مقابله با کرونا و ضرورت‌های دیپلماسی جهانی

تهران-ایرنا- ویروس کرونا که از یکی دو ماه قبل از چین شایع شد اکنون مرزهایی سیاسی و جغرافیایی را در نوردیده و نزدیک به ۵۰ کشور را درگیر کرده است. مقابله با این پدیده نیازمند همکاری کشورها و سازمان‌های مرتبط و بهره‌گیری از ظرفیت‌های دیپلماسی است.

«الیویه فرند»وزیر بهداشت فرانسه، گفته است که خطری بسیار بزرگ وجود دارد که شیوع ویروس کرونا به وضعیت پاندومیک یا همه‌گیری جهانی برسد. اواخر شهریور ماه امسال تنها چند ماه پیش از اینکه ویروس کرونا در چین همه گیر شود، سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که دنیا برای مقابله با بیماری‌های همه‌گیر جهانی آماده نیست، برای مثال یک پاتوژن یا عامل بیماری‌زای تنفسی که به سرعت در حال گسترش باشد، نه تنها می‌تواند جان میلیون‌ها نفر از جمعیت جهان را به خطر بیاندازد، بلکه از جهات دیگر، از جمله مسائل اقتصادی و مالی، نیز می‌تواند بر کل کره زمین تاثیر بگذارد.

در گزارش سازمان جهانی بهداشت توصیه شده بود که سیستم‌هایی ایجاد شود که بتوانند به طور موثر و نتیجه‌بخش آمادگی جهانی ایجاد کنند، شیوع بیماری ها را تشخیص داده و جلوی آن را بگیرند.

از جمله تهدیدهای بالقوه‌ای که همواره سلامتی جامعه بشری را مورد هدف قرار داده، وقوع حوادث و بلایای طبیعی است. این امر، لزوم توجه ویژه انواع ساختارهای دولتی و حکومتی را به نحوه طراحی و پیاده‌سازی نظام‌های مدیریت بحران نمایان می‌کند.

اما قطعا کرونای جدید اولین بیماری همه گیر هراس انگیز جهانی نیست و آخرین آن هم نخواهد بود. یکی از مشهورترین بیماری‌های همه گیر در طول تاریخ بیماری طاعون یا مرگ سیاه است که سه دوره همه‌گیری جهانی داشته است، نخستین موج بیماری طاعون، در قرن ششم میلادی رخ داده بود. این بیماری از استانی در چین به آسیای میانه، ایران، ترکیه، و نهایتا اروپا رسید. دومین موج همه‌گیری در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ میلادی، ۷۵ میلیون نفر را به کام مرگ کشید. آخرین مورد آن در سال‌های ۱۸۵۵ تا ۱۸۵۹ میلادی بوده است که بیش از ۴۰ هزار قربانی گرفت. هر سه موج جهانی این بیماری، از چین آغاز شده بود و اثر بزرگی بر جمعیت جهان و تحولات اقتصادی و سیاسی گذاشته است.

بیماری آنفولانزای اسپانیایی که در فاصله سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ حدود ۵۰۰ میلیون نفر از جمعیت جهان را مبتلا کرد و باعث مرگ ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون نفر شد. در واقع یک‌سوم جمعیت آن زمان دنیا به این بیماری مبتلا شدند. تعداد کشته‌های این بیماری، از قربانیان جنگ جهانی اول نیز بیشتر بود.

اما پیشرفت علم و فناوری و گسترش شبکه‌های اطلاع رسانی نحوه مواجهه با چنین وقایعی را به کلی تغییر داده و تبعات آن بسیار قابل کنترل تر از گذشته شده است. به نحوی که تلفات بیماری تنفسی حاد سارس در سال ۲۰۰۳ حدود ۸۰۰ نفر برآورد شده است. درباره اپیدمی اخیر، یعنی ویروس کرونای جدید نیز سازمان بهداشت جهانی (WHO) با اعلام هشدار، برای آگاهی و آماده سازی کشورها در مواجهه با این اپیدمی اقدام کرده است.

تجربه ای که دولت ها در سال ۲۰۰۳ در مورد سارس کسب کردند، نشان داد برای مبارزه با چالشی چون یک بیماری همه گیر دیپلماسی فعال و همکاری دولت‌ها در ایجاد زمینه‌ای برای همکاری گروه‌های علمی از سرتاسر جهان می‌تواند تاثیرگذار باشد و نهایتا این همکاری‌ها باعث خاتمه اپیدمی در طول شش ماه شد.

تجربه سارس نشان می‌دهد که همکاری‌های بین المللی و آرایش بازیگران بین المللی در مقابل چنین بحران‌هایی می‌تواند نقش بسیار موثری داشته باشد و همراهی بازیگران جهانی خواه ناخواه باعث مشارکت راهبردی در حل بحران‌های جهانی خواهد شد.

مفهوم مدیریت بحران هنگامی معنا می‌یابد که حوادثی غیرمترقبه منافع مجموعه‌ای از افراد عضو یک جامعه را تهدید کند، آن سازمان دست به مجموعه اقداماتی برای کنترل و مدیریت و کاهش اثرات منفی بحران می‌زند و این فرایند، مدیریت بحران است که بعد از آن باید وارد مرحله رفع بحران شد.

معمولا روندهای سیاستگذاری راهبردی در اینگونه موارد بیشتر در حوزه‌های مختلف جغرافیایی تبیین می‌شود. اکنون الگوی مدیریت بحران در حوزه‌هایی انجام گرفته که منافع راهبردی و منطقه‌ای آمریکا و سایر کشورهای اروپایی در آن درگیر بوده‌ است. در حالی که همه‌گیری کرونا از خاورمیانه گرفته تا آسیای شرقی و اروپا و آمریکا نشان دهنده لزوم به کار گیری استراتژی جهانی است.

قطعا دسترسی هر کشور به فناوری‌های جدید و قدرتمند نقش مهمی درمان این ویروس ایفا خواهد کرد، اما بدون شک میزان هماهنگی و همکاری بین المللی نیز عامل مهمی در این زمینه به حساب می‌آید. به عبارتی بحران‌هایی از این قبیل به طور بالقوه بستری برای شکل‌گیری فرصت‌های جدید در عرصه دیپلماسی هستند.

یکی از راه‌های مدیریت بحران از طریق دیپلماسی آن است که وزارت بهداشت طی جلساتی با سفرا خصوصا سفرای کشورهای همسایه ارتباط نزدیکتری با آنها برقرار کند و آمارهای دقیق را به آنها ارائه دهد.

اما جای خالی دیپلماسی در این میان در تمام جهان مشهود است. دیپلماسی تنها یافتن شرکای راهبردی و تعمیق روابط با آن‌ها در روزهای عادی نیست بلکه لازمه آن تحکیم پیوندها در روزهای سخت است. مسلما چالش‌هایی که امروز جامعه جهانی با آنها روبرو است جز از طریق همکاری‌های مشترک و چندجانبه‌گرایی قابل حل نیست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha