بر اساس گزارش ها، مایک پمپئو وزیر خارجه و رابرت اوبراین مشاور جدید امنیت ملی آمریکا از حامیان اقدام نظامی علیه کتائب حزب الله در عراق هستند و در مقابل مارک اسپر وزیر دفاع و ژنرال مارک میلی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا با این طرح مخالفت کرده اند.
بحث ها درباره این طرح گویا در جلسه روز ۲۹ اسفند (۱۹ مارس) امسال در کاخ سفید صورت گرفت و به ادعای نیویورک تایمز ترامپ اگر چه اجازه تهیه نقشه نظامی چنین عملیاتی را به پنتاگون داده، اما مجوز اجرای آن را هنوز صادر نکرده است.
این طرح که از سوی مردان جنگ طلب کاخ سفید در حال طراحی شدن است، یک ماجراجویی خطرناک تلقی می شود که فرماندهان نظامی آمریکا نیز به این امر واقف هستند از جمله رابرت.پی. رایت فرمانده نظامیان آمریکایی در عراق که مخالفت خود را در قالب یک نامه برای واشنگتن، پست کرده است.
اما چرا کتائب حزب الله؟ آمریکایی ها در میان نیروهای مقاومت اسلامی و الحشدالشعبی دست روی کتائب حزب الله گذاشته اند؛ گروهی که بیشترین سهم را در نبرد با تروریست های خاورمیانه دارد؛ در تمام این سال ها، از سوریه تا عراق هر جا نام کتائب حزب الله آورده شده، تروریست ها به وحشت افتاده اند یا متواری شده و یا شکست را پذیرفته اند.
این نیروها که زبده ترین نیروها در جنگ شهری نیز محسوب می شوند، نقش مهمی در روزهای ژوئن ۲۰۱۴ در نجات پایتخت عراق ایفا کردند؛ آنها در حالی که در سوریه در نبرد با هم کیشان داعش مانند جبهه النصره و ... بودند، با سقوط موصل در دهم ژوئن همان سال خود را به سرعت به دروازه های بغداد رسانده و جلوی ورود داعش به مرکز عراق را گرفتند.
این نیروها در نبردهای معروف به حزام بغداد (کمربند بغداد)، جرف الصخر (جرف النصر) و نیز عملیات آزادسازی تکریت، بیجی، فلوجه و استان های دیاله، نینوای عراق حضوری تعیین کننده داشتند. در روزهایی که از چندین کیلومتری شهر فلوجه هیچ جنبده ای به این شهر نزدیک نمی شد، این نیروها با ایجاد یک کانال خود را به خانه های جنوبی شهر(هیاکل) رسانده بودند و ماه ها آن مواضع را که دورتادورش را داعش در محاصره داشت، حفظ کردند تا بعدها در تابستان ۲۰۱۶ بطور کامل آزاد شود.
پمپئو و یاران جنگ سالارش اکنون به دنبال نقشه نابودی گروهی هستند که می توان آن را ضد تروریستی ترین نیروی جهان هم توصیف کرد؛ گروهی که رسما عضو تشکیلات الحشدالشعبی و از یگان های رسمی نیروهای مسلح عراق است و حمله به آن به مثابه حمله به ارتش عراق می باشد.
حالا برای این پرسش "چرا کتائب حزب الله؟ " پاسخ هایی هم داریم؛
اولا باید به عملکرد آمریکایی ها در جنگ علیه تروریسم در سال های اخیر دقت بیشتری کرد؛ آنها در آغاز حمله داعش به عراق از کمک به این کشور برغم وجود یک توافقنامه امنیتی میان واشنگتن- بغداد اجتناب کردند.
دوم اینکه در طول جنگ بارها برای داعش محموله های امدادی و تسلیحات و مهمات از طریق هوا پرتاب کردند که بعضا می توانست سرنوشت نبرد در صحنه عملیات را تغییر دهد و جالب اینکه همواره زمانی این کمک ها پرتاب می شد که داعش در آستانه شکست قرار داشت.
سوم، مساله جابجایی فرماندهان داعش در محورهای مختلف عملیاتی بود که توسط بالگردهای آمریکایی انجام می شد و دست آخر این کردهای عراقی بودند که در منطقه الحویجه موفق شدند تعدادی از این بالگردها را با دوربین های خود شکار کرده و ویدئوی آن را در شبکه های اجتماعی پخش کنند. شاید اگر همان ویدئو هم به دست رهبران کرد عراق مانند مسعود بارزانی می افتاد ، هرگز انتشار نمی یافت.
و چهارمین مورد ، بمباران های مواضع الحشدالشعبی و حتی ارتش عراق در طول جنگ علیه داعش بود که طی آن بیشمار رزمندگان بی گناه هدف بمب های آمریکایی قرار گرفتند. البته آمریکایی ها همواره ادعا می کردند که این بمباران ها را اشتباهی و سهوی انجام داده اند.
دولت وقت عراق نیز در لاپوشانی این کارشکنی های آمریکایی ها سنگ تمام گذاشت ، بطوری که بارها اسناد و فیلم ها و تصاویر گرفته شده از صحنه های نبرد که این خنجرهای زده شده از پشت را ثابت می کرد، بلوکه کرد و حتی یک بار هم از واشنگتن به خاطر این شکل از بازی شکایت نکرد.
البته فاش شدن نیات آمریکایی ها برای جهانیان نیازمند زمان بود. آنها با تشکیل یک ائتلاف از ۷۰ کشور یک نمایش کمیک خلق کردند که با جنگنده هایشان آسمان عراق را عملا به نفع داعش به تسخیر در آورده بودند.
