همچنین به عنوان نمونه تلف شدن بیش از هفت هزار راس دام، خسارات ۷۵۰ میلیارد تومانی سیل به زمین های کشاورزی استان هم کم نیست. همین هاست که حال این استان پهناور را بدتر کرده است. این استان از شامگاه پنجشنبه ۱۹ دی ماه آنقدر نزولات آسمانی را به خود دید که به گفته عباسعلی ارجمندی، مدیر کل دفتر مدیریت ستاد بحران استانداری سیستان و بلوچستان، بارندگی در جنوب استان نسبت به مدت مشابه پارسال ۱۰۰ درصد رشد داشت و در زمان حاضر هم شاهد افزایش ۱۹۹ درصدی حجم آب پشت سدها هستیم.
خسارات وارده به این استان محروم کم نیست. ارجمندی از خسارات سه هزار و ۴۰۰ میلیارد تومانی به بخش های مختلف استان خبر می دهد که این میزان خسارت به نظر نمی آید کم باشد. بقیه مصیبت های ناشی از سیل را هم که خودتان می دانید چه بر سر مردم آمد.
اما از طرفی سیل با خساراتش که آمد، مسوولان بلند پایه کشور هم یکی پس از دیگری به این منطقه آمدند و بازدیدها کردند. از رییس جمهوری، سخنگوی دولت، معاون اول رییس جمهوری تا چندین و چند وزیر مثل وزیر نیرو، وزیر راه، وزیر بهداشت، وزیر ارتباطات، وزیر آموزش و پرورش و وزیر ورزش و جوانان به سیستان و بلوچستان آمدند. وزیر دفاع و فرمانده سپاه هم آمدند، رییس مجلس هم همینطور، رییس سازمان بهزیستی و همینطور رییس سازمان بسیج نیز آمدند. بزرگواران دیگری هم بودند که آمدند و از مناطق سیلزده سیستان و بلوچستان بازدید کردند. دستورهایی برای رسیدگی به اوضاع سیلزدگان دادند و از نزدیک با مردم دیدار و گفت و گو کردند که در جای خود عملی، بس نکوست.
گاهی هم برخی مسوولان بلند پایه به منطقه مصیبت دیده که می آیند به جای اینکه نقش حمایتی در منطقه داشته باشند، فرماندهی حادثه را برعهده می گیرند که در این خصوص حداقل پیامدی که این فرماندهی نابجا در منطقه دارد، تضعیف مدیریت محلی است.اصلا اینکه تا یک اتفاق به ویژه حادثه ای طبیعی مثل سیل و زلزله رخ می دهد همه به میدان می آیند کار خوبی است. اینکه همه می خواهند فراخور توانایی و وظایف خود، کاری برای آسیب دیدگان کنند بسیار بسیار پسندیده است. اما یک وقتهایی ورود این مسوولان بلند پایه و به اصطلاح افراد مهم دردسرهایی برای منطقه آسیب دیده همراه دارد.
قدر مسلم آن است که این مقامات گاهی به جای اینکه باری از دوش مردم آسیب دیده از حادثه طبیعی بردارند باری هم به دوش آنان می گذارند.
این مطلب را خیلی از کسانی که در حوزه امداد و مدیریت بحران دستی بر آتش دارند، مثل حمید رضا خانکه، رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی که بدان اذعان دارند. بهنام سعیدی، سخنگو و معاون پیش بینی و پیشگیری سازمان مدیریت بحران هم این مطلب را تایید می کند و به عنوان نمونه می گوید: مدیران محلی در زلزله کرمانشاه (سال ۹۶)، مسوول خدمات دهی به مسوولان کشوری شده بودند. مثلا معاون فرماندار را پیدا نمی کردیم یا فلان مسوول در هلال احمر را هم همینطور؛ به این خاطر که مجبور بودند مسوولان کشوری را در بازدیدها همراهی کنند.
یکی از علل همین دردسرهای غیرعمدی توسط مسوولان عالیرتبه کشور درهنگام بازدید از منطقه آسیب دیده به این خاطر است که شاید پروتکل برای این مواقع یعنی این بازدیدها نداریم. این را حمیدرضا خانکه، رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی می گوید.
گاهی هم برخی مسوولان بلند پایه به منطقه مصیبت دیده که می آیند به جای اینکه نقش حمایتی در منطقه داشته باشند، فرماندهی حادثه را برعهده می گیرند که در این خصوص حداقل پیامدی که این فرماندهی نابجا در منطقه دارد، تضعیف مدیریت محلی است.
به هر حال به قول حسام الدین سیدین، مدیر گروه سلامت در بلایا دانشگاه علوم پزشکی ایران در هر صورت، شخصیت ها به منطقه حادثه دیده می روند. مهم این است که به این اعتقاد برسند که نقش حمایتی در منطقه داشته باشند تا فرماندهی حادثه.
