ویروس کرونا اینک به یک چالش همهگیر و به یک مسئله پاندومیک برای تمامی کشورهای دنیا تبدیل شده است. این ویروس، سه ماه پیش ابتدا در چین، خود را نشان داد اما اکنون تقریبا تمام کشورهای دنیا با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند.
هر روز تعداد بیشتری از افراد به بیماری کووید-۱۹ مبتلا شده و جان خود را از دست میدهند، دولتها سیاستهای همراه با مداخله بیشتر را اتخاذ میکنند، محدودیتهای بیشتری برای شهروندان در کشورهای مختلف وضع میشود، شهرهای بیشتری قرنطینه میشود، بازارهای بورس یکی پس از دیگری با کاهش شاخص فروش روبهرو شده و سقوط میکنند، شرکتها، ادارات و کارخانهها پی در پی تعطیل میشوند و سیستم حمل و نقل بینالمللی تقریبا متوقف شده است.
نظام بینالمللی در دهههای اخیر با بحرانها و مسائل مختلفی مواجه بوده است، اما هیچ کدام از آنها به اندازه شیوع ویروس کرونا نتوانسته بودند کشورهای بسیاری را از چین تا آمریکا، از ایران تا ایتالیا و اسپانیا و از آسیا تا آفریقا و اروپا درگیر کنند.
هر چند دوران جنگ سرد، نظم دو قطبی در عرصه امنیتی ایجاد کرد و وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر موجب تغییر در روندهای بینالمللی و بروز بحرانهای امنیتی جدید شد، ظهور داعش وسعت نگرانهای امنیتی را از خاورمیانه به اروپا گسترش داد و به آن عمق بیشتری بخشید و جهان در دهه نخست قرن بیست و یکم، بحرانی مالی را پشت سر گذاشت، اما در هیچ کدام از این بحرانها، نظم بینالمللی تا این اندازه دچار اختلال نشده بود. اما امروز شیوع ویروس کرونا، ساختارهای بینالمللی در عرصههای بهداشتی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی را عمیقا لرزان کرده و ضعف نظام بینالمللی در مقابله با یک پدیده عالمگیر را بیش از هر زمان دیگری نمایان کرده است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در گفتوگو با ۱۰ استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی، از آنها پرسید شیوع ویروس کرونا چه تاثیری بر روندهای بینالمللی خواهد داشت.
نظرات به شرح زیر است:
مجید تفرشی، تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی:
وقتی درباره تاثیرات ویروس کرونا بر روندهای بینالمللی صحبت میکنیم، باید متوجه باشیم که این مسئله هم دارای عوارض آنی، میانمدت و درازمدت و هم دارای ابعاد ملی، منطقهای و بینالمللی است. مسئله آنی این ویروس، مسلما توجه به سلامت افراد، بهداشت عمومی و حفظ جان شهروندان است اما وقتی از عوارض آنی عبور میکنیم و به زمانی مانند یک سال آینده میرسیم، اثرات شیوع این اپیدمی میتواند گریبان ما را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی بگیرد؛ مسائلی که شاید اکنون اولویت ندارند اما پس از رفع این بلا، نمایان میشوند.
کرونا در ایران و جهان باعث شده تا مطالبات مردم از دولتها جدیتر و شفافتر شود و مجالی برای فساد و رویکردهای جناحی باقی نمیگذارد. تنگناهای موجود در مدیریت بحران ویروس کرونا موجب شده تا بدون مشارکت و اطلاعرسانی و به تبع آن حسابرسی، شفافیت و نظارت ملی، مدیریت بحران پیش نرود.
در عرصه کلانتر یعنی عرصه منطقهای و بینالمللی هم وضعیت بر همین منوال است. در ایالات متحده، برخلاف شعارهایی که تا قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ و حتی پس از آن داده میشد که سرنوشت آمریکا از دنیا جداست و در شعار "اول آمریکا" دونالد ترامپ هم متبلور شده، قرار گرفتن آمریکا در رتبه نخست مبتلایان به ویروس کرونا نشان داد که واشنگتن نمیتواند سرنوشت خود را از جامعه بینالمللی مجزا بداند. بنابراین من فکر میکنم کرونا تحولات عمیق و حتی بیشتری نسبت به ۱۱ سپتامبر بر آمریکا و نظم نوین بینالمللی خواهد گذاشت؛ از یکسو موجب میشود دنیا و به خصوص قدرتهای بزرگ، تا حد زیادی در سرمایهگذاری بر مسائل نظامی، جنگی و هستهای تجدید نظر کرده و به طور جدی به بازسازی و نوسازی زیرساختهای بهداشتی و وضعیت اقتصادهای شکننده یا ورشکسته تمرکز کنند.
