رسانه ها باید با همراهی مسوولان با استفاده از فرصتها و رفع موانع اطلاعرسانی حقیقی و آمارهای واقعی علاوه بر کاهش شایعات و قطع ید فرصتطلبان، کیفیت و کمیت اطلاعات بهداشتی مردم جامعه به منظور کنترل بیماری را بهبود بخشند.
جمله معروفی است که رهبران بزرگ کسانی هستند که دوران جنگ را راهبری میکنند و بزرگتر از آنها رهبرانی هستند که دوران صلح را با تدبیر، تمشیت میکنند.
دلیل این مدعا این است که در دوران جنگ به جهت وجود یک نفرت عمومی در همه آحاد مردم نسبت به دشمنی که جبهه، جماعت و جرمش کاملا مشخص است، سبب آسان شدن همه فعالیتها علیرغم همه دشواریهای جنگ است اما در دوران صلح چنین وفاقی وجود ندارد و اوضاع جور دیگری است.
دوران صلح دورانی است که پیداکردن خدمتگزار و خدمتگزار نماها دشوار میشود، پنهانیها و پیداییهای در هم آویخته و شیداییها و شادیهای به هم آمیخته به درستیها و نادرستیها شبیه میشوند و مدیریت چنین فضایی که در کشور حاکم میشود دشوار است.
ظهور و بروز حوادث طبیعی و غیرطبیعی در دوران صلح نیز از جمله مواردی است که برخی افراد در آن برهه با دستکاری واقعیت، تمیز شیدایی و شیادی را شاق میکنند.
این خطر شاید کمتر از مخاطرات جنگ و دوران درگیری نظامی باشد اما پیامدهای آن به مانند این پدیده شوم، ثقیل و بدگوار است.
پیدایش یک بیماری با ابعاد گسترده همهگیری در شرایط صلح مانند کرونا از جمله این حوادث است که برخی افراد در این شرایط با دستبرد به محرمات شیادی، جامعه را به میدانی با التهابهای بیشتر مواجه کرده و فضای تنفس را به قدری آلوده و آزرده میکنند که یافتن خدمتگزار از بین خدمتگزار نماها دشوار میشود.
در این شرایط است که افراد مدعی درمان بیماری میشوند و شایعات فوران میکند.
افرادی تعداد آمار کشتهها را به شکلی تصاعدی اعلام میکنند که التهاب جامعه و نگرانی شهروندان را می توان تنها بخشی از پیامدهای این شایعات دانست.
شایعات کمبود ماسک از دیگر حرفهای التهابآفرین است. چندین برابر شدن یکباره قیمت ماسکها در کشور نیز از جمله اقدامات فرصتطللبان است که رسوایی آن باید به شکلی درست و به دور از جنجال و تهمت انجام گیرد تا سفرههای نانهای حرام در کشور کوچکتر شود.
رسانهها و نقش روشنگرانه و فرهنگساز
دراینجاست که ارزش مکانی عناصر روشنگرانه و فرهنگساز، در جدول ادوات فرهنگی بالا میرود، اما ناگفته پیداست که اهم این عناصر فرهنگساز، رسانهها هستند اعم از رسانههای تصویری مثل رادیو و تلویزیون و یا رسانه های تحریری مثل روزنامهها و مجلات و نیز رسانه های برخط چون خبرگزاری ها.
رسانه ها در این شرایط التهاب باید رساننده آگاهیهای حقیقی و پاسخهای واقعی به مردم باشند و تمامیت آزادی را به خدمت تمامیت رسالتشان بکارگیرند.
امروزه ایران به مانند برخی دیگر از کشورها مبتلا به تب و تاب ویروس کرونا شده است و رسانهها در این برهه زمانی باید بنا بر رسالت خود اطلاعات لازم و موثر را به شهروندان ارائه دهند.
بر اساس تحقیقات کنترل کمتر از 10 عامل که سلامت افراد را به خطر میاندازد مانند تغدیه نامناسب، فقدان تمرینات بدنی، مصرف دخانیات، سوء مصرف مواد مخدر و الکل، میتواند از 40 تا 70 درصد مرگهای زودرس، یک سوم ناتواناییهای حاد و دو سوم ناتواناییهای مزمن پیشگیری کند.
آگاهی از این عوامل و ترغیب مردم به تغییر رفتارهای پرخطر، عنصر اصلی و عامل مهمی در ارتقای سلامت افراد و بهبود وضعیت سلامتی جامعه است.
بنابراین مسوولان ذیربط موظفاند گزارش و خبرهای موثق و دقیقی را از شرایط وجود این ویروس در کشور در اختیار رسانهها قرار داده و در جلوگیری از داغ شدن بازار شیادیها و حجیم شدن شایعات و شک و تردیدها و بی اعتمادیها به توسل به ابزار رسانهها، نقشآفرینی کنند.
رسانهها باید از عمق مشکلات این بیماری واگیردار که افکار عموم را در گیرکرده اطلاع داشته و فریاد برآوردند و چراغهای آگاهی را به منظور پیشگیری، منور کنند.
مسوولان جامعه باید از قبل مجاب باشند تا در مواقع این چنینی به اجتناب روی نیاورند.
باید توجه داشت که عمق فاجعه اسفناک ویروس کرونا که هر روز بدتر از دیروز است در کشور چین پردهبرداری شد و گوشها را شنوا و روحها را نسبت به پیشگری و مهار آن بیدار کرد.
حال سوال اینجاست که آیا برای ابتر کردن این زاد و ولد نامیمون در ایران اطلاعات واقعی در اختیار رسانهها قرارگرفته است تا مردم را بیدار و آگاه کنند؟
نباید گذاشت بی خبری در برابر سیلاب کرونا قد پدران ومادران را خمیده کند و جامعه را به مانند خرگوشی که افسون مار کبری شده در حالی که غرق در تماشای اوست، صید شود و بلعیده و تمام شوند.
رسانه ها اعم از تصویری و تحریری باید علاوه بر مفاهمه و مکالمه در خصوص این بیماری، بساط طمع چرانی برخی فرصتطلبان را برچیده و عایق بساط شیادهایی که از گرفتاری مردم پولها را به جیب میزنند را به رسوایی بکشانند که در غیر این صورت در چنبره غمانگیز و خطرناکی گرفتار خواهیم شد.
خاتمه این نوشتار این است که مسوولان باید استفاده از رسانههای جمعی را مهمترین جزء از راهبردهای ارتقای سلامت با هدف تغییر رفتارهای پرخطر، برشمارند و در شرایطی که کشور در تب و تاب ابتلا به این ویروس است، دست یاری رسانهها به گرمی پذیرفته و غفلت را کنارگذارند. چرا که رسانههای جمعی مهمترین منبع اطلاعات بهداشتی برای جامعه هستند و ضروری است نهادهای بهداشتی و درمانی جامعه، اطلاعات بهداشتی منتقل شده از طریق رسانهها و اثرات آنها را کنترل کنند و با استفاده از فرصتها و رفع موانع، کیفیت و کمیت اطلاعات بهداشتی را بهبود بخشند.