جذابیت و گنگی؛ هدیه‌ای توامان به مخاطب

تهران - ایرنا - نمایش «بیگانه در خانه» در ۱۲۰ دقیقه‌ به نقد مفهوم مهاجرت از یک‌سو و از خود بیگانه بدل شدن انسان‌ها در تعامل با یکدیگر به واسطه غرق شدن در دنیا و فضای مجازی می‌پردازد. این نمایش با وجود قدرت در روایت و جذب مخاطب، بیننده را میان دو رسانه سینما و تئاتر حیران می‌گذارد.

نگاه تجربه‌گرا؛ بهره‌بردن از ایده‌های بدیع و زبان صریح و بی‌پیرایه نقادانه به‌ عنوان مثلث قدرت آثار سیدمحمد مساوات شناخته می‌شود. شکل، شیوه و شمایلی که از سال ۱۳۸۸ با نمایش آقای بکت سکسکه فراموش نشود که آنرا برای نخستین بار در جشنواره تئاتر تجربه پیشاروی مخاطبان قرار داد و در ادامه با کسب تجربه‌های متعدد و اقبال مخاطبان به آثار او در سال ۱۳۹۱ در قالب نمایش بازیخانه قیاس‌الدین مع الفارغ که به‌عنوان یکی از آثار برگزیده جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی انتخاب شد توانست نام محمد مساوات را با دهه ۹۰ تئاتر ایران به‌عنوان کارگردانی صاحب‌سبک، صاحب فکر و جریان‌ساز ماندگار کند.

امری که سال ۱۳۹۳ با دو نمایش قصه ظهر جمعه و خانه وا. ده که اولی اردیبهشت‌ در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر و دومی در سالن استاد سمندریان مجموعه ایرانشهر در آذر و دی‌ پیشاروی مخاطبان قرار گرفت؛ ادامه یافت.

مساوات این‌بار در نمایش بیگانه در خانه راوی قصه زوجی ایرانی است که مهاجرت کرده‌اند به آلمان و حال در قالب تلخی‌ها، سختی‌ها و غم غربت؛ زندگی آنها در فضای مجازی به تشکیک زن به مرد و مرد به زن در سایه اعتماد به مفهوم زناشویی؛ ریشه‌ای تلخ، سخت و سمی را در این غربت برای آنها به ارمغان می آورد. این نمایش هفت اجرا در جشنواره سی و هشتم تئاتر فجر در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روزهای شنبه تا جمعه (۱۲ تا ۱۸ بهمن) ساعت ۱۹ دارد.

بیگانه‌ای در خود نه در خانه

همراهی و حضور مستمر آنها در دنیای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و فاصله گرفتن و دور شدن و دور شدن از تعاملات فردی و انسانی در قالب یک زوج به شکل‌گیری مفهوم بیگانه‌ای در درون خود این افراد بدل می شود.

درحقیقت نخستین بیگانه‌ای که در این خانه موجود است به خود این زوج برمی‌گردد. افرادی که به واسطه سبک، نوع زندگی، تشکیک و سمی که به واسطه این تفکر به زندگی آنها وارد شده است در گام نخست به خود بیگانگی از منظر اجتماعی به دلیل در غلتیدن در شبکه‌ها و فضای مجازی رسیده اند و حال عشق را در مرتبت پائین‌تر قرار داده و مناسبات عاطفی را فدای مفهوم شک کرده‌اند. این‌بار دنبال بیگانه‌ای نه در درون که درطرف مقابل می گردند.

تلفیق دو رسانه کاملا متفاوت؛ سینما و تئاتر

محمد مساوات باوجود کارنامه درخشان و به‌ویژه علاقه مخاطبان به ایده‌های بکر و جذاب او این‌بار باوجود دست‌مایه قراردادن یکی از داستان‌ها و بزنگاه‌های جذاب برای مخاطب و داغ در حوزه تعاملات اجتماعی یعنی از خود بیگانگی انسان‌های قرن بیست و یکم به واسطه ارتباط و زندگی در فضاهای مجازی و دور شدن از تجربه حقیقت زندگی؛ در روایت تجربه‌گرایانه خود به تلفیق هنر سینما و تئاتر پرداخته است.

