم زیرا این گونه تاثیرش بیشتر بود. فیلم دوزیست هم به نوعی از لحاظ تفکر و نگاه به جامعه در ادامه فیلمهای قبلیام است. سعی کردم در آن قصهگویی بقیه فیلمها را ادامه بدهم زیرا ایرانیان عاشق قصه هستند.
این نظریه که میگویند فیلم کمدی برای گیشه است و فیلم اجتماعی اثری شخصیتر را قبول ندارید؟ فیلم در هر صورت برای مخاطب و مردم ساخته میشود. البته فیلمی مانند دوزیست و مسائلی که در آن مطرح میشود دغدغه شخصی است ولی من وقتی میتوانم دغدغه شخصیام را به مخاطب عام بگویم که آن را داخل یک قصه بگوید و در دوزیست این کار را سعی کردم انجام دهم اما اینکه چقدر موفق بودم را مخاطبان باید بگویند.
زمانی که داستان فیلم دوزیست را در ذهنم پروراندم تا زمانی که تبدیل به فیلم شود، حدود سه سال طول کشید. البته در طول این سه سال این داستان با من بود اما من همه وقت خود را روی آن نگذاشته بودم و کارهای دیگری میکرد اما در کل طی این مدت پیشنهاد ساخت حدود ۱۴ فیلم سینمایی را رد کردم. فیلم داستان شخصیتی است که ذات خوبی دارد و میخواهد به همه کمک کند اما در فیلم همه به او نارو میزنند و در مقابل او فردیست که خود را خیلی سادهلوح نشان میدهد اما در واقع آب زیرکاه است. حرف فیلم دوزیست حرف امروز جامعه است و شخصیتهای این فیلم همه آدمهایی هستند که ما در اطرافمان در جامعه میبینیم. ما در جامعه آدمهایی را داریم که به جبر زمانه مجبور هستند دوزیست زندگی کنند زیرا اگر اینگونه نباشند، له میشوند. این زندگی دوزیستوار مثبت است یا منفی؟ از جبر زمانه است و وقتی ما از جبر صحبت میکنیم یعنی آنکه فرد مجبور است این گونه زندگی کند و شاید قلبا با آن کار موافق نباشد. در دورهای و نسلی و بخصوص در دوران کودکی به دلیل شرایط جامعه افراد ضربه روحی میخورند اما هیچ گاه این ضربههای روحی مداوا نشده و اثرات آنها در روح ما باقی میماند و هیچکسی نیز به ما کمک نمیکرد و ما مجبور بودیم با این شرایط زندگی کنیم ولی تحمل نیز حدی دارد. یعنی در یک جایی ما ناگهان دست به شورش میزنیم مثال دمدستی چنین وضعیتی برخی اعتراضهاست مثلا در مقابل برخی کالاها بروز پیدا میکند اما درواقع این اعتراشها فقط به گران شدن یک کالا نیست بلکه به دلیل فشارهای زیادیست که به مرور وارد میشود و در یک مساله بروز پیدا میکند.
من مقصر نیستم
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: نباید این روزهای سینمای ایران «تلخ» شود! میدانم که ایران طی چند ماه گذشته «تلخی» های زیادی را پشت سر گذاشته و هنوز هم بهت و تلخکامی در مغز و وجود تکتک مردم سرزمینم باقی مانده است اما نباید این روزهای سینمای ایران را «تلخ» کنیم! عدهای از همکاران شریفم بنا به این تلخکامیها جشن سینمای ایران را تحریم کردند که از حق طبیعیشان برای عدم شرکت در این جشن استفاده کردهاند که «حرجی» بر آنها نیست و عدهای دیگر از همکاران نجیبم نیز با فراغ بال در این جشن حضور دارند که بر آنان نیز «ایرادی» وارد نیست! بپذیریم که هردوگروه جزو خانواده سینما هستند، نباید هیچکدام را از دست بدهیم که سینمای ایران هرچه دارد از تکتک اعضای هر دو گروه است. اگر معتقد به جامعه چندصدایی هستیم که باید باشیم، در این دههای که به خاطر این چندصدایی «فجر» نامیده شده، باید از هردو گروه مراقبت کنیم که مبادا بینشان شکافی ایجاد شود، چون هردو براساس اشتراکشان بر اعتقاد به اعتلای سینما، «فرزندان» این سینما هستند!
حاکمان هم باید به ضرورت احترام به همین جامعه چندصدایی با فرزندانی که بنا به هر دلیلی نام اعتراص خود را طبق شرایط روانی «تلخ» این روزها «تحریم» گذاشتند، پدرانه رفتار کنند و با مهربانی برای روح و روان آنها مرهمی بسازند و زخمهایشان را مداوایی کنند چه این جشن سینمای ایران را با همه معایب محاسنش و آسیبها و قوتهایش بپسندیم، یا نپسندیم نگذاریم تلخیهای جانگداز ماههای اخیر گریبانگیر این هنر و سرگرمی جمعی ایرانیان شود هرچند نمیتوانیم تلخی گزنده اتفاقات را از سینما دور کنیم ولی یادمان باشد «جشن فیلم فجر» جشن سینماگرانی است که دغدغه این سرزمین را دارند و هر کدامشان «چه موافق و چه منتقد و حتی مخالف» نیز بر این نکته اشتراک دارند که «سینمای ایران» میتوانست در هیاهوی انقلاب بهمنماه ۱۳۵۷ برای همیشه خاموش شود و امام خمینی(ره) اگر آن نطق آتشین بهشت زهرا را در دفاع از «سینما» نمیکرد، الان نه سینمایی بود و نه سینماگری و با تمام ناملایماتی که بر همه ما طی ماههای اخیر رفته است برای اعتلای سینمای ایران و فرهنگ و هنر ایران با هر سلیقهای که داریم، بکوشیم آنچه میماند «تصویر» است از این دوران و هیچ تصویری ماندگارتر از «سینما» نیست.
حاشیهنگاری ایسنا از شروع جشنواره فیلم فجر
خبرگزاری ایسنا در گزارشی آورد: جشنواره سیوهشتم فیلم فجر به رسم هر سال همزمان با دهه فجر و البته به دلیل اتفاقهای اخیر پیشآمده در جامعه بدون افتتاحیه رسمی که به قول دستاندرکارانش همیشه یک آغاز باشکوه بود، شروع شد. هزینه برگزاری مراسم افتتاحیه به عنوان کمک سینماگران در همان روز اول با حضور نمایندگانی از هلال احمر در پردیس ملت، به سیلزدگان سیستان و بلوچستان اهدا شد که البته گفته شده بیشتر صرف خرید لوازمالتحریر بچهها خواهد شد. این جشنواره از روز اول علاوه بر سینماهای مختلف تهران، در چند شهر دیگر هم آغاز به کار کرد و با استقبال خوبی هم که مردم تهران از پیشخرید بلیتها کرده بودند، در هوای برفی و سرد اول هفته پایتخت، سینماهای مردمی را پر کرد. با این حال، قلب تپنده جشنواره، سینمای رسانهها به عنوان مرکز اصلی انتشار خبرها و نقدها و برگزاری نشستهای پرسش و پاسخ با سازندگان فیلمهاست.
امسال که سومین دوره دبیری ابراهیم داروغهزاده را در این جشنواره پشت سر میگذاریم باز هم پردیس سینمایی ملت میزبان خبرنگاران و منتقدان شد تا به رغم درخواستهایی که برای تغییر این مکان مطرح شده بود، با استناد به نظرسنجی انجامشده، این مجموعه سینمایی متعلق به شهرداری تهران که حامی اصلی جشنواره هم هست، با فاصلهای نه چندان زیاد گوی سبقت را از برج میلاد برباید؛ مخصوصا آنکه وعده داده شده بود نقصهای اصلی پردیس ملت یعنی اینترنت و پارکینگ رفع شود که در مورد اولی باید گفت سرعت اینترنت دقیقا در محلی که بیشترین کار خبرنگاران و عکاسان در آنجا انجام میشود یعنی طبقه منفی دو که سالن نشستها در آن است، با ازدحام جمعیت بسیار کم میشود و باید دید در روزهای آینده وضعیت چطور پیش میرود. اگرچه این سومین دوره مدیریت تیم فعلی بر جشنواره است اما در ساعتهای اولیه نوعی بینظمی در فضای کلی کاخ جشنواره حاکم بود که با نزدیک شدن به سانسهای پایانی شرایط باثباتتر شد. یکی از اتفاقهای مهم این دوره از جشنواره حذف مراسم فتوکال و فرش قرمز است که گویا در ارتباط با حال و احوال این روزها و تاکید دبیر جشنواره بر اینکه جشنواره امسال رویکرد جشن ندارد، تصمیمگیری شده است.
