سیدمحمد بهشتی در دوم آبان ۱۳۰۷ خورشیدی در محله لنبان نزدیک چهارسوق در اصفهان به دنیا آمد. خانواده او از طرف پدر و مادر روحانی بود. جد پدری او میرزا محمدهاشم از روحانیون و مدرسان اصفهان و فردی مؤمن و شناخته شده بر انجام فرایض دینی بود. جد مادری وی نیز حاج سیدمحمد صادق خاتونآبادی از علمای به نام حوزه اصفهان و مردی بسیار وارسته و باتقوا بود و در زمان خود به علم و زهد شناخته میشد. بهشتی بعدها با یکی از بستگان خود به نام خانم عزت الشریعه مدرس مطلق که یک روحانی زاده بود، ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد.
تحصیلات
بهشتی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و پس از ورود به دبیرستان، زبان های انگلیسی و فرانسه را فراگرفت و سپس به دلیل علاقه به تحصیل علوم دینی، مدرسه را رها و در ۱۳۲۱ خورشیدی وارد حوزه علمیه شد و پس از چهار سال به حوزه علمیه قم رفت. در آنجا فقه و اصول را نزد آیتالله سیدحسین بروجردی، امام خمینی(ره) و آیتالله محقق یزدی(داماد) آموخت و از محضر علمای دیگری از جمله آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری و آیتالله حجت کوهکمرهای نیز بهره برد. او علاوه بر تحصیل رسمی به تدریس هم مشغول بود و در ۱۳۲۷ خورشیدی موفق به اخذ دیپلم شد. بعد از آن لیسانس فلسفه خود را از دانشکده الهیات و معارف اسلامی اخذ کرد.
تاسیس دبیرستان دین و دانش
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی، آیت الله بهشتی یکی از مهمترین ضعفها را در عدم وجود نیروهای مذهبی و متخصص عنوان کرد و به همین دلیل هم بنای خود را برکادرسازی گذاشت. به همین دلیل در ۱۳۳۳ خورشیدی به همراه شماری دیگر، دبیرستان دین و دانش را در قم تاسیس کرد تا چنان که خود وی می گوید: در آن موقع این طور به ذهنم رسید که برای ساختن کادرها یک واحد نمونه فرهنگی به وجود بیاوریم در آن جا نوجوانها را آن طور که فکر میکنیم، بسازیم و در قم دبیرستان دین و دانش را به همین منظور تأسیس کردیم.
این دبیرستان نخستین تجربه عملی آموزش و پرورش در یک محیط دینی بود. ریاست این دبیرستان گذشته از امکاناتی که در جهت ایجاد و تماس با جوانان فراهم می آورد، سبب پدید آمدن یک تماس پایدار با فرهنگیان و معلمان از یک طرف و روحانیونی که در تدریس برخی از دروس با مدرسه همکاری میکردند، شد.
ورود به فعالیت سیاسی
سیدمحمد بهشتی نخستین فعالیت جدی خود در ورود به سیاست را همزمان با ملی شدن نفت در ایران آغاز کرد و زمانی که در اصفهان بود در حوادث ۳۰ تیر ۱۳۳۱ خورشیدی حضوری فعال داشت و نخستین سخنران اعتصاب کنندگان در ساختمان تلگرافخانه اصفهان بود. پس از آن بهشتی تا اوایل دهه ۴۰ خورشیدی به کارهای فرهنگی روی آورد تا اینکه محمدرضا پهلوی تصمیم گرفت تا طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید را اجرا کند که با مخالفت روحانیون مواجه شد. در همین زمان آیت الله بهشتی در قم حضوری فعال داشت و در تهیه اعلامیه، سخنرانی، تمرکز نیروها و سروسامان دادن تظاهراتها کوشش بسیار میکرد.
فعالیت سیاسی دیگر آیت الله بهشتی در جریان حمله نیروهای رژیم به مدرسه فیضیه بود که در بازرسی ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور) از خانه یکی از معلمان اصفهان تلگرافی به دست آمد که به وسیله آیتالله بهشتی، رییس دبیرستان دین و دانش قم تنظیم و به امضا رسیده بود که با تذکر ساواک همراه می شود اما این تازه شروع راه برای او بود زیرا پس از آن در جریان حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی در امر ساماندهی به فعالیتهای مبارزاتی و به خصوص برقراری تماس میان اقشار مختلف و به ویژه تحصیلکردهها با روحانیت نقش مهمی ایفا کرد که در همین سال به وسیله رژیم از قم به تهران منتقل می شود اما در تهران با هیاتهای مؤتلفه اسلامی ارتباط برقرار می کند و از طرف امام خمینی(ره) به همراه آیتالله مطهری، آیتالله محیالدین انواری و آیتالله مولایی برای عضویت شورای فقهای هیاتهای مؤتلفۀ اسلامی انتخاب می شود که تا ترور حسنعلی منصور نخست وزیر و دستگیری اعضای ادامه داشت.
