مساله بلایا، اعم از طبیعی و یا انسانی، از سپیده دم تاریخ با ابنا بشر همراه بوده و در تاریخ کشورها نیز همه گیریها و سوانح غیر مترقبه بزرگی ثبت شده است. اما مواجهه جوامع و فرهنگها با بلایا بسیار متفاوت است، همانطور که برخورد با غم و اندوه از دست دادن عزیزان و ثروت و سرمایه نیز از تفاوت زیادی برخوردار است.
در جریان کرونا ویروس و قرنطینه شهر وهان مردم از پنجره خانههای خود سر بیرون آورده و خطاب به همسایههاداد میزدند "روغن اش را زیاد کن"؛ این ضرب المثل معنای طاقت بیار و امید داشته باش در فرهنگ چینی است.
مساله تاب آوری اجتماعی و روانی در برابر بلایا و شرایط بحرانی امر بسیار حیاتی است. در تجربه سونامی ژاپن نیز مردم با مصرف عقلانی و درک متقابل شرایط از هجوم به فروشگاهها خودداری و با احساس مسوولیت رفتار کردند. بنابراین،میتوان گفت که اعتماد کامل به نهادهای مدیریتی و اجرایی حاصل از تجربه تاریخی و شفافیت و صداقت در موارد پیشین موجب آسیب پذیری کمتر و مصونیت و دوام اجتماعی بیشتر در برابر سوانح و مقابله با مخاطرات ناشی از فاجعه شده است. این موارد بیانگر درس بزرگی از تاثیر همبستگی اجتماعی و انسجام بر کاهش آلام و حتی درمان بیماریها و ترمیم خرابیهای اقتصادی و اجتماعی در نظم و نظامات جامعه است که آزموده شده است.
همچنین،تجربه همدلی اجتماعی در زمان جنگ تحمیلی در ایران ما هم یک مثال از تقسیم فشار و کمبود و مضیقه و سهیم شدن ملی در دفاع از کشور و کنار آمدن با سختیها و انسجام و وحدت و همدلی در تاریخ ایران ثبت شده است.
در جامعه جدید بعنوان پیامدهای مدرنیته و به تعبیر «گیدنز» و «الریش» یک مخاطرات مدرن و نو ظهوری هم دارد. فضای مجازی و عصر دیجیتالیزه شده و ظهور جامعه شبکهای، سرعت انتشار اخبار، بخصوص اخبار بی سند و البته اگاه سازی درست و استفاده بجا از شبکه های مجازی همزمان مسئله فجایع اجتماعی و طبیعی را وارد فاز جدیدی کرده است.
مساله اعتماد به رسانهها و مراجع و منابع خبری در شرایط بحرانی امر خطیری است که عملکرد گذشته این منابع در این اعتماد مهم است.
اما در مورد ویروی کرونا انتشار فراگیر از هفتهها قبل در فضای مجازی توسط همگان سبب ایجاد نوعی "هراس جمعی" نسبت به این بیماری شده است.
تکرار بی وقفه یک امر هراس انگیز به ایجاد ترس و نه الزاما شناخت و اگاهی نسبت به پدیده میشود که در صورت سرایت به نوعی آسیب پذیری روانی و اجتماعی جامعه و بخصوص مبتلایان میشود.
هرچند در مورد کرونا جای هیچ قصور و سهل انگاری نیست، اما برخی پرداختنها به داستان کرونا فارغ از ابعاد بهداشتی و پزشکی که متخصصان مربوطه به آن میپردازند بی شباهت به داستان دروغ گویی که خواست مردم یک شهر را بترساند نیست؛ میگویند روزی کسی وارد شهری شد که در بالادست آن سد بزرگی بود و شایعه کرد سد شکسته و بزودی شهر را غرق خواهد کرد. مردم شروع به فرار از شهر کردند و شایعه ساز شاهد فرار مردم بود و مردم آنقدر فرار کردند که سر آخر خود آن فرد هم گفت شاید اصلا درسته و واقعا شکسته و خود نیز پا به فرار گذاشت.