رسانه های اصولگرا
روزگار قریبیان
روزنامه وطن امروز در گزارشی نوشت: روزنامه وطن امروز: بهترین بازیگر نقش اول مرد، اگر به اندازه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه، در جوایز سینمایی جشنوارهها و جشنهای سینمایی جایگاه حرفهای و هنری نداشته باشد، قطعا کمتر از این جوایز هم نیست. امسال نیز همچون ۳-۲ سال اخیر، شنیدهها حاکی از این است که یکی از سختترین بخشها برای داوری داوران این دوره از جشنواره، انتخاب بهترین بازیگر نقش اول مرد است، چرا که مدعیان جدی و قدری برای این بخش حضور دارند. هر چند که با توجه به آغاز جشنواره فیلم فجر از روز گذشته، نمیتوان به طور دقیق در ارتباط با مدعیان اصلی جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد اظهارنظر کرد اما تجربههای قبلی و کارنامه برخی بازیگران در کنار شنیدههای غیررسمی از هیأت انتخاب جشنواره و البته دیدن شماری از آثار در روزهای منتهی به آغاز جشنواره در اکرانهای خصوصی توسط کارشناسان باعث شده گمانهزنیهای جدی در ارتباط با مهمترین مدعیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره امسال مطرح شود. مدعیانی که در میان آنها چهرههای پیشکسوت و نامداری همچون فرامرز قریبیان تا چهرههای جوانتری همچون جواد عزتی و ساعد سهیلی دیده میشوند. همچنان دود از کنده بلند میشود! هنوز هم دود از کنده بلند میشود؛ باور کنید بعد از دیدن بازی فرامرز قریبیان در «خروج» تازهترین ساخته ابراهیم حاتمیکیا اولین چیزی که به ذهن مخاطبان درباره هنرنمایی این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران میرسد، همین است. قریبیان که مدتها یکی از مهمترین ستارههای سینمای ایران بود، در حالی پس از ۵ سال دوری از سینما دوباره با «خروج» حاتمیکیا به سطح یک سینمای ایران بازگشته است که این روزها در ۷۸ سالگی است و هنرنمایی کمنقص او در «خروج» بیش از پیش به چشم میآید. قریبیان در «خروج» نقش پیرمردی روستایی را ایفا میکند که برای گرفتن حق و حقوق خود همراه با جمعی از اهالی روستای خود دست به کاری عجیب اما جالب توجه میزنند؛ کاری که باعث میشود کاراکتر او در این فیلم شمایلی از یک قهرمان تمامعیار در سینمای ایران را پدید آورد. او در این فیلم بخوبی توانسته از پس نقش درونگرای «رحمت بخشی» برآید و با سکوت و بازی زیرپوستی خود تصویری از یک قهرمان تنها اما آرمانگرا را به تصویر میکشد. قهرمانی از جنس «حاج کاظم» آژانس شیشهای که اتفاقا او هم از یادگاران دوره جنگ است و حالا برای گرفتن حق همنسلان خود، خروج کرده است. قطعا برای پیشبینی اینکه چه کسی میتواند برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره امسال شود، کمی زود است اما با توجه به نقش سختی که قریبیان در ۷۸ سالگی ایفا کرده و البته اجرای کمنقص و به دور از خطای این نقش توسط او، از همین حالا باید قریبیان را یکی از مهمترین مدعیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره سیوهشتم دانست؛ سیمرغی که اگر به او داده شود، سومین سیمرغ کارنامه کاری این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران به شمار میآید. منتظر سیمرغ، بعد از چند سال بدبیاری... جواد عزتی را به جرات میتوان یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران در چند سال اخیر دانست که به اندازه تواناییها و استعدادهایش در جشنواره فجر مورد توجه قرار نگرفته است.
جشنواره شعر فجر با انقلاب همراه نیست
خبرگزاری تسنیم در گفت و گو با محمود حبیبیکسبی شاعر و پژوهشگر حوزه آورد: اولین نقدی که به این جشنواره وارد است این است که چهارپنج سال پیش چند جایزه شعر در کشور داشتیم مانند جایزه کتاب سال، کتاب فصل، فجر و... همه اینها را آقایان تجمیع کردند به این بهانه که یک جشنواره بزرگ برگزار کنیم، اما احتمالاً دلیل آن این بود که از جیب شعر بزنند و خرج بزک سینما و موسیقی کنند. حبیبیکسبی ادامه داد: بهانه ایشان این بود که جایزه شعر فجر را بزرگتر برگزار کنیم ولی هر سال جشنواره شعر فجر کوچکتر، ضعیفتر و حقیرتر برگزار شده است. از این جشنواره بیموضع اصلاً بعید نیست، کسی که موضع مخالف دارد در آن رشد پیدا میکند چراکه اساساً سیاستگذاری جشنواره این شده است. این شاعر و پژوهشگر گفت: جشنواره شعر فجر همزاد و همراه با انقلاب نیست و حتی در مواقعی در مقابل جریان انقلاب قرار میگیرد. به نظرم بنیاد ادبیات داستانی که برگزارکننده جشنواره شعر فجر است، بار شعر را به زور بر دوش میکشد و اساساً سیاستش این است که این جشنواره را بیسروصدا و مخفی و سری برگزار کند، به عنوان مثال اگر امسال این حواشی مربوط به این شاعر جوان به وجود نمیآمد، اصلاً کسی متوجه برگزاری این جشنواره نمیشد. وی افزود: جشنواره شعر فجر تا چند سال پیش که متولی برگزاری آن خود وزارت ارشاد بود در یک مسیر مثبتی حرکت میکرد و عملکرد ارشاد تقریباً قابل دفاع بود، اما از آن زمان که در اختیار بنیاد ادبیات داستانی قرار گرفت، مسیر این جشنواره به کلی تغییر کرد. در این سالهای اخیر عمدتاً دبیران و داوران جشنواره از میان همان کارمندان بنیاد بودهاند. داوران باید فضای شعر را به خوبی بشناسند. این نقد که به داوران و مدیران برگزاری جشنواره وارد میشود صحیح است و هیچ نقدی به شرکت کننده جشنواره وارد نیست، آن مدیران و داوران باید پاسخگو باشند. این شاعر و ترانهسرا با انتقاد از سکوت برخی شاعران انقلاب گفت: متأسفانه ما شاعرها آدمهای حسابگری شدهایم، آدمهای محافظهکار و ترسویی شدهایم، البته بسیاری از ارگانها و نهادهای فرهنگی هم شاعران را ترسو و اهل زد و بند بار آوردهاند. من میترسم که اگر درباره جشنواره شعر فجر مصاحبه کنم سال آینده من را دعوت نکنند. شرکت در این جشنواره برای شاعری که صاحب موضع و اعتقاد است افت دارد. بنده معتقدم سیستم مدیریت ادبیات داستانی غلط و پر از اشتباه است.