مرکز اسلامی هامبورگ
آیتالله بهشتی در ۱۳۴۳ خورشیدی پس از اینکه سخنرانی اعتراضآمیزی علیه رژیم پهلوی در مدرسه چهارباغ اصفهان کرد، دستگیر شد و پس از آزادی در همین سال، بنابر درخواست مسلمانان هامبورگ و اصرار برخی از مراجع تقلید چون آیتالله سیدمحمدهادی میلانی به آلمان رفت. با وجود تهدیداتی که وجود داشت، او مایل به اقامت در ایران و پیگیری فعالیتهای خود بود اما با اصرار دوستان سرانجام به آلمان رفت. ساواک با توجه به سوابق مبارزاتی آیتالله بهشتی در گزارشی سفر مشارالیه را به آلمان را مصلحت ندانست و آن را به مقامات بالای امنیتی کشور اعلام کرد اما تحت فشار مراجع تقلید ناگزیر به صدور اجازه خروج شد.
در هامبورگ آیت الله بهشتی با همت چند تن از جوان های مسلمان ایرانی که عضو «اتحادیه دانشجویان مسلمان» در اروپا بودند و برخی مسلمانان عرب، پاکستانی، هندی، آفریقایی و… کار خود را شروع کرد و پس از آن به تدریج هسته تشکل دانشجویی دیگری به نام «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان» را بنیان گذاشت.
از مهمترین اقدام های آیت الله بهشتی در آلمان اتمام کار ساختمان مسجد جامع هامبورگ بود که سر و صدای مردم و شهرداری هامبورگ را درآورد. این مسجد در یک نقطه حساس و زیبای مرکزی شهر و در جاییکه توریست ها و مسافران برای ورود به هامبورگ باید از آن عبور میکردند، واقع شده بود و آیت الله بهشتی اعتقاد داشت که عدم پایان کار بنای مسجد هامبورگ باعث سرشکستگی اسلام و مسلمین است، بنابراین با سرعت به تعمیر و تکمیل آن اقدام کرد. ایشان همچنین نام این مسجد را از«مسجد جامع ایرانیان» به «مرکز اسلامی هامبورگ» تغییر داد و به تدریج به صورت کانونی برای فعالیت های اسلامی دانشجویان ایرانی معتقد و مسلمانی که پناهگاهی در خارج از کشور نداشتند و همچنین خارجیانی که تمایل داشتند با اندیشههای اسلامی آشنایی پیدا کنند درآمد.
آیت الله بهشتی در دوره اقامت خود در آلمان علاوه بر کلاس های درس، سخنرانی هایی نیز در آنجا و دیگر کشورهایی همچون اتریش انجام می داد تا اینکه سرانجام در ۱۳۴۹ خورشیدی پس از این مسافرت با کولهباری از تجربه و علم به ایران بازگشت.
ورود به ایران و پیگیری فعالیت های سیاسی و فرهنگی
آیتالله بهشتی پس از ورود به ایران به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و به عنوان کارشناس کتابهای تعلیمات دینی در سازمان کتابهای درسی ایران مشغول به کار شد. البته در این دوره از طرف ساواک تحت نظر بود. با وجود این در طول دهه ۵۰ خورشیدی به تشکیل جلسه های مختلف، ایراد سخنرانی و مبارزه سیاسی علیه رژیم پهلوی ادامه می داد و ساواک هم همچنان نگران این موضوع بود. به گونه ای که در یکی از مکاتبه های ساواک قم که با اداره سوم ساواک صورت گرفته، این نگرانی رژیم از فعالیتهای وی در مدرسه حقانی و ارتباط او با آیتالله سیدعلی خامنهای دیده میشود.
در ۱۳۵۷ خورشیدی و در اوج مخالفت های مردم با رژیم پهلوی، ساواک آیت الله بهشتی را به دلیل فعالیت در شکل دادن اعتصاب ها و همکاری نزدیک با امام خمینی(ره) بازداشت و بعد مجبور می شود که او را آزاد کند اما به دلیل اینکه او را مغز گرداننده فعالیتهای امام(ره) در ایران می دانستند از مأموران خود درخواست می کند که با استفاده از تمام امکانات و منابع دیگر از اعمال و رفتار آیتالله بهشتی مراقبت کنند تا اینکه با تشکیل شورای انقلاب در همان سال، آیت الله بهشتی هم به عنوان یکی از اعضای آن انتخاب می شود و پس از آن بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
تشکیل حزب جمهوری اسلامی
آیت الله بهشتی از سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایده تشکیل حزب در سر داشت اما به دلیل حوادث مختلف موفق به انجام این کار نشد اما به محض اینکه انقلاب پیروز شد در نخستین مرحله برای تربیت و سازماندهی کادرها دست به تاسیس حزب جمهوری اسلامی زد؛ حزبی که درست یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی تاسیس شد و افرادی همچون آیتالله موسوی اردبیلی، آیت الله بهشتی، آیتالله خامنهای، آیت الله هاشمی رفسنجانی و محمدجواد باهنر امضاکنندگان اولیه بیانیه آن بودند و آیت الله بهشتی دبیرکلی این حزب را برعهده گرفت.
مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی
پس از پیروزی انقلاب، انتخابات مجلس خبرگان برگزاری شد و آیت الله بهشتی توسط مردم به این مجلس راه یافت و به عنوان نایب رییس این مجلس جهت تدوین قانون اساسی برگزیده شد که بیشتر جلسه ها هم به ریاست او برگزار می شد. آیت الله بهشتی در تدوین قانون اساسی توانست جمهوریت و اسلامیت را در کنار هم بنشاند تا هم حق تعیین سرنوشت مردم نهادینه شود و همه امور کشور متکی بر آراء ملت باشد. او معتقد بود که مردم می بایست در جریان آنچه در مجلس خبرگان قانون اساسی میگذرد، قرار گیرند. از این رو، ضمن بیان این مطلب همواره به عنوان مدیر جلسه، گزارش هایی برای اطلاع و آگاهی ملت ارایه میکرد.
ریاست دیوانعالی کشور
این روحانی انقلابی پس از استعفای دولت موقت در ۱۳۵۸ خورشیدی مدتی به عنوان وزیر دادگستری انجام وظیفه کرد تا اینکه امام خمینی(ره) در چهارم اسفند ۱۳۵۸ خورشیدی در حکمی خطاب به او اعلام کردند: نظر به اهمیت نقش قوه قضاییه در تأمین سعادت و سلامت جامعه و تمامیت نظام جمهوری اسلامی و ضرورت ایجاد تشکیلات نوین قضایی بر اساس تعالیم مقدس اسلام، به ریاست دیوانعالی کشور منصوب می شوید، تا با همکاری دادستان کل کشور، فقها، قضات، کارمندان شریف و صالح دادگستری و حقوقدانان دیگر به تهیه طرح و برنامه و ایجاد تشکیلات نوین به تدوین لوایح قضایی جدید جمهوری اسلامی ایران بپردازید و به این ترتیب آیت الله بهشتی به عنوان نخستین رییس دیوانعالی کشور منصوب شد و تا زمان شهادتش در این مسوولیت باقی ماند.
تالیفات
آیت الله بهشتی در حوزه فرهنگی فعالیت های زیادی داشت و نوشته های ارزنده ای از خود به یادگار گذاشت. اگرچه بسیاری از گفتهها و نوشتههای وی به صورت کتاب عرضه نشده و حتی جمعآوری و تدوین هم نشده اند اما تعدادی از آن چه به صورت کتاب و مجله در اختیار است که از جمله آنها می توان به مبانی نظری قانون اساسی، حق و باطل از دیدگاه قرآن، سرود یکتاپرستی، دکتر شریعتی جست و جوگری در مسیر شدن، بهداشت و تنظیم خانواده، بایدها و نبایدها، آزادی و هرج و مرج و زورمداری، نقش آزادی در تربیت کودک، ولایت و روحانیت در اسلام و در میان مسلمین، شناخت دین، شناخت اسلام، محیط پیدایش اسلام، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، پیامبری از نگاه دیگر، نماز چیست، شب قدر، شناخت عرفانی، کدام مسلک، مالکیت، نماز چیست؟ یک قشر جدید در جامعه، مبارز پیروز، نقش دین در زندگی انسان و شناخت از دیدگاه قرآن اشاره کرد.
شهادت
در شب هفتم تیر ۱۳۶۰ خورشیدی در حالی که مردم تهران پس از یک روز فعالیت به خانه هایشان بازگشته بودند با صدای انفجاری شدید به خیابان ها ریختند. ماجرا از این قرار بود که منافقین هفت روز پس از اعلام استراتژی جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و ۶ روز پس از عزل ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری دست به این انفجار خونین زدند و ساختمان حزب جمهوری اسلامی را منفجر کردند.
در این جنایت آیت الله بهشتی همراه با ۷۲ تن از مقامات دولتی شامل معاونان وزارتخانه ها و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در حالی که مشغول به تبادل نظر با یکدیگر در زمینه مشکلات کشور بودند به شهادت رسیدند و ۲ روز بعد در میان اندوه شدید مردم، این شهیدان در تهران تشییع و در قطعه ۷۲ بهشت زهرا به خاک سپرده شدند.
نظر شما