میدانهای گازی روسیه با دارا بودن ۲۳٫۷ درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان، بیشترین سهم موجود میادین گازی را به خود اختصاصداده و روسیه بزرگترین تولیدکننده گاز در جهان به شمار میرود. حدود ۸۰ درصد ذخایر گاز طبیعی کشفشده روسیه در سیبری غربی متمرکز شدهاست. در این منطقه پنج میدان عظیم گازی قرار دارد که هریک بیش از ۵۰٫۱ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی در خود جایدادهاند.
اهمیت گاز در سیاست خارجی روسیه
روسیه به عنوان ابرقدرت انرژی با بهرهگیری از منابع عظیم نفت و گاز خود سعی میکند نقش فعالی را در رقابتهای منطقهای و جهانی بازی کند. منابع انرژی عامل مهمی در توسعه اقتصادی و ابزاری مفید برای پیادهکردن سیاست های داخلی و خارجی روسیه است. از دید بسیاری از ناظران بینالمللی دیپلماسی انرژی مسکو در برخی موارد موجب امتیازگیری این کشور از همسایگان شدهاست. روسیه سالها نگران جهتگیری سیاست خارجی کشورهای حوزه شوروی و پیوستن این کشورها به ناتو بوده و استفاده از ابزار انرژی به عنصری مهم در دیپلماسی روسیه تبدیلشدهاست.
رهبران مسکو با تدوین راهبرد بلندمدت این کشور، همواره بهدنبال آن بودهاند که روسیه را بهعنوان بازیگری که با ارتقای جایگاه خود، قادر به ایفای نقشی ژئوپلیتیک و کلیدی در عرصه انرژی است، مطرح کنند و از منابع انرژی روسیه و نیز انحصار خطوط لوله انتقال گازبه عنوان ابزاری سیاسی و اقتصادی جهت تامین منافع ژئوپلیتیکی این کشور در منطقه اوراسیا و به ویژه در روابط با اتحادیه اروپا بهرهبرداری کنند. به نظر میرسد، این کشور برای رسیدن به چنین هدفی با موانعی اساسی و از جمله حضور قدرتهای نافذ فرامنطقهای همچون چین، آمریکا و اتحادیه اروپا مواجهاست.
پس از بهبود نسبی شرایط اقتصادی و سیاسی در روسیه، «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری در دور دوم ریاستجمهوری خود این فرصت را یافت که بازسازی اقتدار روسیه در خارج از کشور و در عرصههای منطقهای و بینالمللی را در دستورکار خود قرار دهد. افزایش جهانی بهای انرژی از یکسو و توسعه توان صادراتی روسیه از سوی دیگر، اهرمهای تازهای را در اختیار پوتین قراردادهبود تا در صورت نیاز به اعمال فشار بر برخی از کشورهای مصرفکننده انرژی بپردازد. قطع صادرات گاز روسیه به اوکراین و اروپا در آغاز سال میلادی ۲۰۰۶ نخستین نمایش قدرت روسیه در این عرصه تازه بهشمارمیرفت.
هدف روسیه از تبدیل انرژی به ابزار سیاست خارجی و امنیتی، در کوتاهمدت احیای نفوذ این کشور بر جمهوریهای سابق شوروی و کشورهای اروپای شرقی و مرکزی و معکوس کردن روند حرکت آنها در همگرایی بیشتر با ساختارهای غربی و ناتو و در درازمدت تضعیف نفوذ آمریکا در قاره اروپا بود. راهبرد کرملین برای کنترل منابع انرژی و خطوط انتقال آن در اوراسیا و تبدیل این کشور به منبع انحصاری تأمین انرژی اروپا و کنترل نبض تپنده اقتصاد غرب، میتواند وزنه تعادلی در برابر اتحادیه اروپا و ناتو باشد.
نقش اوکراین در ترانزیت گاز روسیه
استقلال اوکراین در سال ۱۹۹۱، موقعیت این کشور را به عنوان قلمرو ترانزیت گاز بین روسیه و اروپا معینکرد. بیش از ۹۰ درصد از صادرات گاز روسیه از طریق اوکراین ترانزیت میشود. اوکراین همچنین به مشتری گاز شرکت روسی گازپروم نیز تبدیل شد. اوکراین به گاز ارزان نیاز دارد تا انرژی مورد نیاز صنایع گازبر و غیررقابتی و سیستم گرمایشی گازی خود را تامین کند. این کشور نوپا توانست از موقعیت ترانزیتی مسلط خودبهره گیرد و گاز ارزانتری را از روسیه خریداری کند.