هرچند این روزها بر اثرات کرونا نسبت به شرکتها و موسسات بزرگ سخن گفته میشود اما بیشترین تاثیر کرونا بر شرکتها و موسسات کوچک و متوسط است که به دلیل ضربهپذیرتر بودن، میتواند موجب نابودی آنها شود. چندین راه در چنین شرایطی وجود دارد؛ نخست آنکه دولتها و مردم از بدهیهای خود بر این شرکتها چشمپوشی کنند. اگر این مقوله رخ دهد، این مساله موجب بحران یا حتی ورشکستگی موسسات بیمه و موسسات مالی و اعتباری و بروز بحران بانکی میشود. در چنین شرایطی دولتها به سمت خلق اعتبارات جدید و چاپ اسکناس میروند که این راهکار موجب بروز تورم شدید جهانی میشود بنابراین چارهای جز کاهش دیگر بودجههای هنگفت و طرحهای بلندپروازانه غیرضروری، از جمله در امور نظامی نیست.
همچنین کرونا میتواند اثرات مهمی بر اتحادیه اروپا داشته باشد و از اکنون، اروپاییها بسیار نگران آینده خود بوده و درباره آینده اتحادیه اختلاف نظر جدی دارند. عدهای میگویند کرونا به دلیل بروز موانع اجتماعی و اقتصادی مشترک در منطقه، میتواند موجب اتحاد بیشتر درون اتحادیهای شود و از طرفی، زمزمهها و گلایههایی از سوی کشورهای دارای اقتصاد شکننده، به خصوص ایتالیا و اسپانیا نسبت به سایر اعضای اتحادیه شنیده میشود. آنها فکر میکنند اگر مانند بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج میشدند مشکلات آنها در این شرایط کمتر میشد و لازم نبود که در هزینهها و مخارج کشورهای فقیرتر شریک و سهیم شوند. هنوز معلوم نیست کدام گزینه قویتر باشد. به نظر میرسد رویکرد آلمان و فرانسه و میزان آمادگی در کمک به حل و فصل مشکلات دیگر اعضا در جهت حفظ موجودیت اتحادیه به عنوان اصلیترین کشورها و رهبران واقعی اتحادیه اروپا در این ماجرا و رویکردهای آینده آن نقش کلیدی داشته باشد.
جهانگیر کرمی، استاد مطالعات روسیه دانشگاه تهران:
هنوز برای بررسی تاثیر کرونا بر روندهای بینالمللی باید منتظر روند گسترش و نتایج واکنش دولتها به کرونا ویروس باشیم. اینکه دامنه این بیماری تا کجا گسترش مییابد و میزان تلفات آن در کشورهای مختلف چقدر خواهد بود، میتواند معیاری برای ارزیابی نتایج آن در مورد روندهای بینالمللی آینده باشد.
تاکنون که حدود چهار ماه از بروز جدی این بیماری میگذرد، میشود شرایط را عمدتا به شرح زیر مورد توجه قرار داد:
۱. توجه بیشتر به فرامرزی بودن تهدیدات امنیتی غیرنظامی و تاثیر مخرب آنها بر امنیت و سلامت ملتها؛ که این موضوع طبعا ضرورت همکاری بینالمللی و توجه به روندهای غیرنظامی امنیت ملی و بینالمللی را افزایش میدهد.
۲. تقویت مفهوم دولت و حاکمیت ملی و مرزهای بینالمللی برای حمایت از مردم و توجه مردم به اهمیت و ضرورت وجود دولتها برای حمایت از سلامت و امنیت خود. طبعا این موضوع به زیان روند جهانی شدن تمام خواهد شد، اما اینکه برای مدتی طولانی چنین وضعیتی ادامه مییابد یا اینکه پس از مدتی باز هم روند جهانی شدن کماکان تداوم خواهد یافت، به وضعیت این بیماری تا ماههای آینده بستگی خواهد داشت.
۳. به موازات تقویت نقش دولتها و اهمیت ملتگرایی و تضعیف نسبی روندهای جهانی شدن، طبعا ابعاد همکاریجویی بینالمللی به نسبت ابعاد رقابتی میتواند کاهش یابد و این موضوع بسته به شرایط ماههای آینده، ممکن است، تشدید بیشتری پیدا کند.