زنان رکوردار شرکت در دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر
خبرگزاری مهر در گزارشی نوشت: از میان ۵۹۶۸ اثر رسیده به دبیرخانه از ۳۰۳۲ هنرمند، ۴۵۰ اثر را از ۳۳۶ هنرمند در مرحله اول برای نمایشگاه انتخاب کردند. از میان ۳۰۳۲ هنرمند شرکت کننده در این دوره از جشنواره، ۱۶۹۲ شرکت کننده زن و ۱۳۴۰ شرکت کننده مرد هستند. همچنین بر اساس مدک تحصیلی بیشترین شرکت کنندگان را افرادی با کارشناسی و کارشناسی ارشد تشکیل میدهند که به ترتیب ۱۴۱۵ نفر از شرکت کنندگان دارای مدرک کارشناسی، ۸۳۳ نفر از شرکت کنندگان دارای کارشناسی ارشد، ۴۸۶ شرکت کننده دارای دیپلم، ۲۴۷ نفر از شرکت کنندگان دارای کاردانی، ۶ شرکت کننده دارای تحصیلات حوزوی و ۴۵ شرکت کننده نیز دارای مدرک دکترا هستند. همچنین بیشترین هنرمندانی که در این جشنواره اثر ارسال کردند به ترتیب از استان تهران، اصفهان و خراسان رضوی هستند. بنا به اعلام دبیرخانه تعداد هنرمندان شرکت کننده به تفکیک استانها عبارتند از: ۱۰۶۸ هنرمند از استان تهران، ۲۷۶ هنرمند از استان اصفهان، ۲۲۵ هنرمند از استان خراسان رضوی، ۱۵۸ هنرمند از استان البرز، ۱۳۵ هنرمند از استان فارس، ۹۹ هنرمند از استان خوزستان، ۹۸ هنرمند از استان آذربایجان شرقی، ۹۷ هنرمند از استان مازندران، ۷۸ هنرمند از استان گیلان، ۷۵ هنرمند از استان قم، ۶۳ هنرمند از استان همدان، ۶۱ هنرمند از استان آذربایجان غربی، ۵۷ هنرمند از استان کردستان، ۵۱ هنرمند از استان اردبیل، ۵۱ هنرمند از استان کرمانشاه، ۴۲ هنرمند از استان لرستان، ۴۲ هنرمند از استان مرکزی، ۴۱ هنرمند از استان زنجان، ۴۱ هنرمند از استان کرمان، ۳۹ هنرمند از استان یزد، ۳۷ هنرمند از استان چهارمحال و بختیاری، ۳۶ هنرمند از استان قزوین، ۳۴ هنرمند از استان سمنان، ۳۰ هنرمند از استان گلستان، ۲۱ هنرمند از استان کهگیلویه و بویراحمد، ۱۷ هنرمند از استان خراسان جنوبی، ۱۶ هنرمند از استان هرمزگان، ۱۵ هنرمند از استان خراسان شمالی، ۱۱ هنرمند از استان سیستان و بلوچستان، ۱۰ هنرمند از استان ایلام، ۸ هنرمند از استان بوشهر اثر ارسال کردند.
جشنواره تئاتر فجر جلوه عینی گفتمان هنر ایرانی- اسلامی است
روزنامه جوان در گزارشی نوشت: سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیام خود به سیوهشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نوشت: هنر تئاتر برآمده از بن اندیشه مردمانی است که این هنر والا را در جان خود میپرورند، فرهنگ ایرانی- اسلامی با منش درخشان جوانمردی و مقاومت در ساحت زیباییشناختی تئاتر ایران میدرخشد و هر بار بیش از پیش جلوهگر میشود. گفتمانی که از رهگذر تئاتر جریان مییابد، انگارهای عمیق است که جان ایرانی را در جهان نجوا میکند و هر اثر نمایشی چونان سفیری است که فرهنگ این سامان را به بایستهترین شکل در رگهای جهان امروز نشر میدهد. این مواجهه فرصتی تا میدان فرهنگ مقاومت و جوانمردی که مشخصههای اصلی منش ایرانیاند، در میان فرهنگها بازنمایی شده و در جهان رسانهزدهای که با تمام توان تلاش میکند تا صدای سرافراز شرق را نشنیده بینگارد، فریادی از جنس فرهنگ درخشان و خوشنگار ایرانی سر دهد. پژواک این فریاد در رنگ خون شهیدان این مرز و بوم و پاسداران بیبدیل این هویت سربلند تنیده است و در میان گفتگوهای تئاتری، شکلی معاصر و امروزین خواهد یافت، پس با چشمانی منتظر به استقبال درخشش باشکوه این فرهنگ میرویم و تماشاگر ظرافت خوشتراش اندیشه ایرانی خواهیم بود. در میان ۳۰ اثر بخش رقابتی ۲۲ نمایش و از ۲۷ اثر بخش غیررقابتی ۱۵ اجرا در جشنواره حضور دارند. همچنین از هفت اثر بخش بینالملل شش اثر اجرا خواهند کرد. در این میان یک اثر به ۲۲ نمایش بخش خیابانی و در بخش رادیو نمایش نیز یک اثر به ۱۰ نمایش قبلی اضافه شده است که این دو نمایش جدید به سردار شهید قاسم سلیمانی و سانحهدیدگان هواپیما اختصاص دارد. سیوهشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به دبیری نادر برهانیمرند از روز پنجشنبه ۱۰ بهمن ماه فعالیت خود را آغاز کرده است و شامگاه ۲۱ بهمنماه به کار خود پایان خواهد داد.
