«رضا نوریان» روز شنبه در گفتوگو با خبرنگار ایرنا به تشریح پیامدها و آثار شیوع جهانی بیماری کرونا بر عرصه روابط بین الملل پرداخت و گفت: هنوز زود است که بتوان درباره تاثیرات درازمدت بیماری کرونا بر روابط بینالملل، و با جزئیات صحبت کرد، اما به نظرم، این بیماری در ماهیت خود، ظرفیت تاثیرگذاری عمیق و گسترده بر تحولات نظام جهانی را ندارد. این پدیده در واقع همانند باد شدیدی است که خاکستر بر آتش را با خودش برده و آتش خودش را نشان داده است.
وی با بیان اینکه قصد تحلیل ایدئولوژیک نداشته و با نگاهی سیاسی، به این موضوع نگاه می کند افزود: در دهههای گذشته، سیاست قدرتهای پیروز جنگ جهانی دوم که مدیریت جهانی نیمه دوم قرن بیستم را در انحصار خود داشتند، پاسخگوی نیازهای بشر امروزی نبودند.
این کارشناس روابط بینالملل ادامه داد: شکلگیری جنبش عدم تعهد در دهه ۷۰ میلادی، وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و تاثیر آن بر اسلام سیاسی خاورمیانه، فروپاشی شوروی سابق و بالطبع، پایان نظام دوقطبی در دهه پایانی قرن بیستم، ظهور بحران مالی ۲۰۰۸ و تاثیرات بین المللی آن و همچنین بروز جنبش های سیاسی در کشورهای عربی موسوم به بهار عربی را که از سال ۲۰۱۰ شروع شد می توان از جمله تحولات عمده نظام بین الملل در نیم قرن گذشته برشمرد که در پاسخ به ناتوانی میراث داران نظم برآمده از جنگ جهانی دوم ظهور و بروز پیدا کردهاند.
وی افزود: البته در همه این تحولات و سایر تحولات در مقیاسهای منطقهای، مدیریت جهانی با وجود اختلاف های متعدد در داخل اعضاء، بدلیل اشتراک منافع کلی آنها، تلاش کرد با تغییرات جزئی، نبض جریان اصلی حاکم بر نظام بینالملل را همچنان در دستان خود نگاه دارد.
وی ادامه داد: بنابراین، پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ناشی از بیماری کرونا که اکنون فرصت بروز پیدا کرده را در همین ناکارآمدی مدیریت کنونی نظام بین الملل و ساختارهای ایجاد شده توسط آن از جمله سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و ... می دانم.
نوریان افزود: اعتقاد ندارم که بنیان این ساختارها باید برچیده شود، اما لازم است سازوکارهای حفظ صلح و امنیت بینالمللی و ساختارهای اقتصادی برای توسعه اقتصادی کشورها و ایجاد عدالت اجتماعی در سطح بین الملل به طور جدی بازنگری شود.
او تصریح کرد: شیوع بیماری کرونا در جهان، جدا از منشاء دولتی یا غیردولتی و یا طبیعی و مصنوعی آن، بار دیگر ناکارآمدی مدیریت بین المللی را به اثبات رساند.
اینکارشناس خاطرنشان ساخت: البته این مدیریت و آمریکا بهعنوان طلایهدار آن، همانند تحولات پیشین تلاش خواهد کرد با کمترین تغییرات عمده، همچنان تاثیرگذاری خود بر کسب و توزیع قدرت و مدیریت آن در سطح بین المللی را همچنان در دستان خود نگاه دارد.
نوریان با بیان این مطلب، نتیجه گرفت: تصویب بودجه هنگفت ۲ هزار میلیارد دلاری توسط کنگره آمریکا، علاوه بر هدف پرهیز از فروپاشی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه فوق طبقاتی آن کشور، در راستای حفظ جایگاه برتر ایالات متحده در نظام بینالملل در سال های آتی نیز ارزیابی میشود.
به گفته او، بررسیهای تاریخی نشان میدهد نظم نوین بینالمللی در طول تاریخ، همواره از دل خرابههای جنگهای بزرگ و جهانی بیرون آمدهاند. از جمله مهمترین این موارد می توان به امضای معاهده وستفالی بعنوان نخستین پیمان صلح چندجانبه و مبنای تشکیل دولت های مستقل در سال ۱۶۴۸ و پیامد جنگ های ۳۰ ساله، کنسرت اروپا بعد از شکست ناپلئون و برگزاری کنگره وین در سال ۱۸۱۵ ، پایان جنگ جهانی اول و صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ و فروپاشی نظام چندقطبی در اثر جنگ جهانی دوم و شکل گیری نظام دوقطبی در سال ۱۹۴۵ اشاره کرد.
نوریان، براساس همین فرضیه اضافه کرد: چنانچه دامنه ویرانی ها و خسارت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناشی از شیوع جهانی بیماری کرونا، در سطح جنگ جهانی ارزیابی شود، میتوان انتظار داشت که متعاقبا نظم جدیدی در عرصههای مختلف در سطح نظام بینالملل ایجاد خواهد شد. اما اگر اعضای مدیریت کنونی جهانی بتوانند بر اختلاف های خود فائق آمده و سر رشته تحولات و تغییرات را همچنان در دستان خود نگاه دارند، نمیتوان در جامعه بینالملل کنونی انتظار تغییرات بنیادین را داشت.
وی افزود: البته بدیهی است که در دوره پساکرونا، شاهد تغییراتی در سیاست های اقتصادی، امنیتی، اجتماعی در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی و حتی در شیوه زندگی و رفتارهای فردی مردم جوامع مختلف خواهیم بود اما گستردگی و بنیادین بودن این تغییرات، علاوه بر میزان خسارتها آسیب های وارده در نتیجه این بیماری، به تصمیم گیری ها، سیاست ها و اقدامات کشورها و سازمان های تاثیرگذار در نظام بین الملل ارتباط مستقیم خواهد داشت.
۲۰۲۳
نظر شما