۴. ساختار و هنجارهای نظام بینالمللی در وجوه سیاسی، اقتصادی و امنیتی دچار تحولاتی خواهد شد از جمله اینکه پا به پای رقابتی شدن روابط کشورها، روندهای تولید و توزیع اقتصادی و تجاری جهانی میتواند گرایشهای خودکفاتر و خود اتکاتری پیدا کند و این موضوع تبعات بیشتری در درازمدت خواهد داشت؛ چرا که اساسا نظام جهانی در سدههای اخیر بیشتر از هر چیزی از روندهای تولید و تجارت اثر پذیرفته است.
۵. نقش قدرتهای بزرگ و به ویژه آمریکا، چین و دیگران و نیز قدرتهای منطقهای بازتعریف خواهد شد. به طور مشخص، اگر نتایج کنونی در عرصه بهداشتی کمابیش همینگونه پیش برود، جایگاه بینالمللی چین در مقایسه با آمریکا افزایش مییابد.
همه آنچه که گفته شد صرفا نتایجی است که میتواند از وضعیت فعلی و چشمانداز کوتاهمدت آن به دست آید و طبعا در صورت تداوم و تشدید گسترش این ویروس، ممکن است رویدادهای غیرمنتظره، واکنشهای متفاوت و نتایج بهداشتی خاصی ایجاد شود که فعلا از دسترس بررسی ما خارج است.
کوروش احمدی، دیپلمات اسبق ایران در سازمان ملل – ژنو و نیویورک:
آثار اقتصادی کرونا که موجب رکود در بسیاری از کشورها شده، روشن است. اعلام بیکاری ۳/۳ میلیون آمریکایی توسط دولت آمریکا در یک هفته منتهی به ۲۱ مارس بسیار گویاست. این نمونه گویایی از شرایطی است که تقریبا در همه کشورها در حال شکل گرفتن است.
در میانمدت، مطابق گزارش روزهای گذشته آنکتاد، سرمایهگذاری مستقیم خارجی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه به آن وابسته هستند، بین پنج تا ۱۵ درصد در ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ کاهش خواهد داشت. حدود پنج هزار شرکت بزرگ بینالمللی با پیشبینی کاهش حداقل ۹ درصدی در درآمدهای خود، شروع به تجدیدنظر در برنامههای خود برای ۲۰۲۰ کردهاند. کاهش درآمد شرکتهای مستقر در کشورهای در حال توسعه بیشتر (۱۶- درصد) خواهد بود. ضرر صنایع خودرو (۴۴-)، صنایع هوایپمایی (۴۲-)، انرژی (۱۳-) و... بیشتر خواهد بود. اگرچه جمع کثیری از بیکار شدهها بعد از بحران به کار برخواهند گشت، اما بازگشت به وضع عادی حتما همراه با تجدید ساختارهای گسترده و گاه دردناک خواهد بود. این عوامل موجب رشد گرایشهای حمایتی (protectionism) خواهد شد.
بحران کرونا عواقب درازمدتتری نیز خواهد داشت. علاوه بر تجدید ساختارهای گسترده اقتصادی و اجتماعی بعد از کنترل ویروس، ساختارهای سیاسی برخی کشورها که کمتر در مدیریت بحران موفق بودهاند، دستخوش تحولاتی خواهد شد.
تاثیر منفی کرونا بر روند جهانی شدن نیز قطعی است. این ویروس به کمک جریانهای ضدجهانی شدن مانند پوپولیستها و ناسیونالیستهای آمده و به آنها در جهت تسریع حرکت در جهت بستن مرزها و تجارت جهانی کمک کرده است. وابستگی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان کالاهای واسطهای و نهایی در سطح جهانی دچار مشکل و گردش آزاد کالا، پول، سرمایه و اشخاص در جهان و برونسپاری که از مهمترین ویژگیهای جهانی شدن است، محدود شده است. همانطور که پاندمی آنفلوانزای اسپانیولی اولین موج جهانی شدن را عقیم گذاشت، این احتمال وجود دارد که ویروس کرونا نیز ضربهای سخت به موج سوم جهانی شدن، یعنی موج کنونی، بزند.