حاجیلی در دومین روز «فجر ۳۵» کنسرت میدهد
خبرگزاری مهر در گزارشی اعلام کرد: امید حاجیلی نوازنده و آهنگساز شناخته شده موسیقی پاپ کشورمان روز پنجشنبه ۲۴ بهمنماه و در دومین روز از برگزاری سی و پنجمین جشنواره موسیقی فجر کنسرتی را در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران برگزار خواهد کرد. این خواننده که طرفدارانش از آثارش بهعنوان «بمب انرژی» یاد میکنند، طی ماههای اخیر تحت امتیاز شرکت «رویال هنر» به مدیریت مجید عبدی به فعالیت در عرصه موسیقی پاپ مشغول بوده است. وی در کنسرت پیش رو تصمیم دارد قطعاتی از آثار منتخب آلبومها و قطعات منتخب خود که عمدتا در حال و هوای شادی قرار دارند پیش روی مخاطبان قرار دهد. امید حاجیلی از جمله هنرمندانی است که از سن ۹ سالگی نوازندگی پیانو را آغاز کرد. او از سن ۱۱ سالگی وارد هنرستان موسیقی شد و پس از فراگیری نوازندگی ساز ویولن، ساز ترومپت را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد. وی همزمان در خارج از محیط هنرستان به نوازندگی سازهایی چون پرکاشن و درام پرداخت. این هنرمند سالها بعد و پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد خود از دانشگاه هنر در رشته موسیقی به طور رسمی ابتدا وارد حوزه نوازندگی حرفهای سازهای بادی شد و در این مدت در ارکسترهای معتبر موسیقی کشور به نوازندگی پرداخت. وی در همین دوران بود که به عنوان مدرس نیز در دانشکدههای مختلف موسیقی در حوزههای آموزشی نیز فعالیت کرد.
حاجیلی در بخش دیگری از دوران فعالیت خود بهعنوان نوازنده همراه با هنرمندان شناخته شده موسیقی پاپ ایران از جمله علیرضا عصار، سیروان خسروی، محسن چاوشی، علی لهراسبی، خشایار اعتمادی، حمید حامی، نیما مسیحا، ناصر عبداللهی و رضا صادقی نیز همکاری و در گروههایی نظیر «دارکوب» به عنوان نوازنده حضور پیدا کرد. حاجیلی در این مقطع زمانی با تغییر فضای کاری خود به سمت موسیقی پاپ گرایش پیدا کرد و پس از کسب تجربههای لازم به عنوان خواننده خود را به مخاطبان معرفی کرد. فضایی که عمدتا بر محوریت آثار شاد و ریتمیک پایهریزی شد و سبک کاری او را کاملا به سمت و سوی نظام اقتصادی موسیقی ایران هدایت کرد.
«آلگرو -۱۳۹۳»، «دارکوب – نوازنده ترومپت»، «حاجیلیتو- ۱۳۹۵» آلبومهایی است که امید حاجیلی در آن به صورت مستقیم حضور داشت. این در حالی است که قطعههایی چون «گزینه جوان»، «گل نازم»، «دیره»، «عشق منی»، «وای وای»، «دلبرسیاه»، «ای داد»، «امروز»، «تردست»، «پریزاد»، «برزی بارون»، «ایران»، «یاریار» و تعدادی دیگر از جمله فعالیتهایی است که در کنار برگزاری کنسرتهای متعدد در تهران و شهرستانها در کارنامه کاری امید حاجیلی به چشم میآید.
نظر شما