وقتی قیمت جهانی گاز بعد از سال ۲۰۰۰ افزایش پیدا کرد، اوکراین در برابر افزایش قیمت گاز از سوی روسیه مخالفت کرد. بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱، اوکراین حدود ۱۷ میلیارد دلار سوبسید گازی از سوی روسیه دریافت کرد. بعد از اینکه دو کشور روسیه و اوکراین نتوانستند بر سر قرارداد جدید به توافق برسند، شرکت گازپروم از اول ژانویه ۲۰۰۶، عرضه گاز به اوکراین را متوقف کرد و یک بار دیگر این کار را در سال ۲۰۰۹، انجام داد. در هر مورد، کییف گاز ترانزیت به سمت اروپا را به داخل کشور خود منحرف ساخت تا از این طریق روسیه را تسلیم کند. در سال ۲۰۰۶، بعد از چند روز روسیه تسلیم شد اما در سال ۲۰۰۹، بحران بالا گرفت و منجر به تعطیلی دو هفتهای کامل کریدور انتقال گاز از مسیر اوکراین شد. این امر نهایتاً بحرانی در عرضه صدور گاز به اروپا را بهدنبالآورد.
استقلال اوکراین جریان صادرات گاز روسیه به اروپای غربی را به خطر انداخت. به این دلیل در اوایل دهه ۲۰۰۰، روسیه تصمیم به دور زدن اوکراین در عرضه گاز به اروپا گرفت و این کار را از طریق پروژه مشترک و احداث خط لوله در زیر دریای بالتیک و سیاه با برخی از مشتریان بزرگ گاز در اروپای غربی انجام داد که این مشتریان از حمایت دولتهای خود برخوردار بودند. البته از اواسط دهه ۲۰۰۰، اوکراین به نقطه جنجالی بین روسیه و غرب تبدیل شد و وضعیت این کشور به شدت روبه وخامت گذاشت، وقتی که روسیه از جداییطلبان شرق اوکراین حمایت کرد و شبهجزیره کریمه را در سال ۲۰۱۴، ضمیمه خود ساخت. بحران ژئوپلتیکی برای عرضه گاز روسیه به اروپا شکل گرفت و این پروژه را سیاسی کرد.
موقعیت اوکراین در عرضه گاز با احداث خط لوله نورد استریم۲ (خط لوله انتقال گاز طبیعی به طول ۱۲۲۲ کیلومتر که از شهر ویبورگ، در کشور روسیه آغاز شده و پس از عبور از بستر دریای بالتیک، در شهر گرایفسوالد، آلمان پایان مییابد)، تغییرخواهد کرد، زیرا دولت کییف حدود ۳ میلیارد دلار درآمد ناشی از ترانزیت گاز را از دست خواهد داد. این امر از دیدگاه دولت اوکراین خوشایند نیست. این اقدام روسیه در پاسخ به بهرهگیری اوکراین از موقعیتش در ترانزیت گاز بعد از استقلال این کشور، بهویژه بعد از سال ۲۰۰۰ است.
اروپا و گاز روسیه
در طول ۱۰ سال گذشته، یکپارچگی بازار گاز اروپا عمیقاً مناسبات گازی بین روسیه و اتحادیه اروپا را تحتتاثیر قراردادهاست. برخی از تحلیلگران مسائل امنیت انرژی، افزایش مجدد سهم گازپروم در بازار اروپا را نشانه رویکرد اروپا در قبال وابستگیاش به گاز روسیه تفسیر کردهاند. با این حال، رابطه گازی با روسیه در درون اتحادیه اروپا بعد از گسترش اتحادیه در سال ۲۰۰۴، بسیار اختلافبرانگیز شدهاست. اعضای اتحادیه اروپا از منطقه مرکزی و شرقی اروپا احساس کردند که از بازارهای متنوعتر اروپای غربی محروم شده و کلاً به گاز روسیه وابسته شدهاند که این امر در زمان ریاست جمهوری پوتین بطور فزاینده تهدیدکننده شدهاست. این کشورها، شرکتهای گاز در اروپای غربی را اینگونه قلمداد کردند که مشتریها و شرکای عمده گازپروم هستند که به همبستگی اروپا وفادار نیستند. این تنشها با بحران گازی ژانویه سال ۲۰۰۶، جنگ گرجستان در سال ۲۰۰۸ و بحران گازی ژانویه ۲۰۰۹، تشدید شد.
رابطه گازی با روسیه همچنان جنجالی است و به یک موضوع اختلافبرانگیز در دیالوگ امنیتی فراآتلانتیکی تبدیل شدهاست. کاهش و حتی پایاندادن به ترانزیت گاز روسیه از طریق اوکراین با احداث خطوط لوله برای دور زدن کییف تنش قابلتوجهی ایجادخواهدکرد. مخالفان خط لوله نورد استریم ۲، احداث این قبیل خطوط لوله را حمله به اوکراین، خطری برای اروپای مرکزی و شرقی و بازتاب وابستگی آلمان به گاز روسیه قلمداد میکنند. روسیه در طول این سال ها به خوبی توانسته از انرژی به عنوان ابزار سیاسی برای اهداف خود در قبال اتحادیه اروپا و منطقه استفاده کند.
نظر شما