اصلا اینکه تا یک اتفاق به ویژه حادثه ای طبیعی مثل سیل و زلزله رخ می دهد همه به میدان می آیند کار خوبی است. اینکه همه می خواهند فراخور توانایی و وظایف خود، کاری برای آسیب دیدگان کنند بسیار بسیار پسندیده است. اما یک وقتهایی ورود این مسوولان بلند پایه و به اصطلاح افراد مهم دردسرهایی برای منطقه آسیب دیده همراه دارد.
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی
از اینها که بگذریم پرسشی مطرح است و آن اینکه آیا همین داستان هم در سیل اخیر سیستان و بلوچستان رخ داد؟ نکند مسوولانی که به منطقه آمدند و مدیران بومی هم به دنبالشان راه افتادند و به عبارتی آنان را همراهی کردند، خدمات رسانی مردم سیلزده مورد غفلت واقع شد؟ اصلا اینهمه بازدید تاثیر مثبتی برای منطقه داشت یا خیر؟ با توجه به اینکه ما یک مشکل دیگری هم داریم و آن نبود پروتکل برای همراهی کردن مقامات بلند پایه کشوری از منطقه است.
بنابراین درست است که مسوولان عالیرتبه به منطقه سیستان و بلوچستان موقع سیل اخیر آمدند و شماری از مدیران بومی یا محلی نیز آنان را همراهی کردند اما این بار دکتر خانکه از این آمد و شدها نه تنها ناراحت نیست که خرسند هم هست! این کارشناس مدیریت بحران چرا این بار ابراز خرسندی می کند؟ مگر مسوولان عالیرتبه با آمدنشان به منطقه ایجاد مزاحمت نمی کنند، پس چرا این همه خوشحالی؟!
بیایید یک بار دیگر موضوع را بررسی کنیم. سیل به این استان از ۱۹ دیماه آمد و هنوز هم مردم گرفتار آن هستند. مسوولان عالیرتبه کشوری هم به منطقه آمدند و از آن بازدید کردند ضمن اینکه مدیران و مسوولان محلی آنان را همراهی کردند که ممکن است اختلالی در خدمات رسانی به مردم ایجاد شده باشد. پس برای چه خانکه از این رفت و آمدها راضی است؟!
او برای این خوشحال است که وقتی مسوولان به منطقه آمدند، منابعی را هم برای منطقه با خود آوردند. به عبارت دیگر او هر چند اظهار می دارد که در سیل سیستان و بلوچستان لزومی نداشت همه مسوولان برای بازدید به منطقه بروند چرا که اتفاقا مدیر محلی، تضعیف می شود و خود این مساله، آهسته آهسته به بحران تبدیل می شود اما در عین حال به کارکرد مثبت این بازدید هم اشاره می کند که مهم است و آن اینکه برخی از مسوولان وقتی از نزدیک با محرومیت منطقه آشنا شدند فورا دستور رسیدگی سریع را صادر کردند.
به عنوان مثال، شاید نبود «توالت» یا همان «سرویس بهداشتی» در یک روستا در سیستان و بلوچستان، برای ما قابل تصور نباشد اما خانکه می گوید چنین چیزی واقعیت دارد! او همچنین به پابرهنه بودن برخی کودکان در مناطقی از سیستان و بلوچستان اشاره می کند که حداقل آمدن سیل برای این بچه ها خرید کفش را به ارمغان آورد.
رییس مرکز تحقیقات سلامت در حوادث و بلایای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از سیل سیستان و بلوچستان این نتیجه گیری را می کند که با وجود خسارات زیاد، اتفاقا فرصتی برای توسعه این استان فراهم کرده است. چون برخی از مسوولان طی بازدیدهایشان، به عمق محرومیت این منطقه پی بردند. به عبارت دیگر گاهی حوادث، فرصت توسعه در منطقه را ایجاد می کند.
شاید ما فکر می کنیم که مسوولان بلند پایه نباید به چنین موضوعاتی فکر کنند. یعنی نباید به بهترین رستوران ها و هتل ها و مسایلی از این قبیل در منطقه فکر کنند و هدفشان خدمت رسانی باشد اما به نظر می رسد که متاسفانه برخی از مسوولان چنین طرز فکری را دارند که باید روی آنان کار کرد.
به هر حال درست است که مسوولان در سیل اخیر به سیستان و بلوچستان آمدند و بازدیدها داشتند اما هنر آنان این بود که باعث خیر و برکت و بودجه و منابع برای استان محروم سیستان و بلوچستان شدند. انشاء الله که همین طور باشد. ما هم گفتیم ناجوانمردی است اگر عیبشان را می گوییم هنرشان را نگوییم. به قول حافظ شیرازی «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی» ما هم می گوییم «عیب مسوول چو گفتی هنرش نیز بگوی».
نظر شما