بدون کاستن از عظمت این بلا و بیماری و ارزش جان تک تک شهروندان که باید نهایت تلاش مدیریتی و سازماندهی امکانات و پیشگیری و درمان با بالاترین فوریتها توسط نهادهای مسول باشد و قصور و کوتاهی نابخشودنی است، و با ادای احترام به کادر درمانی درگیر مداوا و مدیریت این بحران، اما باید دقت کنیم، بویژه افراد و شهروندان عادی و بدون اطلاعات فنی و یا رسانهای کافی از ورود و صرف وقت نالازم به داستان ما و کرونا، که گاه شبیه شایعه سد شکسته شده است و برخی آنقدر تکرار میکنند که خودشان هم دروغ ها را باور میکنند، بپرهیزیم.
دراین زمانه پر از هیاهو گروهی دنبال احتکاراند و سودجویی و کسانی نیز هستند که دنبال خدمت صادقانه و خیرخواهانه ،برخی دنبال خرافه و گزافه و جماعتی در تلاش و تنگای معیشت و گذران امورات و بعضی همه چیز حواله دیگرانی هم بد و بد خواه و توطئه طبق معمول می دهند و البته جمعی سر در گریبان عبور خواهیم کرد و این نیز بگذرد و روسیاهی به زغال و محتکران و پنهانکاران خواهد ماند. ققنوس ایران از خاکستر هزاره ها سر براورده و جوانه زده و چون جویبار جاری شده و خواهد شد. پس مواظب سرمایه اجتماعی و انسجام ملی و فردای همجواریها و بازگشت توام با" تاب آوری" به شرایط پیشا کرونا یا آماده شدن جامعه و نظام اجرایی برای زیستن و حیات در دوران " پسا کرونا" باشیم.
اتفاق دیگر توجه به رمانهایی است که محتوای پیشگویانه شبیه این روزها دارند. مانند کتاب «چشمان تاریکی» و فیلمهای علمی تخیلی مرور دوباره میشوند و گاه برخی دین باوران و منتقدان کرونایی شدن عالم را نشانه نزدیک شدن به شرایط آخر الزمانی را یادآور میشوند.
برای دیگرانی هم که در وضعیت بحرانی تلاش میکنند از مهر و نوع دوستی و فداکاری و ایثار و عشق ورزی سخن میگویند همانند آن ابزار و یراق فروشی ماسک رایگان توزیع میکند و پزشکی که چند شب دخترش را ندیده است، این روزها میشود یادآور «عشق در سالهای وبا»، اثر «گابریل گارسیا مارکز» که شباهت اسمی زیادی هم عنوان رمان(کرولا) به ویروس کرونا دارد.
پس ضمن حفظ خونسردی و مطالبه حفاظت از سلامت مردم توسط نظام بهداشت و درمان باید تلاش کنیم شیپورچی بی سواد بهداشت و انتشار اخبار ضد و نقیض غیر موثق نباشیم و کرونا کرونا کردن از سپیده دم تا شامگاه همه کاربران شبکههای اجتماعی و بازنشر بدون سند و مدرک و مرجع معتبر میتواند ما را شبیه داستان سد شکسته نماید؛ ما بنی آدمیم و اعضای یک پیکر.
و سخن آخر اینکه
این نقد نافی ضرورت اطلاع رسانی شفاف و مسوولانه نطام بهداشتی و درمانی کشور با درایت و صداقت نیست و نکته مهم دیگر کمک به ترمیم بی اعتمادیها و کم شدن روحیه نومیدی که مستلزم تلاش صادقانه،سخن گفتن از دل و احترام به شعور همگانی و جلب مشارکت مردمی و گوش دادن به توصیههای مراجع دارای صلاحیت تخصصی و همزمان از سمت ما مردم همکاری و همیاری و احساس و عمل به مسولیت شهروندی است.
نظر شما