مخاطب در مواجهه با صحنه بیگانه در خانه دو پنجره از خانه‌ای را می‌بیند که به واسطه فاصله‌اش از صحنه تنها بخشی از کلیت وسایل موجود در خانه را مشاهده می‌کند. کارگردان برای آشنایی‌زدایی مخاطب با بازیگران، روایت و قصه و حرکت آنها در فضایی فراتر از آنچه او می‌بیند به عنصر واسطی به نام دوربین متوسل شده است.

این دوربین است که نگاه مخاطبان را به حرکت در می‌آورد. آنها را در اتاق خواب؛ در دست‌شویی، در راهرو؛ در آشپزخانه و هر جا دو قهرمان نمایش هستند، تعقیب می‌کند.

دوربین، بیگانه‌ای جدید میان بیگانه‌ها

این درست همان بزنگاهی است که شاهدیم خود دوربین به بیگانه‌ای جدید بدل می‌شود و به مخاطب هشدار می‌دهد شما نیز در مواجهه با این اثر بیگانه هستید و چشمی ثابت چون دوربین باید روایت این اثر نمایشی را شکار کرده و به شما ارائه دهد.

این شاید نخستین آسیب وارد به نمایش بیگانه در خانه محمد مساوات است. زیرا مخاطب در تئاتر با نمایی عریض - لانگ شات - مواجه است و اوست که انتخاب می‌کند هنگام مشاهده آثار به سمت راست؛ به سمت چپ؛ بالا؛ پایین یا مرکز صحنه چشم بدوزد. اما وقتی زاویه دید او را محمد مساوات کور می‌کند و تنها یک دید، یعنی روایت تصویری را آن هم در قالب پرده‌ای بزرگ بر بالای صحنه مجموعه تئاترشهر به مخاطب خود حقنه می کند، اینجاست که تماشاگر حیران می‌ماند که باید به واسطه مفهوم رسانه‌ای مانند سینما چشمش را به پرده بدوزد تا بتواند داستان را دنبال کند یا نه بنا به قاعده سالنی که در آن حضور دارد و عنوان هنری که انتخاب کرده است - تئاتر - باید اتفاقات و روایت را در صحنه با چشمان خود رصد کرده و ببیند.

نخستین و مهمترین پرسش بی پاسخ نمایش

این پرسشی است که محمد مساوات در مواجهه و ارائه این اثر به مخاطب با آن پاسخی نمی‌دهد. جز آنکه در مواردی مخاطب درمی‌یابد این شیوه بدیع و نگاه تجربه‌گرایانه چنان دارای قدرتی است که گاه کارگردان این اثر را نیز مرعوب قدرت خود کرده است.

نام محمد مساوات در عرصه تئاتر به‌ویژه در قامت یک درام‌نویس به‌خودی‌خود برای هر مخاطبی که تنها یک‌بار با یکی از آثار او همراه شده نامی جذاب برای پیگیری دیگر آثارش است؛ اما مساوات در بیگانه در خانه در کنار درامی قدرتمند و داستان بدیع زندگی این زوج شاید یکی از مهم‌ترین اشتباهاتش را در مسیر خلق نگاه تجربه‌گرایانه در ارائه و تولید اثر تئاتری به‌کار بسته است و آن استفاده کردن از مدیومی است که شاید در نگاه نخست برای مخاطب جذابیت داشته باشد اما تاکید او بر اتفاق طی صد و بیست دقیقه نمایشش با اتکاء صفر تا صدی بر مقوله تصویر و دوربین؛ مخاطب را خسته می‌کند.