مهمتر از این، همانطور که طاعون یا "مرگ سیاه" در ۱۳۴۷ میلادی با حدود ۵۰ میلیون کشته، موجب تضعیف کلیسا و تسریع در شکلگیری رنسانس شد، کرونا نیز میتواند موجب رفتارها و باورهای جدیدی در جوامع بشری شود.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران گروه بینالمللی بحران:
به گمانم بیماری کووید-۱۹ و نشر سریع آن در سراسر جهان نشان داد جهانی شدن - چه موافق و چه مخالف آن باشیم - واقعیتی انکارناپذیر و غیرقابل تغییر است. اما رهبری جهانی با کمبودهای عمدهای مواجه است و نیاز به رفع مشکلات ساختاری در نظام بینالمللی، از بنبست در شورای امنیت سازمان ملل تا ضعف سازمان بهداشت جهانی یا سیاسیکاری صندوق بینالمللی پول، به شدت محسوس است. همچنین این بیماری تا مدتی نقطه پایان بر عوامگرایی خواهد گذاشت چراکه ارزش کارشناسان را بار دیگر به رخ جهانیان کشاند.
سید علیرضا میریوسفی، سخنگوی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد – نیویورک:
هنوز زود است درباره آثار، تبعات و شکل نظام بینالملل در عصر پساکرونا گمانهزنی کرد، چراکه هنوز در میانه بحران بوده، ابعاد، میزان پایایی و آثار بحران مشخص نیست و در شرایط به شدت متغیری قرار داریم. با این حال اگر فرض کنیم که این بحران جهانی طی چند ماه آینده تا حدود زیادی مهار خواهد شد و بر تبعات اقتصادی آن متمرکز باشیم، میتوان حدسهایی درباره دوران پس از بحران زد.
اکثر مقالاتی که درباره "عصر پساکرونا" نوشته شدهاند، از همین جنبه بر موضوع تمرکز داشتهاند و بر محورهایی نظیر محورهای زیر متمرکز بودهاند: تقویت ملیگرایی، تضعیف لیبرالیسم، تسریع در افول قدرت آمریکا، قطببندی جدید جهانی و ارتقای بیشتر جایگاه چین، افزایش تعداد دولتهای ورشکسته، تداوم قیمتهای پایین نفت و انرژی و ضرر هنگفت کشورهای تولیدکننده نفت در کنار تولیدکنندگان نفت صخرهای (نفت شیل)، رشد و تقویت بازار کار از راه دور و خریدهای غیرحضوری و...
بسیاری از اقتصاددانان هم طی دو سال گذشته انتظار بروز بحران شدید اقتصادی را در آمریکا و در سطح جهان داشتند و سناریوهایی را آماده کرده بودند. در این دوره، سیاستهای اقتصادی ترامپ هم در دو سال گذشته به این سمت و سو بود که حتیالمقدور شروع بحران را به بعد انتخابات نوامبر ٢٠٢٠ منتقل کند (حتی به بهای تشدید بحران آینده) که بروز کرونا آن را به جلو انداخت.
با فرضهای بالا و با مرور بحرانهای بزرگ اقتصاد جهانی از جمله دو بحران ١٩٢٩ و ٢٠٠٨، تسریع در جابجایی قدرت میتواند از مهمترین نتایج بحران مالی ٢٠٢٠ باشد که توسط ویروس کرونا هم زمان آن به جلو افتاده و هم تشدید شده است. در این جابجایی قدرت، کشورهایی نفع خواهند برد که انعطافپذیری، قدرت انطباق و انضباط اجتماعی بیشتری از خود نشان دهند و دارای ساختار انسانی و اجتماعی چندوجهی و متنوعتری باشند. این کشورها علیرغم صدماتی که از این بحران دریافت خواهند کرد، بعد از بحران با بازبینی پروسههای قبلی و بهینهسازی آنها میتوانند با استفاده از فرصتهای پدیدآمده، قطبهای جدیدی در عصرپساکرونا شکل دهند. به نظر میرسد چین و برخی قدرتهای نوظهور شرق آسیا تاکنون قابلیت خوبی در مدیریت بحران نشان دادهاند و موقعیت بهتری در عصر پساکرونا خواهند داشت.
در مورد آمریکا، به نظر میرسد همانند دو بحران قبلی، توان و تمایل این کشور برای حضور و ظهور هژمونیک در خارج از مرزهایش کاهش بیشتری یابد و موضع دفاعیتری در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه اتخاذ کند و قابلیت این کشور برای تحمیل ارادهاش از طریق تحریم و فشار تحت تاثیر قرار بگیرد.
دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری:
پیشبینی تاثیرات همهگیری جهانی ویروس کرونا بر سیاستهای جهانی زود است. عمق این اثرگذاری بستگی به مدت زمان تداوم این بحران به ویژه در کشورهای پیشتاز در اقتصاد جهانی دارد. تاکنون این بیماری چندین تریلیون دلار به اقتصاد جهانی آسیب زده و رکود نسبی را موجب شده است اما هنوز اوضاع میتواند به سمت بدتر شدن برود. برخلاف آنچه ممکن است به عنوان اتحاد جهانی علیه کووید-۱۹ به نظر برسد، رقابتی برای تعیین جایگاه و اثبات شایستگی قدرتهای بزرگ و نظامهای حکمرانی گوناگون وجود دارد. کشورهایی که سرعت بالاتری در کنترل، مهار و غلیه بر ویروس نشان بدهند، میتوانند جایگاه بهتری را به منزله کشورهای کارآمد به دست بیاورند. همینطور رقابتی برای کشف داروهای درمانی و واکسن در بین کشورهای توسعهیافته در جریان است که نتیجه آن به تعیین جایگاه کشورها کمک میکند.
این بحران جهانی، گرایشهای متضادی را تقویت میکند. از یک طرف ضرورت همکاری بینالمللی و همبستگی میان کشورها را فارغ از مسائل سیاسی به میان میکشد اما از طرف دیگر، ممکن است به ناسیونالیسم بیشتر، کنترلهای مرزی و سیاستهای ضدمهاجرتی منجر شود. همینطور موفقیت نظامهای سیاسی لیبرال دموکراتیک و نظامهای اقتدارگراتر در مهار موفقیتآمیزتر این بیماری به قضاوتی درباره سرشت این نظامها نسبت به کارآمدی حکمرانی منجر خواهد شد. تا امروز ایتالیا، اسپانیا و آمریکا به عنوان سیستمهای لیبرال دموکراتیک عملکرد فاجعهباری در کنترل کرونا داشتهاند. از سوی دیگر سنگاپور و کره جنوبی به عنوان دو لیبرال دموکراسی دیگر موفق عمل کردهاند. در طرف دیگر، چین و روسیه که لیبرال دموکراسی شمرده نمیشوند به مراتب بهتر عمل کردهاند. در پایان این بحران، ناظران با شواهد و مستندات بیشتری در این باره بحث خواهند کرد که شکل نظامهای سیاسی چه رابطهای با میزان موفقیت در پشت سرگذاشتن این بحران داشته است.
شیرین هانتر، استاد دانشگاه جرج تاون واشنگتن:
اثرات بحران کرونا در نظام سیاست بینالملل چند وقتی طول خواهد کشید تا کاملا روشن شود. ماهیت این اثرات به رفتار کشورها در حال حاضر بستگی دارد. اگر کشورها خودخواهانه رفتار کنند، مسلما شکافها بیشتر خواهد شد. تاکنون، عدم کمک کافی به ایتالیا و اسپانیا از طرف بقیه کشورهای اروپایی تا حدی اتحادیه اروپا را تضعیف کرده است. اگر کشورها نتوانند به همپیمانان خود اعتماد کنند، منطق اساسی اتحادیه اروپا فرو میریزد. مسلما جهانی شدن کمتر خواهد شد و احساسات ملیگرایانه بیشتر میشود.
حسین واله، استاد دانشگاه شهید بهشتی:
پیامدهای اپیدمی کرونا چند وجهی است. از نظر اقتصادی، به کاهش تولید ناخالص کشورها و افزایش بدهی دولتها و نیز افزایش شدید تورم پولی منجر میشود. اگر تا شش ماه، دارو یا واکسن قاطع برای این بیماری کشف نشود، وضع اقتصادی بسیاری کشورهای آسیبدیده حتی در جهان صنعتی، به سوی بحران خواهد رفت. هر قدر در کشف درمان بیشتر تاخیر شود، بحران شدت تصادعی خواهد یافت.
این پدیده جهانی است اما در آمریکا به خاطر چشمانداز تشدید و گسترش فوقالعاده ابتلا و تنگناهای مهار اپیدمی، هزینههای دولت افزایش شدید خواهد یافت و در نتیجه بر بدهی کلان آن افزوده خواهد شد. ممکن است این روند به تغییر توازن در توزیع سرمایۀ جهانی منجر شود به این ترتیب که ارزش سهام در آمریکا به مدت بیشتری کاهش و در شرق به مدت بیشتری افزایش و مسیر انتقال سرمایه تغییر یابد.