آن روزها وقتی از نیروهای رزمنده عراقی درباره این جنگنده ها سوال می کردی، می گفتند خدا کند تا پایان عملیات این اطراف نباشند.
داعش بارها در روز روشن به تعداد ده ها خودرو مسلح در مناطق تحت سیطره خود تردد می کردند و عجیب ترین مورد مربوط به ورود چند صد وانت مسلح به تیربار از سوریه به عراق بود که طی آن شهر الرمادی را به تصرف خود در آوردند.
آن روز بسیاری از فرماندهان نظامی اعم از ارتش و الحشد می پرسیدند؛ پس آن همه کشور عضو ائتلاف با جنگنده های فوق مدرنشان کجا هستند؟
بسیاری اعتقاد دارند که کینه آمریکایی ها از الحشدالشعبی از همان روزی که نطفه آن توسط مرجعیت عالی گذاشته شد و بسیج عمومی شکل گرفت ، آغاز شده بود، اما جرات طرح علنی دشمنی خود را با این گروه ضد تروریستی نداشتند.
بعد از جنگ و پیروزی عراقی ها بر داعش در ۲۰۱۸ آمریکایی ها دشمنی با الحشدالشعبی و در راس آنها کتائب حزب الله را به نوعی دیگر آغازیدند. حملات به پایگاه های این گروه در مرزهای سوریه و اردن ، اولین بار در آخرین روزهای نبرد علیه داعش انجام شد. آمریکایی ها هنوز این حملات را مایه شرمساری خود می دانستند، چرا که قرار نبود ملت های جهان دریابند که واشنگتن عملا از داعش حمایت کرده است.
اما با آمدن تندروها و سیطره جنگ طلبانی مانند پمپئو ، بولتن و... بر کاخ سفید، فضا هم تغییر یافت و این حامیان تروریسم بین الملل با طرح ادعاهای دروغین و پروپاگاندای رسانه ای گروه هایی را تروریستی خطاب کردند که سال ها علیه تروریسم در منطقه جنگیده اند.
آمریکایی ها که از تابستان گذشته با صراحت بیشتری علیه نیروهای ضد تروریستی منطقه وارد عمل شده اند، پایگاه های این گروه ها را از داخل عراق و حتی از سرزمین های اشغالی فلسطین هدف می گرفتند و تا جایی پیش رفتند که به ترور دو فرمانده جاویدان این مبارزات، یعنی سردار قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس اعتراف و افتخار کردند.
بنابراین اولین و اصلی ترین نتیجه اینکه آمریکا در حال انتقام گیری از نیروهای ضد تروریستی منطقه است تا شاید بار دیگر از خاکستر جنگ های خانمانسوز در عراق و سوریه، دوباره داعش را احیا کند.
اینکه داعش را چه کسانی ساختند و پرداختند و چه کسانی از این گروه حمایت کردند، بر کسی پوشیده نیست؛ چیزی که دستکم یک بار هیلاری کلینتون وزیر خارجه پیشین آمریکا به آن اعتراف کرد و پس از آن دونالد ترامپ در تبلیغات انتخاباتی اش!
بنابراین طبیعی است که واشنگتن از فرزند خود یعنی داعش حمایت کند و انتقامش را از دشمنانش بگیرد و طرح نابودی کتائب حزب الله از سوی دولت آمریکا چندان غیر طبیعی نیست.
اما حالا این سوال مطرح است که آمریکا توان رویارویی با کتائب حزب الله را دارد؟ این سوالی است که اکنون خیلی ها مشتاق دانستن آن هستند و ذهن های بسیاری را به خود مشغول کرده است.
بر خلاف برداشت آمریکایی ها کتائب حزب الله اساسا یک حزب سیاسی یا یک گروه شبه نظامی نیست، بلکه عنوان یک جریان اجتماعی، ریشه در جامعه عراق دارد و پیوندی عمیق با ارکان فرهنگی، مذهبی و اجتماعی این کشور ؛ شخصیت دارد، فرهنگ و نفوذ فرهنگی دارد و بر باورها و اعتقادات خود استواراست؛ بنابراین آمریکایی ها نخواهند توانست این گروه را نابود کنند.
شما شاید کمتر تصویری از یک فرمانده کتائب حزب الله دیده باشید؛ جز سخنگوی رسمی، همه خود را عضو و سرباز می دانند و شما ژنرال های آن را نمی توانید شناسایی کنید. شاید اندکی از این بی میلی به شهرت در کتائب حزب الله بخاطر مسائل حفاظتی و امنیتی باشد ، اما اصل ماجرا این نیست، بلکه این عدم اشتیاق به شهرت و درجه و ... بر پایه همان باورها و اعتقادات است که می بینید علاقه چندانی به دوربین ها ندارند.
بر خلاف برداشت آمریکایی ها که تصور می کنند با یک گروه و تشکیلات محدود آموزش دیده طرف هستند، کتائب حزب الله یک پایگاه اجتماعی قابل اعتنا دارد که این علاوه بر پیوندها میان این گروه با سایر گروه های مقاومت اسلامی است ؛ علاوه بر اینکه میلیون ها خانواده پشت جوانان این گروه ایستاده است.
بی شک جنگ با این گروه زبده می تواند تجربه خوبی برای آمریکایی ها باشد و چه خوب می توان تصور کرد که آخرین جنگ آمریکایی ها در خاورمیانه خواهد بود.
نظر شما