داستان ساخت خروج بسیار جالب است: گفته و نوشته شده که ابراهیم حاتمیکیا پس از ساخت گزارش یک جشن، از سال ۱۳۸۷ ایده ساخت فیلمی با مضمون «اعتراض مردمی به حاکمان» را در سر داشت اما در طول یک دهه، داستان مناسبی برای این ایده پیدا نکرده بود تا این که در دیماه ۱۳۹۷ به طرح دلخواهش دست پیدا کرد طی این یک دهه، او مدام روی طرح کار کرده بود؛ پس از این که گروه تحقیق درباره یک طرح جذاب مستند به نتیجهای نرسیدند، به سراغ ایدههای تاریخی نیز رفتند. در این سالها، گفتوگوهایی با جامعهشناسان معترض و فعالان سیاسی چپ و راست نیز انجام شد تا زمینههای اعتراض هم مشخص شود. در کنار این اقدامات، چند فیلمنامهنویس جوان نیز به مجموعه اضافه شدند اما هیچ کدام از طرحهای پیشنهادی مورد تأیید حاتمیکیا قرار نگرفت.
پاییز ۱۳۹۷، یکی از اعضای گروه، فایلی صوتی را برای حاتمیکیا فرستاد که شرح یک اتفاق در یک شهر کوچک ایران بود و این ماجرا مورد توجه حاتمیکیا قرار گرفت. گروه او، تحقیق روی ماجرا را از همان زمان شروع کردند و با بیش از ۳۰ نفر از افراد مرتبط با آن واقعه مصاحبه کردند. سرانجام حاتمیکیا نگارش فیلمنامه خروج را در زمستان ۱۳۹۷ آغاز کرد.و همانگونه که در پایان فیلم هم توضیح داده می شود فیلم بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده.
خروج در قصه و هم در ساختار تا حد زیادی مولفه های همان سینمای معترض و صد البته قهرمان تنها و عاصی آثار حاتمی کیا را با خود به همراه دارد. دایی غفور بوی پیرهن یوسف، حاج کاظم آژانس شیشه ای، قاسم ارتفاع پست، حیدر بادیگارد، مرتضی راشد موج مرده و اینبار عمو رحمت که او هم البته نشانه هایی از جنگ را با خود به همراه دارد و هم اوست که به ادعای اهالی روستا جمعی از جوانان و مردان روستا را به جبهه برده و بسیاری از آنها شهید شده اند اما رحمت سالم برگشته و به همین دلیل مغضوب اهالی است و خارج از روستا سکنی گزیده است.و اینبار در این کارزار جدید قرار است برای احقاق حق خود و اطرافیانش و برای اجرای عدالت به دادخواهی برود.
دادخواهی ای که البته در طول مسیرش تبدیل به یک مبارزه می شود و مشکلات زیادی را برایش بوجود می آورد و البته در این مسیر حاتمی کیا از نقد سیاسی و اجتماعی به لایه های مختلف قدرت و جامعه نیز غافل نمی ماند و البته در برخی لحظات داستان نیز با نوعی اغراق گویی مواجهیم که چندان دلچسب نیست و از همین رو معتقدم داستان فیلم خروج یکی از سر راست ترین داستانهای فیلمهای ابراهیم حاتمی کیاست.
تولید فیلم هم آنگونه که میبینیم بسیار سخت بوده. بخش زیادی از فیلم در جاده می گذرد انهم با تراکتور که طبیعتا کار فیلمبرداری و صدابرداری و طراحی صحنه را مشکل می کند. بازی ها هم تقریبا خوب و یکدست است و فرامرز قریبیان نیز انصافا یکی از بهترین نقش آفرینی هایش را در خروج داشته است. به ویژه گریمی که روی چهره او و همراهانش صورت گرفته و ما لحظه به لحظه با همه سختی ها و تحمل رنج ها و مقاومت های رحمت و دوستانش از طریق همین گریم همراه می شویم.
در مجموع معتقدم خروج یکی از کارهای متفاوت و در عین حال مناسب حاتمی کیاست که چهره دیگری از این فیلمساز را در مقابل دیدگاه مخاطبان آثار قرار می دهد. چره های که شاید به مذاق برخی خوش نیاید و از طرف دیگر مطلوب نظر برخی دیگر باشد.
نظر شما