از نظر سیاسی، با ادامه انتشار ویروس، اولویت امنیت نظامی جای خود را به امنیت بهداشتی خواهد داد. دولتها ناچار به کاهش هزینههای دفاعی به نفع هزینههای بهداشتی خواهند شد. در نتیجه، میل به دولت رفاه در جهان لیبرال تشدید خواهد شد. آرایش نیروهای اجتماعی در قالب جامعه مدنی و احزاب دچار دگرگونی خواهد شد؛ صدای جریانهای محیط زیستی و نیز بومیگرایان بلندتر خواهد شد.
با تجربهای که جهان در سه ماه اخیر از سر گذراند، می توان در نظریۀ سیاسی هم فرایند انتقالی را انتظار کشید. موفقیت چین در مهار کرونا با مشکلاتی که جهان آزاد در این زمینه دارد، مقایسه خواهد شد. صداهایی در حمایت از برتری الگوی چینی نظام سیاسی بسته اما اقتصاد باز بر الگوی دموکراتیک غربی شنیده خواهد شد. کارآمدی از جمله معیارهای ارزشی مهم است که به آن استناد خواهد شد.
از نظر فرهنگی، قالبهای تازۀ ارتباط اجتماعی ظهور خواهد کرد که با خود ارزشهای جدیدی خواهد آورد. تماس فیزیکی به مثابۀ نشان فرهنگی الفت، کمرنگ شده با نمادهای صدا - تصویر پایه جایگزین خواهد شد. تحرک فیزیکی به منزلۀ جزء اساسی تحرک اجتماعی با صورتهایی نو از تعامل بینافردی جایگزین خواهد شد. عوارض ترس از بیکاری و فقر ناشی از آن در مرحلۀ اول و سپس خود پدیده رکود توام با بیکاری و تورم درجهان اول به واکنشهای اجتماعی نامانوس دامن خواهد زد که مهار آن به تغییر چهرۀ "دولت" در جهان اول خواهد انجامید.
نادر انتصار، استاد علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی:
همهگیری و پاندومی بیماری کووید-۱۹ بر اقتصاد جهانی تاثیر منفی داشته و خواهد داشت و امکان اینکه اقتصاد جهانی تا مدتی در دگرگونی باقی بماند، زیاد است. ولی ما نباید منتظر تغییرات عمده در ساختار نظام سیاسی بینالمللی باشیم. اگرچه نحوه برخورد دولت ترامپ با کووید-۱۹ نشان داد که آمریکا آن غول مقتدری که برخی تصورش را داشتند، نیست اما این به خودی خود روندهای جاری را در سطح بینالمللی تغییر نخواهد داد.
نصرتالله تاجیک، سفیر اسبق ایران در اردن:
انواع و اقسام دیدگاهها در درباره تاثیر کرونا بر روابط بینالمللی در سطوح مختلف از سوی نخبگان و نظریهپردازان مطرح شده است. مجموع این نظرات دارای دو شاخصه است؛ عموما آیندهای سیاه را ترسیم کرده و دلهرهآورند. اما این دیدگاه اضافه برآورد هستند چراکه به غیر از علم پزشکی، فرصتی برای مطالعه این پدیده انجام نشده است بنابراین نظرات مطرح شده قطعی نیست. از سوی دیگر، آن دیدگاهها با فرض ایستاتیک بودن محیط بینالمللی مطرح شده در حالی محیط بینالمللی با کنش انسانی شکل میگیرد بنابراین محیط بینالمللی صرفا دینامیک نیست.
شتاب شیوع ویروس کرونا ناشی از میزان گستردگی ارتباطات جهانی است و نشان میدهد کشورها محیط بینالمللی را نمیتوان به صورت جزیرهای اداره کرد. همچنین در نظرات مطرح شده، تاکید شده کشورها به سمت ملیگرایی، درونگرایی و یکجانبهگرایی حرکت میکنند اما سلسله تحولات دینامیکی محیط بینالمللی نشان میدهد هرچند کشورها با تعلیق اولویتهای بینالمللی و سیاست خارجی کشورها روبهرو شده و ممکن است موجب درونگرایی یا کاهش تنشها شود ولی کرونا نشان داد کشورها را نمیتوان با یکجانبهگرایی اداره کرد و جهان نیاز دارد با چندجانبهگرایی اداره کرد. تاثیرات کرونا آنچنان است که ضروری میسازد نخبگان به این اجماع برسند تا ایرادات و اشکالات چندجانبهگرایی را برطرف و دنیا براساس چندجانبهگرایی ناشی از قدرتگیری نهادهای مدتی و سازمانهای مردمنهاد اداره شود.
نظر شما