حضور پیرزن برای بیرون رفتن از بن‌بست واپس‌زدگی مخاطب

مخاطب برای دیدن تئاتر به سالن اصلی مجموعه تئاترشهر آمده و نمی‌خواهد بار دیگر با رسانه‌ای غیر آشنا در حوزه تئاتر مواجه شود. هرچند تصویر به‌عنوان عنصری محرک برای قدرت نمایش در پاره‌ای موارد می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد اما استفاده صفر تا صدی از ابتدا تا انتها جز لطمه عایدی دیگری با خود به همراه نخواهد داشت.

مساوات که شاید از ابتدا به این امر پی برده که تماشاگران او در مواجهه با روایت تصویری و سینمایی‌اش در قالب تئاتر بیگانه در خانه ممکن است به واپس‌زدگی دچار شوند؛ عنصری جذاب و تعلیق گرا را در نمایشش قرار داده است. پیرزنی که از ابتدا تا انتها صورت او با پارچه‌ای سیاه پوشیده شده‌ و با روایت و زبانی غریب و نامفهوم تنها نشانه‌هایی از وجود عنصری بیگانه در خانه می‌دهد.

عنصری که گویا در حال بلعیدن ریشه‌های خانواده و این زوج است. درحقیقت مخاطب به واسطه دیالوگ‌ها و گفتارهای این پیرزن درمی‌ماند که آیا برداشت او در از خود بیگانگی این زوج به خطا رفته و باید منتظر شخص دیگر و شخص سوم و درحقیقت بیگانه‌ای واقعی در این خانه باشد یا نه؟!

گرفتار در دوراهی غریب

شاید این نگاه و این شکل تفکر محمد مساوات است که باوجود آسیب بزرگی که در این نوشتار نسبت به اثر نمایشی‌اش یاد شد بازهم تجربه دیدار بیگانه در خانه را با وجود زمان بلند آن برای مخاطب دل‌چسب می کند.

درحقیقت نمایش بیگانه در خانه در دوراهی غریبی به به سر می‌برد. نمایشی که از نظر ساختمان داستان، روایت درام و کنش‌مندی؛ اثری قوی، دل‌چسب و دوست داشتنی مانند دیگر آثار مساوات است که مخاطب خود را سیراب می‌کند و این‌بار ضعفی بزرگ را با خود حمل می کند! چرا که میان دو رسانه سینما و تئاتر؛ هم خود حیران مانده و هم مخاطبش را حیران کرده...

رمزگشایی از دینو زمام حدده

درنهایت نکته سوم و جذابی که بار دیگر نشان‌دهنده نگاه خلاق، تجربه گرا و دوست داشتنی محمد مساوات است به یکی از بازیگران این اثر بازمی‌گردد جایی که مخاطب در مواجهه با پوستر و برنوشت - بروشور - نمایش در کنار حضور بازیگرانی چون رومینا مؤمنی؛ محمدعلی محمدی و علی حافظ پور به نامی به نام دینو زمام حدده برمی‌خورد.

مخاطب که از ابتدا تا انتهای نمایش به دنبال پیدا کردن این رمزگونه است درنهایت متوجه می‌شود که دینو زمام حدده درحقیقت همان حروف برهم ریخته نام یکی از بازیگران موفق تئاتر ایران است... نوید محمدزاده.

این در نهایت بار دیگر جذابیت‌ها و نگاه خلاق سیدمحمد مساوات برای بازتاب اثری نمایشی خود حتی در خلال نام بازیگرانش به رخ می‌کشد. جایی که در میان سه نام فارسی آشنا ناگهان دینو زمام حدده خود به بیگانه‌ای می‌ماند که آن نیز نیازمند کشف و شهود است و شاید مساوات با این کار مدام این مساله را به مخاطبان گوش‌زد می کند که در هر آیینه و ثانیه‌ای از زندگی خود باید به دنبال بیگانه ای باشند و از حضور و رخنه او در مناسبات زندگی‌شان برحذر.

سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر به دبیری نادر برهانی مرند از روز پنجشنبه ۱۰ بهمن فعالیت خود را آغاز می کند و شامگاه ۲۱ بهمن‌ماه به کار خود پایان خواهد داد.

از: امین خرمی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha