تبعات تماشاگری هواداران تیم از پیش‌باخته

۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۴۵
کد خبر: 83672305
علی مندنی‌پور جامعه‌شناس و حقوقدان
تبعات تماشاگری هواداران تیم از پیش‌باخته

تهران- ایرنا- وقتی سازوکارهای لازم و از پیش تدارک‌دیده‌شده برای انجام مسابقه‌ای مهم و حساس به‌راحتی در دسترس و در خدمت یک تیم قرارگرفته و تیم مقابل از بسیاری از امتیازات و اختیارات و حقوق قانونی‌اش بی‌بهره است، چگونه می‌توان این بازی را عادلانه ارزیابی کرد، از تماشای آن لذّت برد و از آن درس گرفت؟

میدان بزرگ، امّا پر چاله‌چوله‌ای را به یاد می‌آورم که در آن تیم «الف» با بیشترین و تیم «ب» با کمترین امکانات، ولی در عوض با بازیکنانی مصمّم، پرانگیزه، جویای نام و صد البتّه با پشتوانه قابل‌توجهی از هواداران، برای انجام مسابقه‌ای سرنوشت‌ساز آماده‌می شوند. اوضاع و احوال اما حکایت از آن دارد که داور، کمک‌ها، توپ‌جمع‌کن‌ها و دیگر عوامل ریزودرشت پای‌کار در این رقابت نفس‌گیر، این بار نیز به روال گذشته هم وغمّ شان را بر پیروزی تمام‌عیار تیم «الف» به کار گرفته‌اند.

اصل در داوری بر بی‌طرفی است، امّا چنانچه از پیشینه فرهنگ گفتاری، رفتاری و کرداری جماعت دست‌اندرکار این بازی‌ها برمی‌آید، آنچه در میدان عمل دیده می‌شود، با شعارهای بی‌طرفی همخوانی ندارد. نشانه‌های آشکاری که در صحنه‌های گوناگون بازی از چشم هواداران پر و پا قرصِ تیم «ب» درگذر زمان پنهان نمانده، بیانگر این واقعیت تلخ است و این با وجود تأکید بر رعایت اصل بی‌نظری و بی‌طرفی صورت می‌گیرد.

به‌راحتی در منظر تماشاگران خطاهای فاحش بازیکنان تیم «الف» نادیده گرفته می‌شود، تا آنجا که صدای نارسا و بغض‌آلود هواداران تیم «ب» را درآورده است. طُرفه آنکه به این هم بسنده نکرده، بلکه نقش «مربی در سایه» را در تیم «ب» و در قالب یک برنامه حساب‌شده در عمل به دست گرفته‌اند؛ برخلاف وظیفه، قاعده بازی را نادیده گرفته و با یک برنامه‌ریزی از پیش تعریف‌شده، با همکاری تنگاتنگِ عوامل اجرایی و در این میان بهره‌گیری از دستیاران کارشناسان ویژه و کارکشته در آزمونی سخت و نفس‌گیر.

چنانچه افتاده است و دانیم به بهانه‌هایی چون کوتاهیِ قد، بداخلاقی، زبان‌درازی و حاضرجوابی، صدای گوش‌خراش، عدمِ رعایت شئونات حرفه‌ای، پوشش نامناسب، نادیده گرفتنِ قواعد و قوانین بازی و ... بازیکنان اصلی و قَدَر تیم حریف یعنی تیم «ب» را از ورود به میدان مسابقه بازداشته و با به‌کارگیری واژگانی کش‌دار و قابلِ تفسیر صلاحیتشان را برای ورود به میدان مسابقه به زیر سؤال برده و رأی بر ممنوعیت آنان از حضور در مستطیل سبز رقابت صادر و از آن‌طرف در راستای جلوگیری از ایجاد نارضایتیِ هواداران و در واقع خالی نبودن عریضه تنی چند از بازیکنان درجه چندم و صندلی‌نشینان کم‌تر آزموده ونه چندان آماده این باشگاه را با متر و معیارها و شاخصه‌های اختصاصی گزینش و در مجالی تنگ و فشرده، در آخرین ساعت‌ها برای رویارویی با تیم دست‌چین شده و قدرتمندِ الف روانه میدان می‌کنند؛ حرکتی که بازیکنان، هواداران و تماشاگران تیم «ب» را به این باور رسانده، که با این ترکیب تحمیلی، شکستشان در این مسابقه بی‌سابقه قطعی است.

تماشای مسابقه‌ای با این چینش و نتیجه‌ای از پیش تعیین‌شده، برای هواداران و تماشاگران چگونه قابل‌پذیرش است؟ وقتی سازوکارهای لازم و از پیش تدارک دیده‌شده برای انجام مسابقه‌ای مهم و حساس به راحتی در دسترس و در خدمت یک تیم قرارگرفته و تیم مقابل از بسیاری از امتیازات و اختیارات و حقوق قانونی‌اش بی‌بهره است چگونه می‌توان این بازی را عادلانه ارزیابی کرد، از تماشای آن لذّت برد و از آن درس گرفت؟ آیا به‌کارگیری روش‌های تبعیض‌آمیز این‌چنینی، احساسات هواداران و درنتیجه احساسات عمومی را جریحه‌دار نکرده و نارضایتی افکار عمومی را به دنبال نخواهد داشت؟

با خود می‌اندیشم، در یک بازی برنامه‌ریزی‌شده، با نتیجه‌ای معلوم و از پیش تعیین‌شده، چه پیام ناخوشایندی به هواداران منتقل می‌شود؟ کلاهمان را قاضی کرده، در جایگاه تماشاگران علاقه‌مند این مسابقه‌ها قرار گیریم، آیا دیدن صحنه‌های تبعیض‌آمیز این‌چنینی خواسته یا ناخواسته بازیگران و هواداران تیم مغلوب را سرخورده، دلسرد، مأیوس و بی‌انگیزه نخواهد کرد؟

کلام آخر اینکه، آیا پیاده کردن چنین روش‌هایی ناهمخوان با عرف و اخلاق و قانون، به ته‌مانده همدلی و همگامی هواداران و به‌ویژه تماشاگران حاضر در میدان مسابقه‌ای که هر بار با دیدن چنین صحنه‌هایی جمعی از آنان عطای تماشا و حضور در ورزشگاه را به لقایش بخشیده و خانه‌نشین می‌شوند، ضربه کاری وارد نمی‌آورد؟ هدف از ادامه چنین روش‌های نامعقولی چیست؟ خوب می‌دانیم، بکارگیری چنین رویکردی به اختلاف و تشتّت، وچه‌بسا ایجاد خشونت در میانِ تماشاگران و نیز جمع هواداران هر دو باشگاه دامن زده و خواهد زد؛ رویدادِ غم‌انگیزی که در نهایت نتیجه‌ای جز باخت برای همه تیم‌ها به همراه نداشته و در این میان هیچ شهروندِ مسئول، وظیفه‌شناس و آینده‌نگری خواهان چنین نتیجه ناخوشایندی نبوده و نیست. شما چی فکر می‌کنید؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha